حکایت گیلان | بهتازگی ویدئویی در فضای مجازی منتشر شده که بهرغم سپری شدن چند روز از زمان انتشار، همچنان موردتوجه کاربران شبکههای اجتماعی است و البته برخلاف آنچه سازندگان ویدئو مدنظر داشتند، به سوژه طنز این کاربران تبدیل شده است. ویدئویی که در آن ظاهراً دوربین در جایی روی داشپورت یک تاکسی مخفی شده و بدون اطلاع قبلی از سرنشینان یک تاکسی تصویربرداری میکند، درحالی که پس از لحظاتی گوینده رادیو، از درگذشت ابراهیم رئیسی در اثر یک سانحه در جریان یکی از سفرهای استانیاش خبر میدهد و سرنشینان نهتنها دچار شوک و شگفتی شده، بلکه بعضاً اشک از چشمانشان جاری میشود و از نیکیهای مردی میگویند که برخلاف قبلی، با آمدنش، ملت نسبتبه بهبود اوضاع امیدوار شده بودند اما افسوس و صدافسوس که از بخت نامراد، «گلچین روزگار»، عجیب «خوشسلیقه» است و رئیسی هم بهنحوی بهسرنوشت رجایی دچار شده است! راننده تاکسی البته همین که آه و ناله سرنشینان رو به فروکش گذاشت، از آنان عذرخواهی کرده و توضیح میدهد که هدف، دریافت واکنش اجتماعی مردم بوده و «مردم» هم خوش و خرم میروند پی بدبختیشان!
عمده واکنش آن دسته از «مردمی» که حالا چندسالی است ازطریق شبکههای اجتماعی به مسائل جامعه واکنش نشان میدهند، درست یا غلط ناظر بر ساختگی بودن این «دوربینمخفی مستند» است و «بازیگر» بودن سرنشینانی که «نقش مردم» را در این ویدئو ایفا میکنند. نکتهای که همزمان ازسوی یک فعال سیاسی اصلاحطلب نیز موردتاکید قرار گرفته و بر این اساس معتقد است: «البته دقیقاً نمیدانم این کلیپ توسط چه کسانی تولید شده اما فارغ از اینکه مستند باشد یا نه، به نظرم از دقت و ظرافتِ هنری لازم برخوردار نبوده و بیشتر به آثار آماتور و سردستی شبیه است.»
محمودمیرلوحی در این رابطه میگوید: «کلاً به نظرم این دست اقدامات و کارهای تبلیغاتی فاقد جذابیت برای شهروند امروزی است و شخصاً این دست کارهای تبیلغات سیاسی را تایید نمیکنم و نمیپسندم.»
او با بیان اینکه امروز روشهای متعددی برای دریافت نظر شهروندان نسبتبه مسئولان در دسترس است، میگوید: «آن دسته از شهروندان که به مسائل سیاسی و اخبار روز توجه دارند، معمولاً از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بهراحتی نظرشان را اعلام میکنند و اگر بهواقع میخواهیم در این سطح واکنش اجتماعی بگیریم، کار چندان پیچیدهای پیشرویمان نیست و بهراحتی از طریق شبکههای اجتماعی میتوان در این سطح نسبت به مسائلی که میخواهیم از جامعه بازخورد بگیریم.»
میرلوحی با مقایسه این روشهای تبلیغاتی در دولت سیزدهم با آنچه در جریان ریاستجمهوری احمدینژاد، بهخصوص طی 4 ساله نخست شاهد بودیم، میگوید: «حتماً به یاد داریم که زمانی از «معجزه هزاره سوم» میگفتند و مواردی از این دست. فراموش نکردهایم که صداوسیما بهخصوص در 4 سال نخست، چطور هر اقدام احمدینژاد را تبلیغ و تایید میکرد و مهمتر از آن، سپاه، بسیج و بسیاری از ارگانها و نهادها همچون کمیته امداد و حتی قوه قضاییه و شورای نگهبان با امکانات و بودجهای که داشتند، برای دولت کار تبلیغاتی میکردند.»
او با اشاره به حضور غلامحسین الهام، از حقوقدانان وقت شورای نگهبان در میتینگ انتخاباتی احمدینژاد در مصلی تهران یا سخنرانی سردار عزیز جعفری، فرمانده وقت سپاه و همچنین حضور حجتالاسلام سعیدی، نماینده ولیفقیه در سپاه و سرلشکر فیروزآبادی رئیس وقت ستادکل نیروهای مسلح در مراسم مختلف بهمنظور حمایت تبلیغاتی از احمدینژاد، میگوید: «زمانی اصولگرایان همهچیز را از ایران و انقلاب تا اسلام و تشیع و ولایت فقیه و امام و هر آنچه هست و نیست، در رفتار و کردار احمدینژاد خلاصه میدیدند و امروز رفتاری متفاوت در قبال او پیش گرفتهاند.»
میرلوحی در عین حال معتقد است که امروز همزمان با رشد آگاهی عمومی، صداوسیما و دستگاههای تبلیغاتی نیز آنقدر آگاه شده و پیشرفت کردهاند که از این دست اقدامات خودداری کنند. او میگوید: «به هر حال امروز مخالفان اگر بخواهند نظرشان را ازطریق تریبونهایی که در اختیار دارند، بیان میکنند و در مورد این کلیپ و باورپذیریاش صرفاً باید بگویم که فاقد جذابیت برای شهروند امروزی است و شخصاً این دست کارهای تبیلغات سیاسی را تایید نمیکنم و نمیپسندم.»
منبع: عصر ما