اختصاصی حکایت گیلان |سامان بدر: گفته میشود اختلاف اعضای شورای رشت با شهردار به مراحل حادی رسیده و احتمال این که در دومین مرحله سوالو استیضاح شاهد برکناری علوی باشیم دور از انتظار نیست. افکار عمومی و رسانه ها از این همه اختلافات فوری گلایه دارند و شورای شهر برای این که بار دیگر به شهردار خود اعتماد ندارد زیر سوال است. البته بیشتر نگرانی ها بابت همین عدم ثبات مدیریتی است و کمتر کسی عملکرد شهردار را مورد تایید قرار می دهد. با تمام این جوانب به نظر نگارنده برکناری علوی در مقطع فعلی گریزناپذیر است که دلایل آن به چند عامل بر می گردد که در زیر به آن اشاره کرده ام.
یک. مهم ترین دلیل مخالفت با استیضاح به عدم ثبات مدیریتی برمی گردد که البته دلیل درستی است. ولی سوال این است که شهردار فعلی خود چقدر در عدم ثبات مدیریتی شهری نقش داشته است. علوی به عنوان تنها بازمانده شوراهای چهارم و پنجم وارد شورای ششم شده است. شوراهای قبلی را به چه می شناسیم؟ به اختلافات فراوان و عدم ثبات که شخص شهردار فعلی یکی از چهره های اصلی آن بود. در شورای چهارم آقای علوی در مورد شهردار اول (ابراهیم خلیلی) موضع تقریبا حمایتی گرفت و مخالفت استیضاحش بود. ولی بعد در مورد ثابت قدم ابتدا حامی بود و بعد که همه از جمله مردم رشت صحبت ثبات مدیریتی می کردند به عنوان منتقدش وارد شد و روزهای آخر شورای چهارم حکم برکناری ثابت قدم را امضاء کرد. در شورای پنجم ایشان در قامت رئیس شورا رای به نصرتی داد و بعد از منتقدانش شد. فرهام زاهد که بعدها از طرفداران علوی شد همیشه معتقد بود که از درون شورا اجازه ندادند نصرتی کار کند و او برای همین راهی وزارت کشور شد. بعد از آن اکثریت شورای پنجم، حامد عبداللهی و حجت جذب را انتخاب کردند که علوی معتقد بود این افراد داخل شورا بهتر می توانند کار کنند و مخالف شهردار شدنشان بود. با حسین علی قلیزاده هم که خودشان رای دادند قبل از این که به عنوان شهردار انتخاب شود مخالفت کردند و بعد ناصر حاج محمدی هم به همین مساله دچار شد که از همان روزهای ابتدایی آقای علوی به عنوان یکی از منتقدینش تبدیل شد.
آقای علوی که به لطف آبستراکسیون اعضای شورا نتوانسته بود مساله استعفای خود برای حضور در انتخابات مجلس را مطرح کند، به عنوان یکی از گزینه های مطرح شهرداری رشت محسوب می شد . طوری که همان اعضای منتقدش نامه ای را امضاء کردند که حاج محمدی را برکنار و علوی را شهردار رشت کنند. با دخالت رضا رسولی قضیه شهردار شدن علوی منتفی شد و سید محمد احمدی به عنوان شهردار انتخاب شد که بازهم همین آقای علوی به عنوان منتقدش ظاهر شد و احمدی که چند ماهی شهردار شده بود تا روزهای آخر درگیر مساله سوال و برکناری بود.
انتخابات شورای ششم برگزار شد و آقای علوی تنها بازمانده شورانشینان شد و بازهم همان مسائل در شورای فعلی ادامه یافت. آقای علوی رای دوباره به احمدی را اجباری می دانست و این را علنا در روز رای گیری شهردار مطرح کرد. ولی بعد از استعفای احمدی بازهم به عنوان گزینه مطرح شد و این بار ظاهرا رای به وی اجباری نبود! او بالاخره شهردار شد و خیلی زود همان طرفدارانش منتقدش شدند. بررسی همه این مسائل نشان می دهد که آقای علوی خود یکی از چهره های بی ثباتی در مدیریت شهری است و نمی تواند روی این مساله ادعایی کند. طرفدارانش هم نمی توانند چنین مساله ای را پررنگ کنند.
