اختصاصی حکایت گیلان | طاها عبدالهی: گوینده روایت فتح میگفت شهدا رفتند و ما جا ماندیم لابد با این اوضاع در هم ماجرای شاسی بلند که به جز مجلس یقه بقیه مملکت هم در آن گیر است و تعدادش به هزار دستگاه رسیده شاید بد نباشد گوینده متن خود را اصلاح کند و بگوید شهدا رفتند و ما جا ماندیم و برخی شاسی بلند گرفتند تا به سرعت به شهدا برسند. خدا را چه دیدی شاید از شهدا هم جلوتر بزنند. البته با ملاحظه جاده خاکی، چون شهدا لباس خاکی داشتند و روحیه شان هم خاکی بود کمی هم از خاک سبقت بخورند مگر به جایی بر میخورد؟
بله حکایت سبقت از بقیه است که شهیدان با یک نان لواش و پای پیاده از بقیه سبقت گرفتند و برخی با شاسی بلند هم نتوانستند و در گل گیر کردند.
حکایت آن فیلمی است پشت یک خاکریز دوره جنگ. پسر جوان یا نوجوانی که ریشش درنیامده مقداری نان لواش دستش گرفته بین آنهایی که به سوی نبرد میروند تقسیم میکند. هر کس فقط یک قرص نان برمیدارد و بعضی ها هم برنمیدارند تا به نفر عقبی برسد. الحق که درست تشخیص داده اند و آخرین نان سهم تقسیم کننده نان میشود. شاید بد نباشد به ما بگویند آنجا دقیقا کجاست، چه سالی است و کدام عملیات و آنها چه کسانی هستند که پای رفتن هم میل به خوردن کمترین میزان از حق خودشان را هم ندارند. البته آنها احتمالا قبل از این بیست نفری پشت وانت شاسی بلند تویوتا چهار و نیم سوار شده بودند چون شاسی بلند کم بود و به همه نمیرسید و جا میماندند.
ما هم در دوره ای زندگی میکنیم که عده ای میدانند قرار نیست جانشان به خطر بیفتد و شاسی بلند از آن نان لواش خیلی مدل بالاتر و گران قیمت تر است و صد البته که به همه نمیرسد و خودشان میگیرند تا به بقیه نرسد و کسی را هم سوار نمیکنند.
اینها تفاوت ساختاری حرف تا عمل و برشی از گذشته سی و چند ساله یک کشور را مشخص میکند. حکایت مدیران انقلابی با روحیه جهادی که هر بار قالی خود را جایی پهن میکنند که در آن نان و بوقلمونی باشد بلکه هنگام بوقلمون خوری طعم نان خشک آن فداییان وطن را بچشند. پس از رسوایی سیسمونی گیت که نتوانستند آن را انکار کنند حالا نوبت شاسی بلند گیت رسیده است.
مجلس انقلابی با روحیه جهادی در کلام و سیسمونی ترکیه و شاسی بلند در عمل برای خودش ترکیب جالبی میشود. جایی که احمد علیرضابیگی نماینده تبریز و افشاگر شاسی بلند گیت باید با دادستان هم صحبت شود و کیهان شاسی بلند را اسم رمز عملیات جناح رقیب میداند.
شاسی بلند وزارت صمت که وزیرش از آن بی خبر بوده را باید به دانشگاه امام صادق شادباش گفت که مدیرانی این چنین تربیت میکند. البته پیش از این حجت الله عبدالملکی و طرح تمدن اسلامی و اشتغالزایی با یک میلیون تومان را هم از سر گذرانده ایم.
امروز صحبت یکدست سازی کشور به وسیله همین طرز فکر است و چه کشوری بشود با این جماعت که فاصله حرف تا عملشان را خدا میداند چقدر میشود.