بعد از به شماره افتادن نفسهای کارون، حالا نفس زاینده رود قطع شده است و مردم اصفهان را به خیابان کشیده است. ناصر کرمی فعال محیط زیست به صراحت معقتد است که بحران آب تنها یک راه حل دارد: کاهش کشاورزی!
حکایت گیلان | نسرین نیکنام _سالها پیش علیرغم مخالفتهای محیط زیستیها مسوولان پر قدرت سد سازی در ایران سدی در بالا دست رود زاینده رود روی چشمه کوهرنگ ساختند تا بتوانند از ذخیره آبی موجود در رشته کوههای چهار محل و بختیاری بیشترین استفاده را بکنند، وجود برف زیاد در این کوهها و بارشهای مداوم این ذهنیت را در ذهن مافیای سد سازی ایجاد کرده بود که این شرایط همیشگی است و میتوانند از این سفرهای که برایشان پهن شده استفاده مداوم داشته باشند غافل از اینکه کاهش بارش برف و باران در بالادست شرایط را روز به روز برای بهره برداران سختتر کرد و نتیجه عینی آن خشک شدن زاینده رود است و مردم و کشاورزانی که برای پس گرفتن حیات این رود و خودشان راه چارهای جز اعتراض ندیدند.
ما در این گزارش به دنبال جنبههای سیاسی و اقتصادی این ماجرا نیستیم، بررسی ابعاد محیط زیستی و اهمیت آن محور اصلی طرح موضوع خواهد بود؛ کارشناسان و دوست داران محیط زیست متفق القول درباره زاینده رود و کارون و سایر منابع آبی این نظر را دارند که بهره برداری بی رویه از این منابع، مدیریت اشتباه ذخایر پشت سدها و نبود یک الگوی درست برای کشاورزی و حتی کارخانههای فولاد در برخی استانها و به خصوص استان اصفهان تهدید جدی برای زاینده رود بود، اما هیچ کس عمق این فاجعه را درک نکرد و نکته مهمتر این است که شرایط این روزهای رودها، تالابها و خالی شدن سدها مربوط به امروز و دیروز نیست، ریشه در گذشتهای دارد که همه از آن سخن گفتند، اما گوشی برای شنیدن وجود نداشت.
همسایههای زرنگ و غفلت مسوولان
شرایط خشکسالی فقط مختص به ایران نبوده و نیست، اکثر کشورهای جهان به دلیل بهره برداری اشتباه از منابع آبی با بحران کم آبی روبرو هستند البته در این میان نباید از تغییرات اقلیمی به واسطه رفتار انسانها با محیط زیست و تولید بی رویه گازهای گلخانهای غافل شد، اما نکته اینجاست که کمتری کشور را میتوان نام برد که شرایطی مشابه به ایران داشته باشد، نمونه بارز آن کشور همسایه ترکیه است که از سالها پیش وقتی متوجه بحران آب در قرن پیش رو شد دو کار جدی را در دستور کار قرار داد سد سازی اصولی و درست و کنترل منابع آبی اش مانند سرچشمههای دجله و فرات هر چند که این کشور از لحاظ قوانین بین المللی صاحب تمام و کمال این رودها نیست، اما سیاست مداران این کشور با ساخت دو سد بزرگ در دو دهه اخیر علیرغم داشتن آبهای دریای سیاه تلاش کردند کشور و مردم خود را با بحرانی به نام بحران آب و خشکسالی و حتی جنگ آب روبرو نکنند، اما در ایران سیاستها طور دیگری پیش رفته و اجرای برنامههای غیر کارشناسی بدون در نظر گرفتن آسیبهای محیط زیستی تنها حالا خانه را از پایبست ویران کرده است.
رودخانه زاینده رود یا زنده رود زندگی بخش فلات مرکزی
رودخانه زاینده رود، از مهمترین رودخانههای ایران و نبض تپنده فلات مرکزی ایران محسوب میشود. این رودخانه زندگی بخش از ارتفاعات زردکوه بختیاری در استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه میگیرد. فاصله زردکوه بختیاری تا شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری، ۱۰۵ کیلومتر است بیشترین میزان تأمین آب رودخانه و سد زاینده رود در حوضه استان چهارمحال بختیاری است.
زایندهرود در کویر مرکزی ایران به سمت شرق حدود ۲۰۰ کیلومتر پیش میرود و پس از عبور از شهر تاریخی ورزنه آخرین سکونتگاه کنار زاینده رود در نهایت به مانداب (تالاب) گاوخونی میریزد.
