اختصاصی حکایت گیلان | محمدهادی مرادی : کنکور 1400 هم به اتمام رسید. نسل جدید خودش را آمادهی ورود به عرصهی علمی و دانشگاهی جامعه میکند. به سبب همین موضوع نگاهی میاندازیم به یکی از معضلات اجتماعی، اقتصادی و آموزشی جوامع امروزی، بخصوص جامعهی ما، که آن هم مهاجرت نوابغ علمی و متخصصین از کشور است.
بنابر آمار منتشرشده از سوی مجلس شورای اسلامی در سال 1389، 60 هزار نفر از ایرانیانی که در این سال مهاجرت کردند در زمره مهاجران نخبه دستهبندی میشوند.
طبق آمار صندوق بینالمللی پول(IMF) در سال 2009، ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در بین 91 کشور درحال توسعه مقام اول را دارد. و در بین سالهای 2007تا2012، 96% از اختراع های ثبت شده توسط متولدین ایرانی مقیم خارج از کشور ثبت شده است که نشان دهندهی خروج نگران کنندهی نخبگان و استعداد ها از ایران است.
بر اساس گزارش بنیاد ملی نخبگان طی ۱۸ سال(۱۳۷۸-۱۳۹۶) ۲درصد از کل دانشجویان ایرانی از کشور خارج شده و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۵۰ هزار دانشجو در خارج از کشور مشغول کار و تحصیل هستند. بارها گفتهشده که کشور ایران به لحاظ رتبه علمآوری و نیروی متخصص تحصیلکرده از نخستینهای جهان محسوب میشود؛ نیروی جوانان و تحصیلکرده، اما بیکار! این اعداد و ارقام جزء آمار رسمی عنوان شده است چه بسا آمار غیررسمی میتواند رقمی بیشتر از این را نشان دهد.
تمایل به مهاجرت یک نشانه آگاه و روشن از شرایط درونی کشور است؛ نرخ امید به زندگی در کشور در حال کاهش است و دستگاههای اجرایی و نظارتی ایران قادر به تولید امید و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی نیستند و ما همچنان شاهد مهاجرت سرمایههای ملی خواهیم بود؛ اتفاقی که بجز آه و افسوس چیزی عاید کشور نخواهد کرد.
از این رو به سراغ تعدادی از دانشجویان برتر و موفق رفتیم تا نظرات و دغدغه هایشان را در این باره جویا شویم:
حقوق کم آن هم با تاخیر
غزل(اسم جایگزین) دانشجوی دکتری مهندسی عمران دانشگاه امیرکبیر تهران، یکی از علل اصلی خروج نخبگان از کشور را نبود فرصتهای شغلی مرتبط و ایدهآل و تامین نبودن از لحاظ مالی به هنگام تحصیل میداند و میگوید: «من ضمن کار برروی مقاله دکتری و کارهای تحقیقاتیام، در یک شرکت مهندسی خصوصی مشغول بهکار هستم که متاسفانه حقوقمان به هیچ وجه رضایتبخش نبوده و با تاخیرهای چند ماهه به دستمان میرسد و برای تامین نیاز های مالی، مجبور به پذیرش پروژههای شخصی از بیرون(علاوهبر کارهای شرکت) هستم که مسلما وقت زیادی از من خواهدگرفت و تمرکز لازم بر روی درس و تحصیل را از دست میدهم.»
وی به نادیده گرفتهشدن پایاننامهها و پروژههای علمی هم اشاره میکند و میگوید: «متاسفانه مقالات و تحقیقات دانشجویان در زمینههای مختلف نادیده گرفته و به صورت عملی و اختصاصی پیاده نمیشوند و یک کار تشریفاتی تلقی میشود که صرفا در دل کتاب و کاغذ محفوظ میماند؛ و این موضوع سبب کاهش انگیزه دانشجو میشود.»
او معتقد است تسهیلات ارائه شده برای دانشجویان به هیچ وجه کافی نیست و ادامه میدهد: «به ما دانشجوی دکتری ترمی یک میلیون و 800 تا 2 میلیون تومان وام میدهند که با وجود شرایط و هزینههای موجود در جامعه، این مبلغ نمیتواند حتی بخشی از نیازهای مالی دانشجو را برطرف کند.»
غزل از تجربه رفتن دوستان و همدانشگاهیهایش هم میگوید: «اکثر دوستان من بعد از اتمام دوره کارشناسی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و عده ای هم برای گرفتن دکتری خود به کشور هایی از قبیل: کانادا، آمریکا، انگلیس و... رفتهاند.» و این طور ادامه میدهد که: «جدای از مقوله تحصیل و اخذ مدرک دانشگاهی، عده ای به علل دیگری که از رایجترین آنها میتوان به: جو فضای جامعه و امید به زندگی، برنامه ریزی مدون و دقیق، آزادی و مسائل فرهنگی اجتماعی خاص آن کشور اشاره کرد، کشور را ترک میکنند. اما به شخصه برای من مهمرین هدف، اطمینان از آینده شغلی و کسب درآمد مطمئن میباشد.»
