اختصاصی حکایت گیلان | محمدهادی مرادی:
نشست رونمایی از مجموعه شعر «از حصار» شنبه 24 اردیبهشت در خانه فرهنگ گیلان واقع در ساغریسازان رشت، برگزار شد. «از حصار» عنوان مجموعه شعری از محمود درویش است که به همت شیرکو صفیزاده به زبان فارسی ترجمه و توسط انتشارات متخصصان روانهی بازار کتاب شده است.
ایران، میعادگاه ادبیات جهان
در ابتدای این نشست، فاروق صفیزاده، پژوهشگر تاریخ، فرهنگ، زبان و ادیان باستانی و ایرانشناس، با اشاره به تاریخچه آغاز ادبیات جهان، گفت: ادبیات جهان طبق تاریخ ثبت شده توسط مورخان ایرانی و غربی، به گسترهی ایران برمیگردد. سرودههای زرتشت گواهی بر این موضوع است. در ایران 9 زرتشت (زرتشت مثل آیتالله، یک لقب مثل است. زرتشت به معنی پیامبر باستانی است) داشتیم. زرتشت اول طبق تاریخ، متعلق به چهارده هزار سال پیش است. سرودههای زرتشت، همگی شعر با وزن و قافیه هستند؛ اشعار ده هجایی، دوازده هجایی، هشت هجایی و هفت هجایی.
در بخشهایی از آویستار ( به معنی دانش برتر)، که شکل صحیح تلفظ اَوستا است، عبارات همگی شعر هستند. کتاب آویستار را به اشتباه به زرتشت نسبت میدهند. این کتاب متعلق به آئین مهر است که قدمتی صد هزار ساله دارد و اولین دین یکتاپرست جهان است.
صفیزاده در ادامه سخنان خود، عنوان کرد: اولین شاعر عرب طبق تاریخ، «تخاری» نام داشت. او از اهالی اهواز بود. در واقع اولین کسی که ادبیات و شعر عرب را بنیان گذاشت یک ایرانی بود.
وی اینطور ادامه داد: خط عربی از خط کوفی گرفته شده است. کوفه در زمان ساسانیان از شهرهای ایران بود پس خط کوفی از خط پهلوی گرفته شده و خط پهلوی نیز از خط اوستایی گرفته شده است. بنابراین خط عربی نیز برگرفته از خط ایرانی است.
طبق بررسیهای صورت گرفته، روابط ایرانیان و عربها به زمان پیش از تاریخ، به دوران اساطیری، دوران هخامنشیان برمیگردد و در زمان ساسانیان استوارتر و عمیقتر شده است. واژههای زیادی از زبان ایرانی در زبان عربی وجود دارد. طبق بررسیهای صورت گرفته حداقل 70% از واژگان عربی معرب شده از زبان ایرانی است. علاوه بر این، شعرای عرب، فن مثنوی را از شعرای ایرانی اخذ کردند. شعر مثنوی در عربی سابقهای ندارد. همچنین ترکیببند، ترجیعبند، رباعی و خصوصا غزل که از ابداعات و ابتکارات شاعران نامدار ایرانی میباشد. سعدی، بزرگترین شاعر غزلسرا، ایرانی است. در کتاب «الکلمات الفارسیه فی المعاجن العربیه» حدود 4هزار کلمه عربی که از زبان فارسی به عربی راه یافته، با توضیحات کامل شرح داده شده است.
فاروق صفیزاده با اشاره به آیه « ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» میگوید: بسیاری این آیه را ترجمه کردهاند: سوگند به قلم. خداوند سوگند نخورده است. خداوند از قلم و آنچه مینویسد، یاد کرده است. قلم همان چیزی است که یک شاعر با آن مینویسد و این شعر میتواند یک قوم یا جامعه را نجات یا برتر جلوه کند.