آنچه مورخان گفته اند تا زمان شاه عباس رودخانه زرین رود به کارون میریخت و این پادشاه بسیار تلاش میکند که این رودخانه را به زاینده رود ملحق کند که نمیتواند. در زمان رضا شاه با حفر تونل اول کوهرنگ این رودخانه که در واقع سرچشمه اصلی زاینده رود است با تونلی به زاینده رود وصل میشود.
از سوی دیگر اگر چه چهارمحال و بختیاری با عنوان استانی کوهستانی با رشته کوههای برافراشته، چشمهسارهای جوشان، رودخانههای خروشان و آب و هوایی سالم و چهارفصل در کشور شناخته میشود، اما چندی است که تغییر اقلیم و خشکسالیهای متوالی حال و روز خوشی برای این استان باقی نگذاشته به طوری که در حال حاضر ۹۶.۱ درصد مساحت این استان درگیر خشکسالی است و سال آبی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با کاهش ۴۰ درصدی بارشها به پایان رسید.
دیگر از این همه آب و آبادانی و حیات در کنار زاینده رود خبری نیست و عرصه برای کسانی که زندگی شان به جاری بودن این رود بستگی داشت تنگ شده هر چند که علاوه بر سیاستهای غلط اجرایی در بهره برداری از این رودخانه، کشاورزیهای پر آب مانند برنج و صیفی جات به همراه وجود کارخانهای بزرگ مانند فولاد مبارک اصفهان شریان زندگی نبض تپنده فلات مرکزی را قطع کرد و حالا همه بر سر گوری گریه میکنند که خود آن را با دستان شان کنده اند.
برای اینکه ماجرای زاینده رود را تک بعدی بررسی نکرده باشیم به سراغ دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس، پژوهشگر و نویسنده حوزه محیط زیست رفتیم و ماجرای بحرانی این روزهای یکی از بزرگترین رودخانههای کشور را با او مطرح کردیم؛ او معتقد است: باید شیوه کشاورزی در ایران تغییر کند و دوباره به دهه پنجاه برگردیم.
کرمی درباره وضعیت این روزهای رودخانه زاینده رود و راه های برون رفت از این بحران اینطور توضیح داد:
اینکه رودخانه زاینده رود به خشکسالی مطلق برسد قبلا هم اتفاق افتاده در خشکسالیهای شدید زاینده رود خشک میشد، اما در شرایطی که ترسالیها آبی وجود دارد نباید این رودخانه خشک شود و این پدیده جدیدی است. از سوی دیگر عکسهای میگذارند و میگویند در گذشته هم خشکی رودخانه اتفاق می افتاد؛ بله بوده، در خشکسالی همه رودخانهها این وضعیت را دارند و چون ما کشور خشکی هستیم، رودخانهها تقلیل پیدا میکنند اما اینکه این اتفاق در زمان ترسالی بیفتد، سابقه تاریخی ندارد.
مولفه انسانی مقصر و مولف طبیعی تاثیرگذار
این خشکی طبیعی نیست و مولفه انسانی و طبیعی در آن دخیل است از یک سو کاهش بارندگی که می توان برای آن سهم بیست درصدی در نظر گرفت و از سوی دیگر مولفه انسانی که ۸۰ درصد شرایط این روزهای رودخانه زاینده رود مربوط به همین عامل است؛ در توضیح بیشتر باید گفت که همین مولفه انسانی با بارگذاری بیش از اندازه روی رودخانه در بالا دست در بخش کشاورزی همه آب را مصرف کرده و آبی باقی نمانده که به اصفهان و گاو خونی برسد.
نکته مهم اینکه در ایران کجا میشود کشاورزی کرد و کجا نمیشود، یک آزمون خطا است. هفت هزار سال است در این فلات کشاورزی شده و اینجا یکی از قدیمیترین تمدنهای دنیا است اینجا خودش غذای خودش را تامین میکرده است. در این دوره جدید، در این ۴۰، ۵۰ سال تجربه هفت هزار ساله را کنار گذاشتیم و هر جا با لودر و دریل میشود چاه و سد زدیم و سطح زیر کشت را دو برابر کردیم و به طور خاص در حوزه زاینده رود آن هم با الگوی کشت غلط، با آبیاری غلط و ایجاد سدهایی که درصد تبخیر بالایی دارد رودخانه را خشک کردند.
