به گزارش حکایت گیلان | کتاب «جمعبندی یک جنبش ناتمام» اثری از سعید رضوی فقیه و جواد سلیمانی است که چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری چاپ شد.
سعید رضوی فقیه میگوید این کتاب برای اصلاحطلبان نوشته شده است، البته اگر آن را بخوانند و اگر خواندند تذکرات لازم را بدهند.
رضوی فقیه: اصلاحطلبان خیلی کلی به نقد گذشتهی خود پرداختند
سعید رضوی فقیه -نویسندهی کتاب «جمعبندی یک جنبش ناتمام»- دربارهی این کتاب گفت: این کتاب برای اصلاحطلبان نوشته شده است، البته اگر آن را بخوانند. مجموعه مقالاتی است که چاپ شده است، اتفاقا یکی از آنها در سایت انصاف منتشر شد، نقد اصلاحات را با انصاف در سال ۹۷ شروع کردم. البته در سال آخر دولت آقای خاتمی به این فکر افتادم باید یک جمع بندی از این جریان داشته باشیم.
او در ادامه به علت نوشتن این کتابها پرداخت: بعد از آقای خاتمی، شکست سال ۸۴، وقایع سال ۸۸ و بازگشت به انتخابات در سال ۹۲ را تجربه کردیم و این باعث شد که از سه وجه از جمله رفتار اصلاحطلبان، ساختار جبهه اصلاحطلبان و گفتمان اصلاحطلبی را بررسی و نقد کنیم. اولین مقالهی من در انصاف این بود که چرا در صد سال گذشته تلاش کردیم اما متناسب با آن پیش نرفتیم؟ نیاز به بررسی دارد که نقد کنیم و ببینیم اشکال کار از کجاست. اما دوستان اصلاحطلب اینکار را نکردند و خیلی کلی به نقد گذشتهی خودشان پرداختند.
این فعال دانشجویی سابق افزود: تصمیم گرفتیم، کتاب شود چون در مقالهای فقط به یک مسئله میتوان پرداخت و خیلی جامعیت ندارد. شروع این نگارش همزمان با نقد سامانهی رایسنجی اصلاحطلبان بود. نقد ما این بود که این سامانه به برآیند بدنهی اجتماعی اصلاح طلبان منتهی نمیشود. یعنی از بالا رأی دهندگان خود را گزینش کردند. کاری که شورای نگهبان هم تا به حال جرئت نکرده که انجام دهد. نتیجهی آن را هم در لیست جمهور شورای شهر دیدیم، سرا یک تجربهی ناموفق بود. در ازای آن یک پیشنهاد عملی دادیم که چگونه میتوان آرای بدنهی اجتماعی را اخذ کرد.
موفق نخواهیم شد مگر اینکه یک شبکهای را در همان قائدهی هرم جامعه ایجاد کنیم. اگر نتوانیم این انرژی را کانالیزه و مدیریت کنیم تا بتواند تاثیرگذار باشد، این جنبش سیاسی به خواستههای خودش نمیرسد، اگر نتوانیم سرمایهها یک ریال یک ریال این جامعه را در یک حساب واحد جمع آوری کنیم، با آن هیچ سرمایهگذاریای نمیتوانید انجام دهید و از دست میرود.
او افزود: ایجاد این شبکهی اجتماعی را پیشنهاد دادیم و راه اجرای آن را هم بیان کردهایم. این راهحل میتواند بحران نمایندگی را حل کند. احزاب ما نمایندگی را از مردم ندارند و مردم هم نمایندهها را خودشان انتخاب نکردند. مثلا کارگزاران به صورت خود خوانده میگوید من نمایندهی سرمایهدار ملی هستم یا حزب موتلفه به صورت خود خوانده میگوید که نمایندهی بورژاوزی سنتی هستم.
این نویسنده تاکید کرد: حزب باید نمایندهی خواستههای مردم باشد، یعنی خواستهها در هم ضرب شود و بعد حزب شکل گیرد. بحران تحزب ناشی از بحران نمایندگی است. تا بحران تحزب حل نشود، دموکراسی در ایران شکل نخواهد گرفت. در نتیجه حرکتها تودهای خواهد بود. دوستان اصلاحطلب کتاب را بخوانند و اگر دیدند فرایند استدلال و نتیجهگیری نامعتبر است، تذکر دهند.
منبع:انصاف نیوز