اختصاصی حکایت گیلان | سامان بدر: بحثی که در مورد که عوارض سفرهای خارجی می شود در چند سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است. دولت روحانی عوارض سفر خارجی را وضع کرد و هرسال نیز نرخ آن افزایش پیدا می کند. نوبخت رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه نیز در پاسخ به انتقادات اعلام کرد که «دارندگی و برازندگی» حالا نیز در دولت جدید گمانه زنی ها از نرخ عوارض پنج میلیون تومانی برای سفر خارجی شنیده می شود که در این صورت تنها انسان های بسیار دارنده می توانند سفر خارجی بروند که با توجه به افزایش نرخ تورم هر زمان تعداد آن ها کاسته می شود.
امروز در ایران پدیده هایی با ادبیاتی لوکس در نظر گرفته شده و متعلق به پولدارها اعلام شده که زمانی با فرهنگ ما عجین شده بود. به طور مثال اسب سواری جزء ورزش هایی است که در اسلام سفارش شده، ولی امروز اسب سواری متعلق به طبقه مرفه جامعه است. اگر کسی هم اسب سواری کند با نکوهش مواجه می شود. همین طور خوردن قهوه که زمانی جایی چایی در ایران صرف می شد و امروز کالایی غربی محسوب می شود. سفر خارجی شاید کار بسیاری از مردم ایران نبود. ولی قاطبه بزرگان علمی و فرهنگی ما مساله سیر و سیاحت را در نظر داشته اند. سیاحت نامه ها جزء مهم ترین منابع تاریخی ما است. اگر با منطق امروزی باشد کسی نمی تواند با این هزینه ها به سیاحتی بپردازد و دنیا را واکاوی کند.
یک منطق ضعیف این است که بسیاری از ایرانیان برای کنسرت و خوش گذرانی به خارج می روند. یک نماینده مجلس هم می گوید که جلوی سفر خارجی را بگیرید تا نرخ دلار بالا نرود. گویی عده ای می خواهند چیزی به نام طبقه متوسط در جامعه وجود نداشته باشد و کالاها تنها برای افراد خاص در نظر گرفته شود. کسی که پولدار است برایش چهارصد هزار تومان یا پنج میلیون تومان فرق نداد. همین حالا در تهران پنت هاوس هایی عرضه شده که 15 میلیون دلار آب می خورد که بیشتر از املاک بورلی هیلز است. این طبقه اشرافی برایش دلار سی هزار تومانی نعمت است و عوارض آب و برق و گاز و سفر خارجی چندان ارزشی ندارد. ولی مردم معمولی چه کنند؟
شما در نظر بگیرید سال آینده جام جهانی فوتبال در قطر برگزار می شود. با این عوارض هزینه یک ایرانی متوسط از هزینه های برزیلی ها و آرژانتینی ها هم بیشتر می شود. یعنی قطر نزدیک کشور ما است و نمی توانیم برای تشویق تیم ملی خودمان به قطر برویم. چون دولت عوارض سنگینی از ما طلب می کند.
یادمان نرود امام خمینی هم سال 57 وقتی مجبور شدند عراق را ترک کنند بدون هیچ گونه روادیدی به فرانسه رفت. وقتی تیم همراه انقلابیون به فرانسه رفتند تازه دولت آن کشور فهمید که چنین اتفاقی افتاده است. ولی طبق قوانین نمی توانست کاری کند. زیرا ایرانی ها طبق قانون در آن زمان نیاز به روادید نداشتند و ورودشان آزاد خواهد بود. شکی نیست حالا همه مخالفان نظام پهلوی می گویند که آن حکومت وابسته بود و این مزد وابستگیش بود که شاید هم درست باشد. ولی هرچه هست سفر خارجه در آن دوران یک کار لوکس نبود و در دسترس همگان قرار داشت. شاید اگر امروز تعامل بهتری با کشورهای دنیا داشتیم از این سفرها استقبال هم می کردیم و دیپلماسی سفر راه می انداختیم یا شاهد تهاتر سفر بودیم و شاهد ورود بیشتری از گردشگران بودیم. حداقل از تهاتر نفت با پشم مغولستانی و برنج پاکستانی بهتر بود!