شعر برای محمود درویش هویت فلسطین و عرب است
دومین سخنران این نشست، احسان حسینی، پژوهشگر شعر مقاومت و شعر درویش بود. او با بیان اینکه شعر مقاومت به معنای شعر زندگی است، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: ادبیات پایداری و مقاومت در وصف مبارزه، ستایش آزادی و بیان بیدادگریهاست. ترسیم تصویر مظلومیت و انسانهایی که بیدادگری میکنند. شعر مقاومت در تقابل با استعمار است. صدای میلیونها چشم به انتظار در راه بازگشت به وطن است. هر ملتی که بخواهد شعری در بیان آزادیهای خود، در بیان مظلومیتهایی که کشیده است، بگوید، وارد حیطهای از ادبیات مقاومت شده است. بخش عمده شعر مقاومت، متعلق به فلسطین است. نقطهی اوجگیری ادبیات مقاومت مربوط به سال 1948 میلادی، زمانی که رژیم صهیونیستی تشکیل شد و پس از آن 1967 میلادی، جنگ چهار روزه اعراب و فلسطینیان میباشد.
وی سخنان خود را دربارهی محمود درویش اینطور بیان کرد: محمود درویش جزو شاعرانی بود که از آرمانهای ملتش دست نکشید و بارها به سبب مبارزات و اشعارش بازداشت شد.
مخاطب اگر نتواند رمز و نمادهای درویش در شعر را درک کند، نمیتواند با شعر ارتباط برقرار کند و آن را بفهمد. بطور مثال: در ادبیات عاشقانه و عرفانی، «غزال» به معنی آهو، نماد معشوق است ولی در شعر مقاومت محمود درویش، نماد پلیس اسرائیل است. کلمه «مادر» در شعر محمود درویش هم به معنی مادر و هم نماد خاک فلسطین است.
شاعران فلسطینی، بهخصوص محمود درویش، بسیار پایبند به زبان و وطن خودشان هستند. شعر برای محمود درویش هویت، تاریخ زمین و انسان است. شعر در نزد درویش، ثبت تاریخ است که هرگز درخفا نمیماند.
ترجمه شعر به شعر، وظیفه شاعر است
سومین و آخرین سخنران این مراسم، شیرکو صفیزاده، مترجم کتاب از حضار بود.
صفیزاده سخنان خود اینگونه آغاز کرد: ما در روزگاری هستیم که ارزش شعر از تنقلات هم پایینتر آمده است. او ادامه داد: دو سه سال پیش که اینترنت قطع و ایران در محاصره قرار داشت، شباهت بسیاری بین خودم، محمود درویش و مردم ایران دیدم. همین امر مشوق من شد برای ترجمه «از حصار». محمود درویش سال 2002 در زمان سرودن کتاب حاضر در اوج پختگی خود قرار داشت و دیگر آن جوان خشمگین با عقاید تند پانعربیسم (ملیگرایی عربی) نیست و رندانه و با طمأنینه شعر میگوید. دیگر صراحتا از اسرائیل بد نمیگوید. از صلح حرف میزند.
مترجم «از حصار» دربارهی مسیر ترجمه کتاب حاضر میگوید: مسئله اول برای من، ترجمهپذیر بودن شعر بود و چراغ راه من کتاب ترانههای شرقی ترجمه احمد شاملو بود.
مخاطب زمانیکه یک نمایشنامه یا رمان ترجمه شده را میخواند، همچنان با یک نمایشنامه یا رمان مواجه است و طبیعتا انتظار دارد وقتی یک شعر ترجمه شده را میخواند، با شعر مواجه باشد، نه یک نثر. این نکته مهمی است که از نظر من ترجمه شعر نیست بلکه شعر ترجمه است. یک شاعر باید شعر را ترجمه کند و یک مترجم صلاحیت ترجمه شعر را ندارد. اشعار ترجمه شده درویش در این کتاب، اشعار محمود درویش یا شیرکو صفیزاده نیست بلکه شعر شیرکو درویش است. هر دو شاعر در بازسرایی شعر مشارکت دارند. اگر غیر از این باشد، شعر ترجمه به شعر نشده است.
شیرکو صفیزاده در پایان سخنانش، چند بیتی از سرودههای محمود درویش از کتاب «از حصار» را برای حضار خواند.