چه راه حلی دارد؟ باید ببنیم راه حل برای چه چیزی؛ برای کشاورزی راهی جز کاهش سطح وجود ندارد، چون نمیتوانید چیزی را بکارید و به آن آب ندهید و بعد هم بگوییم اصلاح روش آبیاری، این روش ها در حد ۱۰ تا ۱۵ درصد میتوانید موثر باشد نه ۵۰ درصد؛شما دارید سه برابر برداشت میکنید هیچ چیزی نمیتواند به شما ۳۰۰ درصد بهره وری بدهد و نهایت افزایش بهره وری باشد ۳۰ درصد است.
بهره برداری از زمین و آب باید به الگوهای قبلی برگردد و این بهره وری هم تنها سهم کشاورزان قدیمی و صاحبان زمینهای قدیمی است یعنی فقط آنها میتوانند کشاورزی کنند و در نهایت باید الگوی کشت و آبیاریها تغییر کند و میزان ظرفیت آب هم باید مشخص باشد و اعلام کنید که میزان استفاده از منابع آبی در ترسالی و خشکسالی به چه میزان مشخص است.
کشاورزی با الگوی منطبق با اکولوژی
یکی از نکات مهمی که ناصر کرمی در صحبت هایش چند بار بر آن تاکید دارد کشاورزی اصولی و منطبق با شرایط آب و هوایی کشور است؛ این اقلیم شناس این بعد از ماجرا را با چند مثال اینطور بیان می کند.
اگر ما می گوییم کشاورزی میتواند ادامه پیدا کند منظور کشاورزی منطبق با اکولوژی منطقه است، ما باید یک سری الگوها را تغییر دهیم، زمینهای زیر کشت را تغییر بدهیم و الگوی کشت را به سمت محصولاتی ببریم که مصرف آب کمتری دارد، آبیاری که باعث بهره وری بالا میشود را محاسبه کنیم و در تعریف ساده تر اینکه کاشت برنج و صیفی جات نباید در کنار رودخانه زاینده رود انجام شود.
می دانید چرا قدیم در خراسان زعفران میکاشتند، چون سطح زیر کشت و میزان آب مشخص بود و میتوانستید درآمد زیادی به دست آورید هر چند زحمت زیادی داشت، اما منطبق با شرایط اقلیمی بود؛ پسته در کرمان با سطح زیر کشت کم و آب کم و البته درآمد زیادی انجام می شد و خانواده با مقدار کم آب امورات خودش را میگذراند از این رو لازم است در شرایط کنونی به سمت انطباق اکولوژی برویم برنج مختص شمال ایران است و بیابانهای شرق اصفهان مناسب برنج کاری نیست.
سد و چاه ابزار است و ما تعریف میکنیم که باید این مقدار کشاورزی شود بر اساس میزان آب در دسترس و از سوی دیگر متناسب با آن میتوانیم سد و چاه هم بزنیم؛ مساله این نیست که چرا سد زدند و چاه کندند مساله این است که چرا بیشتر از ظرفیت اکولوژیک آب مصرف میشود این آب بخشی ش مربوط به چاه و سد است و هر کدام باید محاسبه شود و در یک جمله می توان این را گفت که سد به خودی خود عامل به وجود آمدن این شرایط نیست هدفی که برای آن سد ساخته شد باید بررسی شود و ایراد اینجاست.
بهترین راهکار؛ محدود کردن کشاورزی است
بهترین راهکار این است که باید بساط کشاورزی ناپایدار در ایران برچیده شود و به دهه ۵۰ برگردیم و آنچه که در دهه های اخیر توسعه پیدا کرده تغییر و سطح زیر گشت کم شود؛ ما باید در نظر بگیریم تغییر اقلیم اتفاق افتاده منابع آبی کمتر شدند قبلا میزان بارندگی ۲۴۰ و کمی بیشتر بود اما در حال حاضر کمتر شده است.
ما نمیتوانیم تولید کننده غذای خودمان باشیم، باید خودکفایی کشاورزی را کنار بگذاریم برویم به سمت اینکه برای ۱۰۰ میلیون جمعیت برنامه ریزی کنیم و خدمات، تجارت و صنایع را توسعه دهیم ما نمیتوانیم کشور کشاورزی باشیم و عمده تولید و خودمان انجام دهیم و باید برای جمعیت کشاورز شغلهای جایگزین پیدا کنیم.
منبع: دیدار نیوز