شنبه, 01 اردیبهشت 1403
شنبه, 01 اردیبهشت 1403

 حکایت گیلان | سی سال گذشته صحنه بروز تناقضات مستمر در نقش‌های اجتماعی زنان از جمله اشتغال آنها بوده است. از یکسو ۶۵ تا ۷۰ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها زن هستند، از سوی دیگر  دو سوم از دختران تحصیل‌کرده هرگز وارد بازار کار نمی‌شوند و آنها که به ناگزیر و بنا بر علائق خود وارد این بازار می‌شوند شانس چندانی برای کار نمی‌یابند.

 

خصوصی‌سازی فعالیتهای دولت، اعم از واگذاری صنایع دولتی که یکی از بزرگترین انتقال ثروت‌های جهان را در طول سه دهه در ایران شکل داده است، و برون سپاری خدمات دولتی و بخش عمومی به ویژه مهدهای کودک به زیان زنان بوده و شانس انها را در یافتن و نگهداشتن شغل کاهش داده است. 

 

با آنکه برخی اقتصاددانها از اثرات مثبت تحریم اقتصادی بر رشد اشتغال سخن می‌گویند دسترسی زنان به بازارکار بعد از تحریم‌ها بهبود نیافته و بر اثرات منفی خصوصی‌سازی افزوده شده است. در این میان بی‌اعتنایی دولت به تامین حداقل خدمات مورد نیاز زنان شاغل، که ایجاد مهدکودکهای دولتی و در استطاعت است یا با ستیز آشکار با کار زنان توجیه شده یا با فقدان بودجه. 

 

 تجربه ایران در خصوصی‌سازی از منظر نیروی کار موید آثار منفی این سیاست بر کلیت نیروی کار است اما اکثریت زنان این آثار منفی را درمیدان خدمات اجتماعی و امکانات مراقبتی و نگهداری که از دسترس‌شان خارج می‌شود تجربه می کنند. اگرچه امیدی به اصلاح رویه های دولت در خصوصی‌سازی و برون سپاری فعالیت‌هایش حیاتی اجتماعی و توسعه‌ای آن وجود ندارد اما زنان چاره‌ای جز نقد تفکر «از سر تا پا خصوصی شویم» ندارند شاید به مدد اصلاح این تفکر خانه بربادده ضرورت تامین مهدکودک مناسب و ارزان توسط دولت و شهرداریها مورد توجه قرار گیرد. بدون اصلاح این تفکر و این رویه و بدون تامین زیرساخت‌های اجتماعی اشتغال زنان، به ویژه مراکز نگهداری کودکان، عمده تلاش زنان برای پرورش استعدادها و توانائی‌های تخصصی و اجتماعی خود طی سه دهه گذشته بلااستفاده خواهد ماند.

نویسنده : اعظم خاتم

 

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان