حکایت گیلان | نشریه آمریکایی Slate نوشت: پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی چه تأثیری بر احیای توافق هسته ای خواهد داشت؟ برخی می گویند که انتخاب رئیسی باعث می شود که احتمال بازگشت ایران به توافق کمتر شود اما برخی دیگر از تحلیل گران با این ایده موافق نیستند. واقعیت این است که هیچ کسی با قطعیت نمی تواند در این باره نظر بدهد. تمام آنچه مطرح می شود، صرفاً حدس و گمان هایی مبتنی بر برخی مقدمات است. بنابراین، برای دانستن اینکه در چه موقعیتی قرار گرفته ایم، باید به بررسی این مقدمات بپردازیم.
در ادامه این مطلب آمده است: خوش بین ها به سفر ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا به چین اشاره می کنند. آنها اعتقاد دارند که فقط یک ضد کمونیست دو آتشه مانند نیکسون می توانست بدون تحریک جمهوری خواهان دیگر با مائو تسه تونگ در چین رابطه برقرار کند. به همین ترتیب، آنها استدلال می کنند که رئیسی که تا کنون در سمت رئیس قوه قضائیه خدمت کرده و تحت تحریم آمریکا قرار دارد، می تواند در راستای بازگرداندن توافق هسته ای گام بردارد.
به طور کلی، این طور فرض می شود که رئیسی می خواهد توافق را بازگرداند، حتی اگر به معنای فدا کردن اهداف سیاسی دیگر باشد. البته هیچ کس واقعاً نمی داند که این فرضیه تا چه حد درست است. رئیسی اوایل این ماه گفت: ما به توافق هسته ای متعهد خواهیم بود. وی ادامه داد: ما معتقدیم که تحریم های ظالمانه باید برداشته شود و از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نمی کنیم.
به نظر می رسد که در حال حاضر تنها راه برای لغو تحریم ها، احیای توافق است. توافقی که ایران را ملزم به رعایت محدودیت هایی می کند و در ازای آن ایالات متحده و سایر کشورها نیز تحریم های اقتصادی را لغو می کنند.
گفتنی است، همه طرفها شرایط توافق را که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و شش رهبر دیگر جهان در سال 2015 امضا کردند، رعایت می کردند. تا اینکه رئیس جمهور ترامپ سه سال بعد، این توافق را زیر پا گذاشت. ایران بیش از یک سال تلاش کرد که با تحریم های اعمالی واشنگتن مقابله کند. به طور مثال، تهران تلاش کرد که در قالب توافق های مالی جداگانه با اتحادیه اروپا یا چین مشکلات را حل کند، اما این تلاش ها نتیجه ای نداشت. سرانجام، تهران نیز به منظور به دست آوردن یک اهرم فشار، از حد مجاز غنی سازی اورانیوم فراتر رفت. در نتیجه، ایران در حال حاضر نسبت به قبل از امضای توافق به ساخت بمب اتم نزدیک شده است.
وقتی که جو بایدن روی کار آمد، مصمم بود که دوباره به برجام برگردد. اما دو کشور آمریکا و ایران درگیر این موضوع شدند که چه کسی اول پا پیش بگذارد. سوال این است که آیا ایالات متحده اول تحریم ها را لغو می کند، سپس ایران غنی سازی را کنار می گذارد یا برعکس؟ بنابر شواهد موجود، بن بست در این مسئله همچنان پابرجا مانده است.
گفتنی است، سرانجام در ماه آوریل، ایالات متحده و ایران مذاکرات خود را در وین آغاز کردند. از آن زمان شش دور گفتگوها برگزار شده است. مذاکرات به طور غیرمستقیم و از طریق واسطه های اروپایی انجام شد، به طوری که مذاکره کنندگان آمریکایی و ایرانی با یکدیگر ارتباط برقرار نکردند. جالب اینکه، در حال حاضر، همه طرفین اتفاق نظر دارند که بازگشت به معامله ایده خوبی است.
