حکایت گیلان | سید مجتبی نعیمی_ یک خانواده ۴ نفره، حدود ۱۸۰ هزار تومان یارانه معمولی میگیرد. (اگر هنوز بگیرد) این خانواده حدود ۱۴۰ هزار تومان هم یارانه معیشتی میگیرد. (اگر این را هم بگیرد) در طرح جدید دولت هم در بالاترین شرایط، حدود ۴۸۰ هزار تومن یارانه جدید خواهد گرفت. (به شرط اینکه پیش از این، یارانه معیشتی را گرفته باشد) اگر این خانواده، همه این سه نوع یارانه را بگیرد و مبلغ حداکثریشان را هم بگیرد، در مجموع حدود ۸۰۰ هزار تومان در ماه یارانه خواهد گرفت.
اما از آن طرف، با حذف ارز ترجیحی، طبیعتاً قیمتها اوج میگیرد. مثلا، اینطور که رئیس اتحادیه مرغداران گفته، یک کیلو مرغ حدوداً ۸۰ هزار تومان میشود. یعنی ۵۰ هزار تومن افزایش قیمت. به عبارت دیگر، اگر شما در ماه ۵ کیلو مرغ بخری، ۲۵۰ هزار تومان از آن ۸۰۰ هزار تومن یارانه ماهیانه، خرج این یک مورد میشود. اینکه گوشت و سایر ارزاق و از همه مهمتر، اجاره خانه چقدر افزایش پیدا میکند، بماند.
و اینها تازه برای سال اول است. یعنی چی؟ یعنی قرار نیست در سال دوم و سوم و سالهای بعد، مبلغ یارانهها اضافه شود. اما طبیعتاً قیمت همه چیز، بالا و بالاتر خواهد رفت. و چون هیچ مکانیزمی برای کنترل قیمتها اعلام نشده و سابقه بسیار بدی هم در همه دولتها در این زمینه وجود دارد، عملا هیچ اعتمادی به دولت فعلی در کنترل قیمتها وجود ندارد. خب. با همه این شرایط، حالا بفرمایید مردم چه طور باید زندگی کنند؟ زندگی که چه عرض کنم، روزمرگی سختشان را ...
آیا اینها را گفتیم که بگوییم باید ارز ۴۲۰۰ تومانی باقی بماند؟ خیر. پس چی؟ مثل طرح دولت، ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شود؟ باز هم خیر. پس چی؟ کار درست چیست؟ ... برای اینکه ببینیم کار درست چیست باید به این دو نقل قول توجه کنیم. نقل قول اول: طرفداران حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی میگویند در این سالها ارز دو نرخی باعث ″سو استفاده یک عده″ شده است. پس آن را حذف کنید تا ″آن یک عده″ دیگر سو استفاده نکنند. نقل قول دوم: مخالفان حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی میگویند اگر آن را حذف کنیم به علت ″جو روانی ایجاد شده توسط یک عده″ شاهد شُک تورمی خواهیم بود. پس ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف نکنید تا بهانه دست ″آن یک عده″ قرار نگیرد.
میبینید؟ مشکل اصلی، سو استفاده ″آن یک عده″ است. اما سالهاست مسئولان بجای مقابله با مشکل اصلی، مدام روشهای مختلف کمک به مردم را که ممکن است مورد سو استفاده قرار بگیرند، عوض میکنند. در حالیکه شاید این روشها، هیچ کدام بر دیگری ارجحیت نداشته باشد. اینکه یارانه بدهیم یا ارز ترجیحی، هر کدام صرفا یک روشند که تا وقتی سر و کله ″آن یک عده″ پیدا نشود، چندان مزیتی نسبت بهم ندارند. و دقیقا وقتی مشکل اصلی وارد میدان میشود، دیگر مهم نیست از کدام روش استفاده میکنی. در هر صورت، این روشها ناکارآمدند.
واقعیت این است که در همه این سالها، دولتهای مختلف، کارگزار ″آن یک عده″ای بودند که رسما میلیونها ایرانی را با انواع سو استفادههایی که کردهاند به اسارت گرفتهاند. یکی با چفیه و تسبیح، دیگری با یقه دیپلمات. تا وقتی کارگزار زندانبان باشی، هر تمایزی که با دیگران داشته باشی مهم نیست. چون تو تنها یک عملهای. همین. مگر اینکه برای یک بار هم که شده، کسانی که اهل هزینه کردن از جان و آبرو و خانوادهشان هستند پیدا شوند و تاوان مقابله با زندانبان را به جان بخرند.
برای عادی شدن شرایط، ″آن یک عده″ باید از جامعه ایرانی حذف شوند. وگرنه، جنون سو استفاده آنها هیچ مرزی ندارد. حتی اگر فردا، ایرانِ عزیز ما بابت شورشها و تجاوزات و چندپاره شدنها، دیگری جایی برای زندگی نباشد، آنها قبل از همه، از ایران رفتهاند. ایکاش تا دیر نشده، افراد سالمی که در بدنه ساختار قدرت هستند و سالهاست به خودشان میگویند: «برای بهتر شدن حال مردم چه باید کرد که تا حالا نکردهایم؟» با واقعیت کنار بیایند. اگر گوش شنوایی باشد. اگر اراده تغییر باشد.