حکایت گیلان | محمدهادی مرادی
بالاخره پس از ماهها انتظار فیلم Dune(تلماسه) اثر جدید (Denis Villeneuve) دنی ویلنوو، کارگردان مطرح کانادایی، اکران و منتشر شد. فیلمی که ویلنوو فیلمنامهاش را به همراه اریک راث و جان اسپیتز بر اساس اقتباس از رمانی با همین نام اثر فرانک هربرت نوشته است، فیلمی بهشمار میرود که همه سینمادوستان جهان مشتاقانه منتظربودند تا ببینند دنی ویلنوو این پروژه جذاب و چالشبرانگیز را چگونه به تصویر میکشد؛ کارگردانی که با ساخت فیلمهای مانند Blade Runner 2049 (2017)، Arrival (2016) و نشان داده بود که در به تصویر کشیدن جهانهای تخیلی با قابهای بسیار زیبا و مخاطپسند میبندد.
رمان فرانک هربرت یکی از تأثیرگذارترین و غیرقابل انطباقترین آثار علمی-تخیلی جهان است؛ نوع نگارش و روایت این رمان، نوع حماسه منحصربهفرد خود را دارد که بسیاری از فیلمسازان بزرگ اعم از: آلخاندرو خودوروفسکی و دیوید لینچ را در مسیر به تصویر کشیدن این اثر شکست داده است.
اولین مورد اقتباس (آلخاندرو خودوروفسکی) در مرحله پیش تولید متوقف شد. سرمایهگذاران از تامین هزینه چنین پروژه عظیم و گران قیمت 14 ساعته سینمایی امتناع کردند. دومین نفر دیوید لینچ، کارگردان بزرگ آمریکایی، یک شکست را در گیشه در سال 1984 تجربه کرد که راجر ایبرت آن را فیلمی با یکی از نامفهومترین سناریوهای تاریخ سینما یاد کرده است. حال پس از گذشت بیش از سه دهه، دنیس ویلنوو که عاشق این رمان بوده و این فیلم را شخصیترین پروژه کاریاش مینامد، با درک این موضوع که برخی از نقاط قوت اساسی کتاب Dune متعلق به قابلیتهای زبان و ادبیات هستند و حتی وفادارترین اقتباسهایی سینمایی ممکن از روی Dune عملا تبدیل به فیلمی میشود که فقط ادای کتابها را درمیآورد. پس با ایجاد تغییرات چشمگیری در شخصیتها و روند داستان، (تغییراتی هدفمند برای نمایش سینمایی ارزشهای اثر) تصمیم به ساخت یک اقتباس سینمایی از آن گرفت تا نسخه ناامیدکننده دیوید لینچ را به دست فراموشی بسپرد؛ که تا حد بسیار زیادی موفق هم شد.
در ابتدا لازم است بگوییم اخبار مطرح شده پیرامون این فیلم مبنی بر قسمت دوم آن درست است؛ که به تازگی برادران وارنر نیز این موضوع را تایید کردند. این فیلم تنها نیمی از داستان رمان هربرت را فرا گرفته است؛ در ابتدای فیلم هم نوشته میشود: قسمت اول!
خلاصهای از داستان فیلم
متأسفانه حجم اطلاعاتی که تا نیمههای داستان در اختیار مخاطب قرار میگیرد بیشاز حد است و فیلم فرصت چندانی برای پرداخت به آنها ندارد. البته که فیلم قسمت دومی هم دارد اما بههرحال نمیتوان توجیهی برای گنگ بودن داستان باشد. این کمکاریها و عمق نبخشیدن به داستان و شخصیتها منجر به این شده که روابط کاراکترها بهدرستی شکل نگیرد و رفتار و تصمیمات آنها گاها برای مخاطب گیجکننده باشد.
فیلم Dune در آیندهای خیلی دور اتفاق میافتد، زمانی که جهان شناخته شده توسط یک سیستم فئودالی از خاندانهای بزرگ اداره میشود. آنها توسط یک امپراتور قدرتمند رهبری میشوند که قدرتش به «استخراج مادهای به نام اسپایس» بستگی دارد. این ماده به طور طبیعی همه چیز را از سفر سریعتر از نور گرفته تا طولانی شدن عمر افراد ثروتمند و قدرتمند تا قدرتهای ذهنی فوقالعاده برای عده معدودی را امکان پذیر میکند. تنها جایی که این ماده برداشت میشود، سیاره آراکیس است، جایی که خاندان آترئیدها به رهبری دوک (اسکار آیزاک)، به دستور امپراتور به آنجا فرستاده شدهاند تا وضعیت آنجا را سروسامان دهند.