اما چندین اختلاف حل نشده باقی مانده است. اولین موضوع این است که کدام طرف اول پا پیش بگذارد و مقدمات توافق را انجام دهد. از سوی دیگر، ایرانی ها خواهان جبران خسارتی هستند که بر اثر تحریم های ترامپ علیه تهران متحمل شدند. آنها همچنین خواهان تضمین دوام برجام هستند، به طوری که بعد از دوره ی ریاست جمهوری بایدن نیز ادامه یابد و مانند توافق قبلی دستخوش تغییرات ناشی از روی کار آمدن فرد جدید نشود. ضمانتی که تهران خواستار آن است، یک موضوع منطقی اما غیرقابل اجرا است، زیرا این توافق نامه یک توافق اجرایی است نه یک معاهده رسمی. این اقدامی عامدانه از سوی اوباما بود، زیرا تصویب یک پیمان رسمی به دو سوم آرای سنا نیاز دارد که شدنی نیست. دولت بایدن نیز خواستار قرار دادن برنامه موشکی بالستیک ایران و حمایت از گروه های منطقه ای در دستور کار گفتگوهای بعدی به عنوان شرط بازگرداندن توافق هستند. جالب اینکه، حتی رئیس جمهور فعلی ایران یعنی حسن روحانی نیز که نسبتاً میانه رو به شمار می رود و خواستار بازگشت به توافق با وجود مخالفت های داخلی است، با این شرط موافقت نخواهد کرد. رئیسی این مسائل را به طور کلی غیرقابل مذاکره می داند.
حال این سوال پیش می آید که آیا این مطالبات که طرفین مطرح کرده اند، مطلق است یا صرفاً جنبه ی چانه زنی دارد؟ اگر این خواسته ها برای چانه زنی مطرح شده باشند، چه امتیازاتی ممکن است طرفین را وادار کند که این خواسته ها را کنار بگذارند. پاسخ به این سوالات مشخص می کند که بازگشت به توافق هسته ای ایران امکان پذیر است یا نه. البته کسی به طور قطعی پاسخ این سوالات را نمی داند.
دو نکته مهم قابل ذکر است. اول، سفر نیکسون به چین که غالباً در کارهای دیپلماتیک پر از مانع مورد استناد قرار می گیرد، همیشه یک قیاس مناسب نیست. نیکسون دلیل بزرگتر و استراتژیکی برای رفتن به چین داشت. او می خواست از ژئوپلیتیک مثلثی ایالات متحده، چین و اتحاد جماهیر شوروی بهره ببرد. به طوری که به ایجاد اتحاد با پکن به عنوان اهرم فشار علیه مسکو مبادرت کند. نیکسون قصد داشت تمام این کارها را برای تقویت موضع واشنگتن در رقابت بین دو ابرقدرت و کمک به خاتمه پیروزمندانه جنگ ویتنام انجام دهد. شواهد نشان می دهد که وی در دستیابی به هدف اول تا حدی موفق شد اما در مورد دوم موفقیتی کسب نکرد.
رئیسی می خواهد تحریم ها را لغو کند، چرا که تنها راه عملی برای بهبود رکود اقتصادی ایران است. از سوی دیگر، [اصولگرایان] همیشه نسبت به دیپلماسی با غرب به ویژه دیپلماسی ای که محدودیت هایی برای توسعه هسته ای تهران ایجاد می کند، بسیار مشکوک بوده اند. حال سوال این است که آیا رئیسی می تواند بر مقاومت آنها غلبه کند؟
هنری رُم، تحلیلگر ارشد ایران در گروه اوراسیا معتقد است که ایران قبل از روی کار آمدن رئیسی در ماه آگوست، توافقی انجام خواهد داد، تا این اجازه را به رئیسی بدهد که از رونق اقتصادی حاصل از توافق بهره ببرد و اگر آمریکا آن را زیر پا گذاشت، روحانی مقصرش باشد.
رم تصریح کرد: رئیسی در درازمدت به "اقتصاد مقاومتی" اعتقاد دارد و علاقه ای به دسترسی به دلار آمریکا یا سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی در ایران ندارد اما منافع اقتصادی سریع ناشی از لغو تحریم ها به او اجازه می دهد تا دوران ریاست جمهوری اش را با شرایط خوبی آغاز کند. بنابراین، این احتمال هم وجود دارد که وی پس از روی کار آمدنش سریعاً به توافق بازگردد. البته اگر این اتفاق در روزهای واپسین ریاست جمهوری روحانی رخ ندهد.
با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد، می توان این طور نتیجه گرفت که هیچ قطعیتی در مورد آینده توافق هسته ای ایران وجود ندارد و تمام پیش بینی ها بر اساس حدس و گمان است. اما آنچه مسلم است اینکه طرفین به مزایای بازگشت به توافق هسته ای اذعان دارند.
منبع: دیدار نیوز
دفاع تمام قد عباسی از دوران مدیریت خود در استانداری گیلان!