حکایت گیلان | غلامعلی جعفرزاده نماینده ادوار مجلس در آرمان ملی نوشت:
نوع رفتار برخی از نمایندگان مجلس در خصوص برخی از مسائل جامعه مثل طرح صیانت به این خاطر است که آنها دیگر دغدغه کسب رای از مردم را احساس نمیکنند. سابق بر این در مجلس اگر میخواستیم چیزی را تصویب کنیم میگفتیم که مردم از این مساله خوششان میآید یا در اتفاقی دیگر گفته میشد که اگر به این مساله رای دهیم دیگر مردم به ما رای نخواهند داد. لذا سعی میکردیم نظر مردم را در چیزهایی که مشروع، معقول و منطقی است جلب کنیم. الان میتوان به ضرس قاطع گفت بخش اعظمی از آقایانی که در داخل مجلس هستند روزی که ثبت نام میکردند فکرش را نمیکردند که نماینده مجلس شوند. اما تحولات به نحوی رقم خورد که به خانه ملت راه یافته و نماینده مجلس شدند. لذا نتیجهای که گرفتند این بود که ترتیبی برای اینها اتخاذ خواهد شد که بدون دغدغه و با حذف رقبا به مجلس راه یابند. امروز بر سر زبان مردم مجلس حداقلی است بدین معنا که نمایندهای وجود دارد که با 4 هزار رای وارد مجلس شده است. تمام کسانی که در کمیسیون مشترک صیانت نشستند و برای مردم تصمیم گرفتند به طور کل یک میلیون و دویست هزار رای داشتند که به عبارتی 2. 2 درصد شرکت کنندگان بودند. نتیجه سوگیری تشدید فیلترهای نظارتی میشود همین مجلس که بههیچ عنوان دغدغه و نظر مردم برایش مهم نباشد. چرا که معتقدند با حذف رقبا اگر مردم هم پای صندوق نیامدند با رایی حداقلی وارد مجلس خواهند شد. اشکالی که وجود دارد تیغ سیاسی فیلترهای نظارتی بین ملت و حاکمیت اعم از ریاست جمهوی و نمایندگی مجلس فاصله ایجاد میکند. لذا مردم علقه و علاقهای برای شرکت در انتخابات پیدا نمیکنند. امروز در جامعه هیچکس از این مجلس دفاع نمیکند چون به آنها رای ندادند. لذا پشتوانه مردمی پشت مجلس نیست. نباید شرایط به گونهای پیش برود که نهاد حاکمیتی چون مجلس یا دولت از پشتوانه مردمی خالی شود و برخی با رای حداقلی به کرسیهای مجلس برسند. چرا در مورد آقای عنابستانی نماینده آن اتفاق افتاد یا چرا آقای ویس کرمی لفظ سگهای قلاده بند را بهکار میبرد به این خاطر که اینها احساس میکنند که نیازی به مردم ندارند. اتفاقا باید این موضوع آسیب شناسی شود که چرا مردم از مجلس و دولت فاصله میگیرند و رای نمیدهند. امروز مجلس خانه ملتی است که همه ملت آن را قبول ندارند. چرا امروز باید شرایط به نحوی شود که مردم رویکردی خنثی نسبت مجلس داشته باشند. هر چند آنطور که مشاهده میشود نمایندگان نیز چندان اهمیتی برای نظر مردم قائل نیستند. اکنون شرایط به نحوی شده که یک جناح خاص فکر کند همیشه در هر انتخاباتی که شرکت کند رای خود را دارد و جناحهای دیگر هیچ سهمی ندارند. در نتیجه اینها نیازی هم به رای مردم ندارند و همان چند هزار رای خود را داشته باشند برایشان کفایت میکند در حالی که انتخاباتها باید پرشور برگزار شود و در رقابت میان همه جریانها منتخبان مردم به مجلس راه پیدا کنند.