به گزارش حکایت گیلان | فاطمه دادرس - "قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ...مسلماً برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند الگو و سرمشقی نیکوست"/سوره ممتحنه آیه ۴
یکبار دیگر به این آیه نگاه کنیم و اینبار تاکید قرائت خود را از نام ابراهیم برداشته و به "و الذین معه"، آنان که نامی از انان نیامده اما اسوه بودن آنان برای ما مورد تایید و تاکید است، توجه کنیم.
هاجر را میگویم. زنی از همراهان ابراهیم که جز نشانگان غیر مستقیم، نامی از وی در قرآن نیامده اما بخشی از ماجراهای زندگی ش سالهاست از واجبات و ارکان حج این آیین الهی ست.
" إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّه...در حقیقت، «صفا» و «مروه» از شعایر خداست" /سوره بقره آیه ۱۵۸
سعی بین صفا و مروه از اعمال واجب حج است که همه ساله میلیونها مرد و زن مسلمان برای اثبات عبودیت خویش موظف به انجام آن هستند.
این پرفورمنس ایمانی، صحنه تلاش برای خروج از بحرانی است که با عنایت و توجه الهی گرهگشایی شد. اجرای اضطراب و هول و ولای زنی تنها،رها شده در بیابانی سوزان و بی آب و علف که کودکش توان تحمل تشنگی و گرسنگی را ندارد و از فرط تشنگی بیهوش میشود و او برای یافتن آب یا رهگذر، مسیر میان بلندیهای صفا و مروه را هفت بار میرود و میآید. اضطرابی که با جوشیدن چشمهای در زیر پای کودکش و برخاستن ندایی از جانب خدا و وعده نصرت و وسعت، به تسکین تبدیل میشود.
شخصیت اصلی این نمایش زنی است به نام هاجر. مطالعه مقایسهای منابع اسلامی و فصل شانزدهم سفر پیدایش به ما میگوید او زنی افریقاییتبار، کنیز ساره همسر ابراهیم بوده که تنها برای تولد فرزند به عقد ابراهیم هشتادو چند ساله دراورده شده است. درنهایت اما او بدون حامی و پناه مجبور میشود خانه را ترک کند و با فرزندی شیرخوار روانه بیابانی بدون سکنه شود. بعید نیست که نام وی نیز از همین داستان و هجرت وی برآمده باشد. در جوار چشمه زمزم، ندایی الهی وعده تسکین و توفیق و ازدیاد نسل به او میدهد. این را هم میدانیم که برخی منابع کهن فرزندان اسماعیل را به نام او یعنی هاجریان خواندهاند. برخی از نهضتهای دینی و از جمله نهضت اسلامی به نام هاجریان نیز ثبت شدهاند و بخشی از مستشرقین لقب مهاجران به همراهان پیامبر را نیز هم ریشه با هاجر و منتسب به وی میدانند.
میگویند قبر او و جمعی از انبیا و از جمله فرزندش اسماعیل واقع در حجر اسماعیل در جوار کعبه است و دیواری نیمدایرهای آن را از فضای احرام جدا نموده تا زیر گام طواف کنندگان قرار نگیرد.
به باور من زندگی هاجر بهترین نمونه برای نمایش تحقق اراده خدا است. هاجر نماینده محرومترین قشر یک جامعه، زنی برده که جز برای فرزندآوری وی را نخواستهاند و رهایش کردند، در سایه نصرت الهی و در پاسخ به ایمان و سعی و تلاشش به جایگاهی چنین رفیع نایل میشود که نامش در عین بینام و نشانی جاودان شود، خواستهاش پاسخی داشته باشد از جنس زندگی و آب و آبادانی؛ سعیاش بر زنان و مردان عالم واجب باشد و قبرش در جوار کعبه در امان.
بله این زن اسوه ما زنان و مردان است. خداوند هاجر را برگزید. هاجر تحقق اراده خداست. هاجر بخشی مهم از تاریخچه عبودیت ست که توسط فراموش شدگان عالم رقم خورده...