حکایت گیلان | سعید حجاریان تحلیلگر مسائل سیاسی در یک گفتگو در مورد مسائلی از جمله آیندهی جمهوری اسلامی، سکوت نخبگان سیاسی، دولت جدید و عملکردش، تفاوت میان آفت زدگی و آفت بودن یک سیستم، چرایی بیسرانجام بودن «فتح سنگر به سنگر» اصلاح طلبان، سیاستهای منطقهای ایران و درنهایت نقش روسیه و چین در ایران امروز صحبت کرد.
در ادامه نظرات او را می خوانید:
اصلاحطلبان معتقدند با توجه به ترکیب دولت و کابینه و مجلس انقلابی، این دولت بعید است بتواند مشکلات کشور را حل کند اما صبر میکنند تا اختلافات داخلی اینها بالا بزند – الان هم کمکم دارد بیرون میزند- و در عین حال منتظر میمانند تا کار دولت جلو برود بلکه سرشان به سنگ بخورد. با توجه به این وضعیت جدید، میشود تصمیم گرفت که باید کمک کرد یا رویه انتقادی پیش گرفت.
واقعیت این است که مردم در عذاباند؛ از ناکارآمدی و سوءمدیریت و انباشت بحرانها. بنابراین نمیشود آنها را فراموش کرد اما خوب دولت رویه خاص خودش را دارد و گارد بستهای دارد و بهنظر نمیآید صدای اصلاحی را آنطور که باید بشنود و کمکی بپذیرد؛ حتی از غیرسیاسیهایِ بهبودخواه. درباره رویه انتقادی و فعالیت سیاسی هم باید گفت که مسیر دشوار و پرهزینه است. بههر حال هنوز عدهای از بچهها درگیر دادگاه و زندان هستند و خلاصه، مرتب در حال رفتوآمد هستند. مثلاً یکی از آنها به تعداد شمارههای مجلهای که منتشر کرده، بازپرسی رفته است! این یعنی نقد و تحلیل و سیاستورزی با مشکل جدی روبروست.
ترکیب استانداران را ببینید! بیشتر نظامیاند؛ گویی برای درگیری آماده میشوند، برای مواجهه با وقایع غیرمترقبه. منتظرند خبری بشود.
اینها میخواهند یارانههای پنهان را کم کنند یا بردارند. از طرفی، امسال به اندازهی خود بودجه، کسری بودجه داریم. و این یعنی، تورم بیشتر خواهد شد. اگر یارانههای حاملهای انرژی را بردارند، یارانههای خورد و خوراک و آب را حذف کنند، خواهید دید که چقدر تورم بالا خواهد رفت؛ مردم چگونه باید زندگی کنند؟!
وزیر خارجه رفته است برای ۵ میلیارد دلار؛ ۵ میلیارد دلار چیست؟ مقابل میلیاردها دلاری که ما نیاز داریم. الان گفته است که سریال کرهای را پخش نمیکنیم. مضحک است!
روسیه و چین، هر دو از امریکا میترسند. از تحریم میترسند و اگر امریکا بخواهد تحریم کند، هردو زمین میخورند. ما از نظر اقتصادی برای آنها به صرفه نیستیم و تا امریکا چراغ سبز ندهد جلو نمیآیند. حال ممکن است در دریای خزر چیزی به ما بدهند و چینیها زیر جلکی نفتی هم از ما ببرند، اما با ما مراوده جدی نمیکنند.
جمهوری اسلامی فعلا آنقدر قدرت دارد که بتواند سرپا بایستد، اما فاصلهی مردم با دولت خیلی زیاد است. بیاعتمادی خیلی زیاد شده است. الان، اعتماد به نفس کم شده، اعتماد به دیگری کم شده، اعتماد به دولت کم شده، اعتماد به خدا هم کم شده و این بدان معناست که مقوله اعتماد دچار اختلال شدید است. اعتماد بنمایه سرمایهی اجتماعی است، و ما ظرف سرمایهی اجتماعیمان سوراخ شده است.
بدون دموکراسی و رسانهی آزاد که نمیشود با فساد مقابله کرد. زمان ما روزنامهی «صبح امروز» بود، روزنامهی «خرداد» آقای عبدالله نوری بود، روزنامههای دیگر هم بودند و فشار آوردند. آنموقع هم فساد بود منتها از جنس سیاسی. اگر روزنامهها نبودند خاتمی چه میکرد؟! نمیتوانست کاری کند. روزنامهها آنقدر گفتند تا حل شد.
منبع: انصافنیوز