خط اصلی داستان پیرامون پسر دوک (تیموتی شالامی) شکل گرفته است که یکی از بهترین بازیهای خودش را به نمایش گذاشته است؛ برای مثال در سکانس مورد آزمون قرار گرفتن دربرابر مادر روحانی، تیموتی توانایی قابل توجهی از خود برای به تصویر کشیدن طیف وسیعی از احساسات را نشان داد.
بجز شالامی و آیزاک، بازیگرانی همچون:ربکا فرگوسن، جاش برولیندر، جیسون موموآ، خاویر باردم، دیوید باتیستا، زندیا، استلان اسکاشگورد، شارلوت رمپلینگ و... در این فیلم هنرنمایی کردهاند. تیم بازیگران قوی و خوشنام این فیلم با کارگردانی با دقت و ظرافت زیاد دنی ویلنوو تا حد زیادی توانسته است حفرههای فیلمنامهای پیرامون شخصیتهایشان را پر کنند.
دوربین، حاکم مطلق!
فیلمبرداری و قاببندیهای این فیلم بسیار تماشایی و چشم نواز است. حرکت دوربین گرگ فریزر (فیلمبردار) کاملا قابل باور است. چون فیلمبرداری در محیط واقعی و بدون استفاده از دوربین دیجیتالی ساختهشده در دل CGIها انجام شد. حضور شخصیتها در این محیطهای خاص را میتوان به آسانی پذیرفت.
دنی ویلنوو تصمیم گرفت تمام اعضای تیم سازنده فیلم Dune و بازیگران آن را به صحراهای خشک و سوزان اردن و عربستان ببرد و مراحل فیلمبرداری را در آنجا انجام دهد. مراحل فیلمبرداری این فیلم چند ماه طول کشید.
بازیگران فیلم Dune هرکدام در مصاحبههایی به این موضوع اشاره کرده بودند و از شرایط آن مکان در هنگام فیلمبرداری سخن گفتند. تیموتی شالامی در مصاحبهای با اشاره به این نکته گفت: «طبیعت ما را در خود غرق کرد و تقریبا ما را بلعید». دنی ویلنوو در مصاحبهای با رسانه Shangai International Film Festival گفت: «تنها تصاویر واقعی میتوانند روی مخاطب تاثیری واقعی داشته باشند. تصاویر کامپیوتری هرچقدر هم بینقص باشند بازهم آن حس واقعی بودن را منتقل نمیکند».
چندی پیش کریستوفر نولان به همراه ویلنوو در پادکست The Director’s Cut حضور داشت و درباره فیلم Dune به صحبت پرداخت. نولان در مصاحبه خود از این فیلم علمی تخیلی و حماسی به عنوان «یکی از بینظیرترین ترکیبهای فیلمبرداری زنده و جلوههای بصری کامپیوتری که تا به حال دیده است» یاد کرد. او همچنین در ادامه عنوان کرد که فیلم در هر مرحله، بسیار قابل توجه و قابل تحسین است.
موسیقی، راوی داستان
بخش عمدهی فضای حماسی باشکوه ایجاد شده درفیلم، بهشدت مدیون موسیقی خارقالعاده هانس زیمر است. زیمر که یکی از طرفداران کتابهای جهان Dune هست، تصمیم گرفت موسیقی متن این فیلم را به بهترین شکل ممکن تهیه کند؛ که به بهترین شکل ممکن هم آن را انجام داد. وی همچنین زبان موسیقی خاص خودش را برای این فیلم طراحی کرد تا با تمام موسیقیهایی که تابهامروز از او شنیدهایم متفاوت باشد و حس بودن در سرزمینی غریب، خارج از کره زمین، را به خوبی برای مخاطب القا کند و او را در طول داستان همراهی کند.
با تمام این تفاسیر، Dune یک شاهکار نیست و ایرادات کوچک و بزرگ خودش را دارد. اما ویلنوو تجارب بیشاز یک دهه فیلمسازی خودش را به خوبی به کار گرفته است تا یک اثر قابل احترام برای مخاطبش خلق کند. فیلمی که در طول تماشای آن از «دیدن» و «شنیدن» آن لذت خواهید برد.