جمعه, 10 فروردین 1403
جمعه, 10 فروردین 1403
تاریخ را منفعت طلبانه بازگو نکنیم؛

اگر میرزا به جای رضاخان حمایت انگلیسی ها را داشت!

۱۴۰۰/۰۹/۱۱ ۱۴:۲۲ چاپ

اختصاصی حکایت گیلان | سامان بدر: امروز صحبت درباره میرزا کوچک جنگلی و نقش او در تحولات ایران قاجاریه بسیار است و هرکس به ظن نزدیکی به جریان سیاسی خود سعی می کند او را مورد بررسی قرار دهد. خیلی مایه شگفتی است که سرسپردگان به دولت های غربی و یا کسانی که نتیجه کارشان در بزنگاه های مختلف از عوامل شرایط امروزی است به خود اجازه می دهند نسخه میرزا کوچک را بپیچانند و درباره وی قضاوت کنند.

به طور مثال فردی که با حمایت های تمام قدش از رئیس جمهور اسبق یار غار او محسوب می شد و حال پشیمان شده و هر روز افشاگری می کند به خود اجازه می دهد در مورد میرزا کوچک خان صحبت کند. راستش او در مورد احمدی نژاد خودش را نقد می کند و حال چگونه به خود اجازه می دهد از تاریخ صحبت کند. او زمانی که مدیرعامل صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران را بدست آورد کتابی منتشر کرد به نام "محراب تولید" که پر بود از  تعریف و تمجید از علی اکبر محرابیان، وزیر وقت صنایع که ما را یاد همین کلیپ اخیر شعر ایران خودرویی ها برای وزیر جدید صمت می اندازد. 

این افراد تاریخ را بر اساس منافع خود تعریف می کنند و همین آن ها را بی ارزش نشان می دهد. فارغ از این بررسی های مبتذل،  امثال میرزاکوچک خان شخصیت خود را از تاثیری می گیرند که در جامعه خودشان گذاشته اند. حکومتیان گذشته از قاجاریه بگیرید تا قوام و رضاخان دوست دارند میرزا را فردی علیه ملی گرایی معرفی کنند و البته نمی گویند که خود چگونه به عنوان نماد ملی گرایی معرفی می شوند. 

میرزا کوچک خان  چند قزاق مزدور را با همکاری یک ژنرال انگلیسی به نام آیرونساید گردآوری نکرد که در سوم اسفند 1299 دولت مرکزی و قانونی مشروطه را برکنار کند.  انگلیسی های سرخورده از شکست در قرارداد 1919 ( که قرار بود  تمامی امور کشوری و لشکری ایران، زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت گیرد) حالا به دنبال افراد جدیدی بودند که در ایران نقش بازی کنند و از همین جهت افرادی چون سید ضیاء الدین طباطبایی و رضاخان رشد کردند که کمتر کسی آن ها را می شناخت. آیا کسی که قدرت تجزیه و تحلیل این مسائل را ندارند می توانند در مورد ملی گرایی برای ما صحبت کنند؟ شاید همان طور که در برخی اسناد آمده است اگر میرزا حمایت انگلیسی ها را داشت می توانست با همان جنگلیانش تهران را فتح کند و نخست وزیر هم شود. ولی او علیه  حاکمیت روس و انگلیس در گیلان قیام کرد و این غیرقابل انکار است.

تاریخ در مورد شخصیت های معاصر ایران کمتر باید سیاه و سفید آن ها را نشان دهد . عباس میرزا،  امیرکبیر، مصدق، رضاشاه، احمد شاه، شیخ فضل الله نوری ، قوام، فرمانفرما، مستوفی الممالک و سید حسن مدرس و ...بسیاری دیگر همه دارای اقدامات متفاوتی هستند و اشتباهات آن ها نیز در یک ساختار عقب افتاده و ناکارآمد حاکمیتی در ایران گریزناپذیر می رسد. میرزا کوچک نیز از این قاعده مستنثی نیست و اشتباهاتی درباره وی متصور است. 

میرزاکوچک خان یک شخصیت مذهبی و معتقد بود و شاید در این رابطه زیاده روی نیز می کرد. داستان های استخاره گری متعددش یک نقطه ضعف است و البته اعتمادش به حاکمیت ایده لوژیک انقلابیون روسیه نیز هرچند گریزناپذیر بود، ولی می توانست بهتر صورت گیرد. ولی او به خوبی توانست الگوی یک مبارزه هویت گرایانه را در شمال ایران ترسیم کند که خاطرش برای همه ما باقی بماند. امروز یاد میرزاکوچک هنوز زنده است و این به دلیل کنگره ها و کلیشه های رسمی و کلیشه ای امروزی نیست، بلکه به خاطر تاثیری است که در آحاد این جامعه گذاشته و مردم یک منطقه را به مبارزه برای رسیدن به حقوق خود بیشتر آگاه کرده است. از آن مهم تر که خود را در قالب بازیچه قدرت های بزرگ داخلی و خارجی تعریف نکرد و همین محبوبیت وی را بیشتر نشان می دهد. چه باک که «داوری ها» از او چه بسازند.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان