پنجشنبه, 06 اردیبهشت 1403
پنجشنبه, 06 اردیبهشت 1403
نگاهی به حال و احوال رسانه ها در تاریخ؛

رسانه در دولت رئیسی به کجا می رود؟

۱۴۰۰/۰۵/۱۷ ۲۱:۳۱ چاپ

اختصاصی حکایت گیلان | سامان بدر: هرچقدر دولت اصلاحات در امر رسانه توانست تاثیرگذاری فراوانی در جلب آرای افکار عمومی داشته باشد، دولت روحانی در تبلیغ رسانه ای خود ناموفق عمل کرد و مدیران ارشد ،ضعف روابط عمومی و تبلیغات را پاشنه آشیل خودشان معرفی می کردند و حتی وزیر خارجه کشور به قول خودش با یک تیتر روزنامه کیهان «ویلچرنشین شد».

در دولت اصلاحات ، تاج زاده به آیت الله جنتی تقاضای مناظره رسانه ای کرد و به او یادآوری کرد که هرچقدر قدرت داشته باشید در امر رسانه ما (اصلاح طلبان) از شما قوی تر هستیم. شاید این تاثیرگذاری بالا از عواملی بود که دستور بسته شدن همگانی بسیاری از روزنامه های وقت بعد از انتخابات مجلس ششم صادر شد و تلاش مجلس اصلاحات برای اصلاح قانون مطبوعات نیز ناکام ماند. قوه قضائیه معتقد بود بسیاری از روزنامه های توقیفی با همات تیم قبلی اقدام به تاسیس روزنامه جدید می کنند و از نظر این قوه چنین امری خلاف قانون است. قدرت فردی چون سعید مرتضوی نیز مزید بر علت شد که بسیاری از روزنامه ها مهر توقیف بخورند تا شاید بهار مطبوعاتی در دولت اصلاحات خیلی زود به خزان تبدیل شود. هرچند تاثیرات خود را همچنان در سپهر سیاسی کشور ذاشته است. 

رسانه ها در ایران با توجه به تغییر سیستم و دولت ها دستخوش تحولات مختلفی شدند. در دهه بیست خورشیدی، بهار مطبوعات با خروج رضاخان از ایران آغاز شد و در این زمینه افراط گرایی نیز مشاهده می شد. با این حال همه گروه ها و افراد سیاسی سعی کردند روزنامه ای را برای تنویر افکار عمومی منتشر کنند که در نوع خود کم سابقه بود. بعد از وقوع کودتای 28 مرداد، روزنامه ها و مجلات طی یک فرآیند چند ساله به ارگانی برای تبلیغات شاه و حاکمیت تبدیل شدند و منتقدین به جزء شاه و خانواده اش که خط قرمز محسوب می شدند، در انتقاد از نخست وزیر و دولت نیز چندان آزاد نبودند. حتی در برهه ای دولت هویدا تلاش کرد موازی کاری کند و در برابر مجلات نسبتا انتقادی چون توفیق، نسبت به انتشار مجلاتی چون «کاریکاتور» و همچنین چند مجله سبک زندگی چون « جوانان امروز» اقدام کردند و مجله معتبری چون «توفیق» را نیز توقیف کردند. خفقان رسانه ای منجر به فعالیت غیرعلنی و مسلحانه گروه های چپ و اسلامی شد که « شب نامه ها» را جایگزین روزنامه های رسمی می کردند.
وزارت دربار هر از چندگاهی رسانه ها را واردار می کرد که مطالبی سفارشی در تایید حاکمیت منتشر کند که یادداشت « ایران ارتجاع سرخ و سیاه» با نام مستعار احمد رشیدی مطلق یکی از همان نمونه هاست که ظاهرا با سفارش رسمی دربار به روزنامه اطلاعات تحمیل شد و تقاضای مدیریت این روزنامه برای عدم انتشارش راه به جایی نبرد و اولین جرقه های انقلاب را منجر شد.

با شعله ور شدن انقلاب در سال 57، روزنامه نگاران هم به جمع اعتصاب کنندگان پیوستند. ولی نخست وزیری بختیار موجب شد که وی در دیدار با جمعی از مدیران روزنامه ها تقاضا کند که آن ها با آزادی مطلق به انتشار روزنامه ها مبادرت کنند. البته ظاهرا قبل از این روزنامه ها کار خود را شروع کنند ماجرای این دیدار به پاریس منتقل شد و رهبر انقلاب با دستور پایان اعتصاب روزنامه نگاران فرصت بختیار را برای استفاده تبلیغاتی از این ماجرا گرفت. هرچند در ادامه نیز روزنامه ها تا روز 22 بهمن جزء انتقاد از بختیار و شاه چیزی نمی نوشتند و با تیترهای جنجالی و ماندگاری چون «شاه رفت» و «امام آمد» افکار عمومی را به سمت انقلاب هدایت می کردند. در آن روزها تنها مهشید امیرشاهی بود که در روزنامه آیندگان چند خطی در حمایت از بختیار نوشت و بقیه تمام قد پشت انقلاب ایستادند.