دو. توجه کنید که این دومین بار است که آقای علوی مورد سوال و استیضاح قرار می گیرد. اعضای شورا در هر تریبونی نقدها و کنایه های خود را به وی وارد می کنند و اگر قرار باشد همین منوال ادامه داشته باشد کار سخت تر می شود. به واقع اکثریت این شورا قصد تعامل و همکاری با شهردار منتخب را ندارد و همین کار را مشکل می کند. در مقابل علوی چه کاری می تواند انجام دهد؟ آیا به طور مثال انتصاب برخی بستگان اعضای شورا در هیات مدیره ها و سازمان های شهرداری چاره کار است؟ این اصل شایسته سالاری را زیر سوال می برد و شهردار رشت را به یک فرد ناتوان و اعضای شورا را به افرادی سهم طلب تبدیل می کند که قرار است چهار سال همین گونه ادامه دهند. رئیس شورا که مدتهاست علوی را قبول ندارد. اکثریت هم با او همخوانی ندارند. تا کی قرار است به زور درخواست فرماندار و استاندار و امام جمعه این مساله ادامه داشته باشد و شهردار به کار خود ادامه دهد. چنین رویه ای خود محل اشکال خواهد بود.
سه. امیرحسین علوی بدون شک فاکتورهای مثبتی دارد. او کار تیمی و انتخاباتی بلد است. بومی، خوش صحبت و خوش چهره است( این ها از نگاه مدیریتی دلایل کمی نیست) از نظر اجرایی هم شخص ناتوانی نیست. ولی مشکل اصلی ایشان به رویکرد سیاسی بازی و تغیرهای شخصیتی برمی گردد که او را همیشه در حال بازی کردن نشان می دهد. او مدام در حال بازی کردن با افراد است و گاهی در قامت حامی جدی و گاهی در مقام یک منتقد ظاهر می شود. او این پتانسیل را دارد از یک فعال ستاد انتخاباتی کوچکی نژاد به رقیب وی تبدیل شود و بعد از آن از یک فرد منتقد اصلاح طلبان رای آن ها را برای شهردار شدن بدست آورد. این شاید برای بسیاری یک پتانسیل محسوب شود. اما این شیوه صحیح و مناسبی برای حضور در میدان سیاست نیست. آقای علوی از این موضوع آسیب فراوان دیده و سعی ندارد آن را اصلاح کند. او دوست دارد بدون این که چندان اطلاعی از علوم سیاسی نداشته باشد یک سیاستمدار شود و در این راه پیروزی های موقت هم بدست می اورد و بعد از مدتی با شکست مواجه می شود. عضویتش در شورا، ریاست دو ساله اش، تلاش برای نمایندگی مجلس و حال شهردار شدن با پیچ و خم های فراوان و تعویض مداوم دوستان و منتقدانش همراه بود و این جایگاه حقوقی پست های وی را زیر سوال می برد. شاید این استیضاح و برکناری فرصتی باشد که آقای علوی به خود آمده و اگر قصد حضور در انتخابات مجلس را دارد از این بازی ها دست بردارد و به یک فرد مقبول تبدیل شود. ثروت، چهره، کار انتخاباتی، زبان تا جایی به کار امثال علوی می آید که دوست دارند در میدان شهر حرفی برای گفتن داشته باشند. بیشتر از آن شخصیت است که از او یک چهره ماندگار می سازد. نگارنده به آقای علوی تماشای فیلم «بیلیاردباز» با بازی پل نیومن را پیشنهاد می کند. ادی تُنددست در «بیلیاردباز» همه چیز را از دست میداد تا تبدیل شود به بازیکنی شکستناپذیر! او وقتی پیروز شد که یک چیز را به دست آورد. «شخصیت»!
کوچکی نژاد: وزرای معرفی شده معقول هستند شوقی: دغدغه اصلی شهرداری، پسماند و ترافیک است