حکایت گیلان | اصغر فرهادی در بیانیه تندی ابراز تاسف کرد که سکوتش در سالهای گذشته موجب شده برخی هرچه میخواهند بگویند به این اطمینان که فرهادی پاسخ نخواهد داد!
بیانیه تندی منسوب به اصغر فرهادی در صفحه تلگرامی او منتشر شده که در ادامه میخوانید:
در تمام سالهای گذشته بنا بر این داشتم که از ورود به هر حاشیهای پرهیز کنم و همواره تمرکزم بر نوشتن و فیلم ساختن باشد. تصورم بر این بود که پاسخ بسیاری از حاشیهها، تهمتها و تخریبها در حاصل کارم داده میشود و نیاز به توضیحی نیست. اما این سکوت، برخی را بر آن داشته تا یکسویه هر آنچه را در ذهن بافتهاند بروز دهند، با این اطمینان که فرهادی ورود نخواهد کرد و پاسخی هم نخواهد داد.
بهانهی این نوشته اظهارنظر فردی است که او را نمیشناسم و من را همزمان منتسب به حکومت و خارج از کشور کرده است. خیلی صریح و روشن بگویم: من از شما بیزارم!
چگونه من را فریبکارانه منتسب به حکومتی میکنید که رسانههای تندرویش از هیچ تلاشی برای تخریب و حاشیهسازی و انگزدن به من در سالهای قبل فروگذار نکردهاند؛ حکومتی که نظرم را به صراحت دربارهی مصائبی که همه این سالها موجبش شده، گفتهام؛ نوشتهها و گفتههایم دربارهی تمام آنها موجود است، از دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تا فاجعهی تلخ و نابخشودنی مسافران کشتهشدهی هواپیمای اوکراینی، از تبعیضهای ظالمانه بر زنان و دختران تا بردن کشور به مسلخ کرونا. چگونه من را منتسب به خود میکنید در حالی که بارها در فرودگاه پاسپورت من را جلب کردهاید و جلسات بازجویی گذاشتهاید؟ چگونه من را منتسب به حکومتی میکنید که بارها پیغام فرستاده «بهتر است فرهادی به ایران بازنگردد»؟ من نه هیچگاه کوچکترین قرابتی با منش و تفکر واپسگرای شما داشتهام و نه سر سوزنی به گزافهگوییهایتان در پوشش حمایت و تعریف و تمجید نیاز دارم.
شما که سالها براى فرار از پذیرش مسئولیت خود سعى در جا انداختن واژهى «سیاهنمایى» در کنار تکتک فیلمهای من کردید و شگفت که در سوى مقابلتان همین تلاش براى متهم کردن من به سفیدنمایى در جریان است! اگر تا به حال از آزارهایی که برای من پیش آوردهاید سخن به میان نیاوردهام تنها به این دلیل بوده که نخواستهام راهم را جز با کارم که به آن ایمان دارم پیش ببرم؛ هرگز گمان نکنید که از سر همراهی با شما بوده است.
اگر معرفی فیلم من از سوی ایران برای مراسم اسکار شما را به این نتیجه رسانده که من زیر سایهی پرچم شما هستم، صراحتا اعلام میکنم که هیچ مشکلی با لغو این تصمیم ندارم. دیگر برایم سرنوشت فیلمی که با جان و دل ساختهام، مهم نیست؛ چه در ایران، چه در بیرون از ایران. این فیلم ساخته شده است و اگر جانی داشته باشد میماند، اگر نه، فراموش میشود.
متاسفم که تلاشم برای ماندن در ایران، ساخت فیلم در ایران و نمایش آن در ایران، این تعبیر را با خود همراه دارد که او در حال یک بازی دوسویه است. من همواره با تمام وجودم نوشتهام و فیلم ساختهام. کسانی که از نزدیک مرا میشناسند میدانند همیشه عاشق زندگی در میان این مردم و فیلم ساختن برایشان بودهام، با آن که امکان کار و زندگی در هر جای دیگر از دنیا و به دور از حاشیهها را داشتهام. اما گویی این بار تلاشی گسترده از هر سوی در کار است تا این عشق و امید به سمت دلسردی برود، تعدادی با نشر خاطرههای تحریفشده و جعلی، عدهای دیگر با تهمت و ادعاهای خلاف واقع، برخی هم با انتساب من به حکومت.
گرچه اطمینان دارم که بدخواهان همچنان به راه خود میروند اما به احترام آنان که در پی حقیقت اند، این نوشته را منتشر میکنم و به زودی سعی خواهم کرد دربارهی حواشی دیگر نیز با صراحت صحبت کنم.