بعد از انقلاب تا سال 60 اکثر نشریات با گرایشات مختلف از جمله ضد امپریالیستی فعالیت می‌کردند که رویدادهای عزل بنی صدر، ماجرای حکم ارتداد جبهه ملی توسط امام ، تظاهرات مسلحانه و ترورهای سال 60 فضای جدیدی را ایجاد کرد که به مرور روزنامه های گروه های خارج از جمهوری اسلامی نتوانستند به صورت رسمی ادامه دهند و تعداد روزنامه ها تا پایان جنگ به چند روزنامه کاهش پیدا کرد که در این میان کیهان، جمهوری اسلامی، رسالت و اطلاعات از همه شناخته شده تر بودند. با توجه به جبهه بندی چپ و راست در میان نیروهای حاکمیتی روزنامه ها هم به نوعی ارگان های این دو جناح تبدیل شدند که در این میان روزنامه رسالت به دلیل انتقادات از عملکرد اقتصادی دولت میرحسین موسوی اجازه توزیع در جبهه های جنگ نداشت.

بعد از پایان جنگ، جمعی از روشنفکران دینی به دلیل اختلاف با مدیران کیهان، اقدام به انتشار مجله کیان کردند که روند ورود چند نفر از شاخص ترین روزنامه ‌ عرصه نگاران دهه هفتاد را به عرصه رسانه باز کرد و با برخی مطالب چالش‌های جدیدی را ایجاد کرد و مطالبات جدیدی در عرصه سیاسی کشور شکل گرفت.

همچنین مجله گل آقا نیز به مدیریت کیومرث صابری فومنی با رویکرد طنز انتقادی نگاه تازه ای را باز کرد که مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. انتشار کاریکاتورهایی از  اعضای کابینه هاشمی رفسنجانی فضای سنگین پیش از آن را تا حدودی شکست. همچنین طنزپردازان جدیدی وارد کار شدند که  با خلاقیت هایی که ایجاد کردند موفق شدند  دیده شوند. در سوی مقابل مدیریت موسسه کیهان نیز دچار تغییر و تحولات شد و با ورود حسین شریعتمداری به ارگانی  قوی علیه جریان چپ و روشنفکران دینی تبدیل شد. همچنین افرادی منتسب به انصار حزب الله نیز وارد کار رسانه ای شدند و با شعارهایی در باب تهاجم فرهنگی به تقویت بعد تبلیغاتی خود پرداختند.

هرچند رسانه های جناح راست از منظر رسانه ای و خلاقیت پائین تر از جریان چپ قرار داشت، اما گاهی تیترهای آن‌ها تاثیرات بیشتری در  فضای سیاسی کشور ایجاد می کرد. نشریاتی همچون شلمچه، جبهه، دوکوهه و همچنین یالثارات الحسین نقطه مقابل روزنامه‌های دوم خردادی محسوب می شدند. با توقیف فله ای روزنامه ها در سال 79 همچنان تعدادی از روزنامه های اصلاح طلب با عناوین مختلف ادامه کار دادند و تعداد دیگری از جوانان رسانه ای رشد و نمو کردند که در این میان روزنامه های چون شرق، اعتماد، آفتاب یزد همچنان به روند کاری خود ادامه می دهند.

در دولت احمدی نژاد، فضای مجازی کم کم وارد عرصه رسانه ای شد و به مرور از اهمیت نشریات چاپی کاسته شد. از همین جهت امروز بیشترین توان برای مدیریت عرصه فضای مجازی صرف می شود و کمتر روزنامه ها مورد توجه هستند. شاید طرح صیانت از فضای مجازی که توسط  بعضی  طرفداران اصلاح قانون مطبوعات دهه هفتاد ارائه شده به نوعی ادامه دهنده راهبرد جدیدی برای کنترل رسانه ها و خبررسانی در کشور باشد. فضای آزاد مجازی طوری شده است که شاید برخی نیروهای امنیتی و قضایی آرزو داشته باشند که به نوعی همان دوران روزنامه های دهه هفتاد دولت اصلاحات تکرار شود که باز به نوعی می توانستند آن‌ها را کنترل کنند. رئیسی در تمام دوران کاندیداتوری خود تلاش داشت که سیاه نماسازی منتقدان از خودش را به نوعی جبران کند و در این میان تلاش داشت بگوید که قرار  نیست دیواری کشیده شود و فضایی بسته شود. این که در آینده این امر شکل بگیرد بستگی به آن دارد که او چگونه می تواند جمعی از حامیان خود را کنترل کند. 

دیدار چند مدیر مسئول اصلاح طلب با رئیسی در ایام انتخابات نشان می دهد که این رسانه ها برخلاف دوران احمدی نژاد از روزهای اول به انتقاد صرف از رئیسی دست نمی زنند و شاید بیشتر مایل باشند که به نوعی  فعالیت جدیدی را برای بقای خود به همراه داشته باشند. رویکردهای منغعلانه دولت اعتدال و عدم توجه به رسانه ها ، گرانی کاغذ و انتشار مجلات چاپی موجب شده که بحث اقتصادی به  اولویت اصلی این رسانه ها تبدیل شود و تفکرات سیاسی در اولویت های بعدی قرار گیرد. بسیاری از روزنامه نگاران دیگر شور و حرارت دوران جوانی خود را ندارند، بسیاری از کشور مهاجرت کرده اند و به صف اپوزیسیون نظام تبدیل شده اند. آن ها هم که مانده اند بیشتر برای بقا تلاش می کنند و حتی بعضی بدشان نمی آید که دچار تغییرات متمایل به قدرت شوند. مشخص است در چنین فضایی چندان دیگر نمی توان فضای رسانه خلاقانه ای را ایجاد کرد که مثل سابق مورد توجه باشد.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان