دوشنبه, 10 اردیبهشت 1403
دوشنبه, 10 اردیبهشت 1403
پرونده ویژه حکایت گیلان؛(یادداشت محمود حسنی پور)

معلمان و ظرفیتی که نادیده گرفته می شود

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ ۱۶:۱۷ چاپ

اختصاصی حکایت گیلان | محمود حسنی پور* _ انقلاب ایران جنبشی بود که بر پایه اعتراضات طبقه متوسط شکل گرفت. برخلاف بسیاری از انقلاب‌های قرون نوزدهم و بیستم، این انقلاب از توده‌ی کارگری یا دهقانی سرچشمه نگرفت، گرچه پس از آغاز موج اعتراضات، سایر طبقات و اقشار جامعه نیز بدان پیوستند. یکی از شاخصه‌های این انقلاب که رهبرانش تاکید بسیاری بر آن داشتند، بحث فرهنگ بود که داعیه‌دار آن نیز معلمان بوده و هستند. به نوعی می‌توان گفت که معلمان ستون فقرات طبقه متوسط را شکل می‌دادند و نقشی تعیین‌کننده در اعتراضات ایفا نمودند، کمااینکه همچنان از موثرترین اقشار جامعه در حوزه فرهنگ و شکل‌دهی به چارچوب آن محسوب می‌شوند. در انقلاب 1357، تا زمانی‌که معلمان به شکل فعال وارد میدان نشدند و مدارس و کلاس‌های درس را به تعطیلی نکشاندند، اعتراضات فراگیر نشد و پس از آن بود که اعتراضات و اعتصابات در سایر اقشار نیز همه‌گیر شد و انقلاب به پیروزی رسید. پس از انقلاب، انتظار می‌رفت که معلمان به حق واقعی خود برسند و عامل توسعه کشور شوند، اما بیش از پیش به حاشیه رانده شدند و اراده‌ای برای استفاده از این ظرفیت عظیم و ارزشمند، شکل نگرفت. پس از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی نیز معلمان با حضور فعال خود و تشویق دانش‌آموزان به همراهی با آن‌ها، نقش تاثیرگذاری در اداره جنگ و دفاع از وطن داشتند.

اما پس از پایان جنگ بود که تصمیم بر آن شد که این قشر فرهیخته و تاثیرگذار، به حاشیه رانده شود. به اعتقاد نگارنده، تصمیم‌گیران نظام در آن برهه زمانی، تصمیم گرفتند تا به جای قدردانی و تشکر از حضور پررنگ و جریان‌ساز معلمان در مقاطع حساس گذشته، آن‌ها را تنبیه کنند تا هیچ‌گاه دست به اعتراض نزنند، هیچ‌گاه نقش جریان‌ساز به عهده نگیرند و به طور کلی تبدیل به گروهی خنثی و فرمانبردار در درون اجتماع شوند. همان زمان بود که معلمان تصمیم به مقابله به مثل گرفتند و ابتدا با ایما و اشاره و به شکل محدود تلاش کردند تا نارضایتی خود را به گوش حاکمیت برسانند اما در راس نظام، گوش شنوا و چشم بینا برای شنیدن و دیدن این نارضایتی‌ها وجود نداشت. سپس معلمان یک گام به جلو برداشتند و با شدت دادن به اعتراض خود نسبت به حاکمیت، مدارس را از انقلاب و روحیات انقلابی تهی کردند و نوعی گذار از جامعه‌ای انقلابی به جامعه‌ای بی‌تفاوت نسبت به انقلاب را کلید زدند. اما باز هم اتفاق افتاد، چیزی که نباید رخ می‌داد و حاکمیت ندید و نشنید. در مرحله‌ی بعد، معلمان با گذرازاعتراضات نرم، تصمیم گرفتند تا خشم و عصبانیت خود را از درون کلاس‌های درس به درون اجتماع و کف خیابان منتقل کنند تا شاید از این طریق، بتوانند گوشی شنوا در راس نظام پیدا کنند و خواسته‌های به حق خود را به طرف مقابل تحمیل کنند. این شیوه اعتراضی که از حدود دو دهه پیش آغاز شد، همچنان ادامه دارد و هرچه زمان می‌گذرد، بر شدت و حدت آن افزوده می‌شود. ادامه این اعتراضات، باعث فراگیر شدن و همراهی سایر اقشار معترض به آنان می‌شود و بی‌گمان آثار و عواقب جبران‌ناپذیری در پی خواهد داشت.

به نظر می‌رسد اگر حاکمیت همچنان خود را به نادانی و نشنیدن و تجاهل بزند، بازنده حتمی این رویارویی خواهد بود. معلمان همان‌طور که در جریان انقلاب نشان دادند، توانایی هدایت و جریان‌سازی در بحبوحه کنش‌های اجتماعی را دارند و اکنون نیز مسیری را آغاز کرده‌اند که در صورت بی‌توجهی نهادهای مسئول، پایان خوشی برای نظام به دنبال نخواهد داشت. 

* فعال فرهنگی

در این رابطه بخوانید:

 نگاهی به اعتراضات صنفی معلمان گیلان بعد از لایحه رتبه بندی (گزارش ویدئویی)

گفتگو با مجید علیپور عضو سازمان معلمان گیلان

گفتگو با سیده ریحانه میرحبیبی، فعال فرهنگیان

گفتگو با جبار کوچکی نژاد نماینده مجلس

یادداشت نادر یارحسینی

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان