اختصاصی حکایت گیلان | محمود حسنی پور* _ انقلاب ایران جنبشی بود که بر پایه اعتراضات طبقه متوسط شکل گرفت. برخلاف بسیاری از انقلابهای قرون نوزدهم و بیستم، این انقلاب از تودهی کارگری یا دهقانی سرچشمه نگرفت، گرچه پس از آغاز موج اعتراضات، سایر طبقات و اقشار جامعه نیز بدان پیوستند. یکی از شاخصههای این انقلاب که رهبرانش تاکید بسیاری بر آن داشتند، بحث فرهنگ بود که داعیهدار آن نیز معلمان بوده و هستند. به نوعی میتوان گفت که معلمان ستون فقرات طبقه متوسط را شکل میدادند و نقشی تعیینکننده در اعتراضات ایفا نمودند، کمااینکه همچنان از موثرترین اقشار جامعه در حوزه فرهنگ و شکلدهی به چارچوب آن محسوب میشوند. در انقلاب 1357، تا زمانیکه معلمان به شکل فعال وارد میدان نشدند و مدارس و کلاسهای درس را به تعطیلی نکشاندند، اعتراضات فراگیر نشد و پس از آن بود که اعتراضات و اعتصابات در سایر اقشار نیز همهگیر شد و انقلاب به پیروزی رسید. پس از انقلاب، انتظار میرفت که معلمان به حق واقعی خود برسند و عامل توسعه کشور شوند، اما بیش از پیش به حاشیه رانده شدند و ارادهای برای استفاده از این ظرفیت عظیم و ارزشمند، شکل نگرفت. پس از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی نیز معلمان با حضور فعال خود و تشویق دانشآموزان به همراهی با آنها، نقش تاثیرگذاری در اداره جنگ و دفاع از وطن داشتند.
اما پس از پایان جنگ بود که تصمیم بر آن شد که این قشر فرهیخته و تاثیرگذار، به حاشیه رانده شود. به اعتقاد نگارنده، تصمیمگیران نظام در آن برهه زمانی، تصمیم گرفتند تا به جای قدردانی و تشکر از حضور پررنگ و جریانساز معلمان در مقاطع حساس گذشته، آنها را تنبیه کنند تا هیچگاه دست به اعتراض نزنند، هیچگاه نقش جریانساز به عهده نگیرند و به طور کلی تبدیل به گروهی خنثی و فرمانبردار در درون اجتماع شوند. همان زمان بود که معلمان تصمیم به مقابله به مثل گرفتند و ابتدا با ایما و اشاره و به شکل محدود تلاش کردند تا نارضایتی خود را به گوش حاکمیت برسانند اما در راس نظام، گوش شنوا و چشم بینا برای شنیدن و دیدن این نارضایتیها وجود نداشت. سپس معلمان یک گام به جلو برداشتند و با شدت دادن به اعتراض خود نسبت به حاکمیت، مدارس را از انقلاب و روحیات انقلابی تهی کردند و نوعی گذار از جامعهای انقلابی به جامعهای بیتفاوت نسبت به انقلاب را کلید زدند. اما باز هم اتفاق افتاد، چیزی که نباید رخ میداد و حاکمیت ندید و نشنید. در مرحلهی بعد، معلمان با گذرازاعتراضات نرم، تصمیم گرفتند تا خشم و عصبانیت خود را از درون کلاسهای درس به درون اجتماع و کف خیابان منتقل کنند تا شاید از این طریق، بتوانند گوشی شنوا در راس نظام پیدا کنند و خواستههای به حق خود را به طرف مقابل تحمیل کنند. این شیوه اعتراضی که از حدود دو دهه پیش آغاز شد، همچنان ادامه دارد و هرچه زمان میگذرد، بر شدت و حدت آن افزوده میشود. ادامه این اعتراضات، باعث فراگیر شدن و همراهی سایر اقشار معترض به آنان میشود و بیگمان آثار و عواقب جبرانناپذیری در پی خواهد داشت.
به نظر میرسد اگر حاکمیت همچنان خود را به نادانی و نشنیدن و تجاهل بزند، بازنده حتمی این رویارویی خواهد بود. معلمان همانطور که در جریان انقلاب نشان دادند، توانایی هدایت و جریانسازی در بحبوحه کنشهای اجتماعی را دارند و اکنون نیز مسیری را آغاز کردهاند که در صورت بیتوجهی نهادهای مسئول، پایان خوشی برای نظام به دنبال نخواهد داشت.
* فعال فرهنگی
در این رابطه بخوانید:
نگاهی به اعتراضات صنفی معلمان گیلان بعد از لایحه رتبه بندی (گزارش ویدئویی)
گفتگو با مجید علیپور عضو سازمان معلمان گیلان
گفتگو با سیده ریحانه میرحبیبی، فعال فرهنگیان