اختصاصی حکایت گیلان | ابوالفضل رضائی
مدیریت فرهنگی عبارت از برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل امور و فعالیتهای فرهنگی در چارچوب اهداف از حیث کارکرد اطلاعرسانی یا تبلیغ و یا آموزش برشمرد.
در جامعهای پر از تضاد، نارضایتی و در حین حال داشتن سرمایههای غنی فرهنگی دچار سردرگمی شدن و نداشتن یک الگو برای پیشبرد وضعیت اجتماعی و فرهنگی، فراتر از آرمان و ارادتهای ذهنی است؛دقایقی از همسفر شدن با جناب راننده ایستگاه جانبازان به قصد رامسر میگذشت که متوجه تعقیب چشمانش برای گپ و گفت شدم و کم کم برای گفتگوی دو نفره اماده میشدم که با اولین سبقت شخص موتوری جلوی پمپ بنزین بهانهاش جور شد! از هر دریچهای سخن مطرح گردید افزایش رفتارهای خشونتآمیز گرفته تا بیعدالتی، اعتیاد، تمرکز قدرت وثروت و نوعی بیتفاوتی آحاد مردم به داشتههای اجتماعی و فرهنگی و عسل بحث هم کشید به داستان چهارشنبه سوری! میگفت هرگاه متقارن به این ایام میشود احساس ناخوشایندی دارد؟ علت را پرسیدم که چرا احساس خوبی ندارید نسبت به یکی از آیینهای کهن ایرانی؟ در ادامه گفت:"پسرم در این روز دچار معلولیت گردید بخاطر منفجر شدن ترقه! غالبا در این روزها صدایش، ترس و دلهره به جانمان میاندازد".
متاسفانه شاهد عدم سیاستگذاری درست نسبت به داشتههای فرهنگی هستیم که میتواند موتور محرک نشاط اجتماعی و شناساندن فرهنگ عامه و صنعت پولساز توریسم گردشگری فرهنگی میباشد که ما را به اتفاقهای نانوشتهای روبه رو کرده است!
برای نگارنده این سطور جای شگفتی نیست که چرا با وجود همه پتانسیلها و قابلیتهای اجتماعی با چنین مصایب و معضلات مواجه ایم؟! تعدد ساختارهای فرهنگی و عدم همراهی دستگاههای تبلیغاتی آشکار است نمیتوانیم نسبت به انباشت سرمایههای خود محصولی چون نشاط اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و رونق صنعت گردشگری فرهنگی دست یابیم!
تاریخ ایران پر از جشنهایی است که همگی بر پایه دید و نگاه پیشینیان، دارای فلسفه و جوهری وجودیاند.
چهارشنبه سوری در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز شناخته میشود که همواره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برگزار میشده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
جشن سوری و یا چهارشنبه سوری از عصر آخرین سهشنبه اسفند پایانی سال شروع تا پایان همان شب با برپایی آتشکدههایی و سپس پریدن از روی آتش به سرور و شادمانی میپرداختند. آتش در نظر ایرانیان مظهر روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی سلامت و تندرستی است. بیماریها، زشتیها، بدیها و همهی آفات در عرصه تاریکی و ظلمت جای دارند و به همین علت اهریمن مظهر تیرگی و جایگاه او تاریکی است.
در مناطق مختلف ایران و در توصیف جشن سوری یا همان چهار شنبه سوری در درون خود رسمهای را به یادگار گذاشته است مثلا در نواحی همدان و زنجان آیین شال اندازی است، و یا آیین قاشق زنی است؛ در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود را می کشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد در واقع آیین قاشق زنی احتمالا نشأت گرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیده است به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنها هدیهای می دهند.
به گفته سعید نفیسی از پژوهشگران صاحب نام ایران یکی دیگر از سنتهای جشن چهارشنبه سوری برای حل مشکلات، این است که مرد یا زنی، گوشهای از لباس با چارقد خود را گره میزند و در خیابان از نخستین عابر میخواهدکه آن گره را بگشاید، یا گاهی از قفل کوچکی استفاده میکند و کلید آن را به نخستین عابر میدهند تا آن را باز کند. این کار به نیت باز شدن گره از کارهای فروبسته انجام میشود. فال گرفتن و کوزه شکنی هم در بعضی نواحی ایران از دیرباز یکی از سنتهای این جشن بوده است.
غرض این بود بدلیل سیاستهای غلط و ترویج فرهنگ وارداتی در دهههای اخیر، چطور جشنها و آیینهای خود را در معرض قضاوتهای غلط و بعضاً زمینه دشواریهای همنوعان خود کردهایم!؟ عصر چهارشنبه سوری فضای جامعه ما شبیه جنگهای شهری شده که هر از سوی صدای ترقه است برخلاف شکل و معنای دقیق آن رسم کهن ! بنابراین دستگاههای متولی فرهنگی کشور؛ وزارت فرهنگ و ارشاد، میراث فرهنگی گردشگری، صدا وسیما با همکاری شهرداریها و دهیاریهای کشور میتوانند یکبار هم شده سیاست شادکامی را به عرصه تحولات اجتماعی و سیاسی کشور نقش آفرینی نمایند.