اختصاصی حکایت گیلان | ((راه اندازی شوراها خطای استراتژیک نظام بود)).((شوراها تنها مانع رشد و توسعه شهرها هستند)).((شوراها فقط به حجم بروکراسی دامن زده اند و کارآیی ندارند)).((شوراها کانون مفسده اند و راه اندازی شان برای کشور ما زود بود))...
هزاران عبارت مشابه که این روزها نه تنها در لایه های مختلف اجتماعی جامعه بلکه در کریدورهای دیوانی دولت و شهرداری ها شنیده می شود.البته به سهولت می توان برای هر یک از عبارات بالا مصداقی آورد و آن را به واقعه ای ملموس در کشور پیوند زد.
اما آیا نهاد شورا تنها همین عبارات است.صرف نظر از تاکید قانون اساس و سایر قوانین منبعث از آن آیا جز این جفاها که از شورا بر ساختار و سازمان تصمیم گیری ها روا می شود آیا به نهاد شورا در این میان جفا نشده است؟آیا اجرای ناقص قانون و واسپاری بخش زیان ده حکمرانی در کشور به شوراها و جدا کردن بخش اعظم اهرمها و ابزارهای توسعه از آن این نهاد را از محتوا خالی نکرده است و آن را به یک نهاد هیچ کاره و همه کاره مبدل نساخته که از اساس تولید ناکارآمدی کند؟
آیا این نهاد با شرحی که رفت اصولا جذابیتی برای صاحبان دانش و آگاهی و آبرو دارد تا تن به خطرات عضویت در آن بسایند و با پیشه ساختن دلیری عزم باز کردن گرهی از مشکلات کشور کنند؟بر این معضل اساسی باید پدیده ی ((فوبیای قدرت))در میان آگاهان جامعه را افزود که اساسا حضور در مناسبات قدرت را نه ((آبروزا)) که ((آبروکاه)) برمی شمارند و فاصله قانونی با نقاط کانونی قدرت را رعایت می کنند.آن وقت در سایه ی این حجم از کژ تابی های اجرای قانون و پرهیز آگاهان جامعه از مشارکت و البته ساز و کارهای سنجش صلاحیت افراد،آیا باید انتظار زیادی از این نهاد تصمیم گیر آن هم تنها در محور محدود و زیان ده شهرداری ها داشته باشیم.
در ثانی مگر سایر نهادهای کشور بدون فساد مشغول خدمت رسانی اند؟یا مگر با سطح مقبولی از کارآمدی به مدیریت منابع می پردازند و در مسیر توسعه عملکرد نابی از خود بروز داده اند که عبارات نخستین این وجیزه تنها در خصوص شوراها صدق کند و موجبات زمزمه های محدود کردن یا حذف این نهاد را در ساختارهای تصمیم سازی کشور فراهم آورد؟
باید کمی منصف بود و اعتراف کرد که سطح مدیریت در مجموعه نهادها چندان فراتر از متوسط سطح مدیریت در شوراها نیست.این خاصیت بهره بردن از میانمایگی در مدیریت و عادت کردن به پیامدهای آن است.وگرنه نهاد شوراها اگر هیچ فایده ای برای مدیریت منابع کشور نداشته باشد (که صاحب این قلم سخت به این تعبیر بی باور است)به مردم آموخته تا برای حفظ منافع خود،این منافع را تا جایی که ممکن است به منافع عمومی گره بزنند و از این رهگذر به دنبال تامین منافع خویش باشند.
عادت کردن به مشارکت با هر نتیجه ای،گامی مقبول در جهت نیل به دموکراسی است و باید غنیمتش شمرد.
رفع سد معبر در سطح شهر رشت مطالبه عمومی شهروندان است | ضرورت توجه به رفع سد معبر در رشت