وی در پاسخ به این سوال که چه دلیلی باعث ماندنش در ایران است، میگوید: « یکی از اصلیترین علل ماندنم خانواده و پشتیبانیهای مالی و عاطفی آنان است.» و معتقد است اگر وضیعت بازار کار و میزان حقوق و دستمزدها بهبود پیدا کند، میتواند تا حد زیادی مانع از خروج نخبگان و رتبه برترهای کشور شود.
نگاه جنسیتی و دردسرهای فارغ التحصیلان زن
مریم(اسم جانشین) که به تازگی مقطع کارشناسی خود را در رشته مهندسی مواد و متالورژی در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به اتمام رسانده است نیز یکی از مهمترین علل خروج نخبگان از کشور را تضمین نبودن آینده شغلی دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی عنوان کرد و ادامه داد: «متاسفانه در حال حاضر اکثر دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی در زمینهای خارج از رشته مورد تحصیل خود مشغول بهکار میشوند. که این هم ناشی از عدم انتخاب درست دانشجو در رشته تحصیلی خود هم عدم بستر کافی شغلی در جامعه است.»
وی در خصوص رشته خود هم میگوید: «رشته مهندسی مواد و متالوژی در ایران رشته تقریبا نوظهوری محسوب میشود که فارغ التحصیلهایش به نسبت دیگر رشتههای مهندسی کمتر میباشد.
واحدهای آموزشی، گرایشها، میزان شناختهشدهبودن در جامعه علیالخصوص فعالان صنعتی نسبت به فارغ التحصیلان این رشته، با آنچه در سایر کشورهای پیشرفته وجود دارد فرسنگها فاصله دارد و به همین علت عموما فارغ التحصیلهای این رشته در فعالیتهای آموزشی و تحقیقی دانشگاهی دیده میشوند تا در صنایع و آزمایشگاههای کشور. تا حدودی نیز با نگاهی جنسیتزده به این رشته نگاه میکنند و این رشته را مردانه مینامند؛ در صورتی که اینطور نیست. بسیاری از دانشجویانی که توانستهاند به مراتب برتر علمی و حتی عملی دست پیدا کنند، زنان بودند.»
وی در خصوص ادامه تحصیل در خارج از کشور این چنین میگوید: «مهندسین مواد به راحتی در دانشگاههای اروپا، استرالیا، کانادا میتوانند باتوجه به زمینهکاری و پژوهشی خود پذیرش اخذ کنند و جهت ادامه تحصیل در خارج از کشور اقدام نمایند. بطور مثال آلمان که یکی از قطبهای تولید خودرو در جهان میباشد یکی از بهترین کشورها برای فارغ التحصیلانی که علاقهمند به فعالیت در رشته خودشان هستند، میباشد.
من نیز به شخصه بسیار علاقه دارم که رشتهام را در کشورهای اروپایی که زمینه کاری به راحتی برای ما فراهم است، ادامه دهم و مشغول بهکار شوم.»
مریم به عدم شایستهسالاری در انتخاب افراد هم اشاره میکند و اظهار میکند که: « افرادی که برای انجام کارهای خاص انتخاب میشوند گاها فاقد صلاحیت هستند و دانش کافی در آن زمینه را ندارند. در بسیاری از مناصب ما شاهد حضور افرادی هستیم که تخصص آنها با مسئولیتشان به هیچ وجه تناسب ندارد. در چنین شرایطی نباید انتظار داشته باشیم که امور به خوبی مدیریت شوند. پیامدهای اجتماعی این نوع واگذاری منصبها افزایش فساد، افزایش هزینه سازمانها، بی اعتمادی و... خواهد بود.»
وی صحبتهای خود را این چنین به آخر میرساند که: «من اهمیت زیادی برای رشته خودم قائل هستم و ترجیح میدهم که در جایی باشم که بتوانم برای خودم و اطرافیانم مفید واقع شوم و حداکثر استفاده را از دانشی که در اختیار دارم داشتهباشم که متاسفانه شاهد چنین بستری در داخل کشور تا به امروز نبودم.»
رابطه گرانی ارز و دلار با مهاجرت
آراد که مقطع کارشناسی خود را در رشته مکانیک دانشگاه گیلان با موفقیت بهاتمام رسانده است، در حال تدارک دیدن نهایی کردن کارهایش برای رفتن به انگلستان است.
او دربارهی چرایی رفتنش میگوید: «فکر رفتن از کشور برای اولین بار در دوران قبل از کنکور کارشناسی به ذهن من خطور کرد چون در همان دوران، چندین نفر از دوستان نزدیکم کشور را ترک کردند و همین امر اولین جرقه را در ذهن من ایجاد کرد. ولی از ترم ششم و در پی گرانیهای ارز و دلار و خروج ایران از برجام و بدتر شدن وضعیت معیشتی و همینطور دیدن همرشتهایها و دوستان خودم که بعد از فارغالتحصیلی نتوانستند شغلی پیدا کنند، بطور جدی پیگیر این قضیه شدم و تصمیم گرفتم بعد از اتمام دوره کارشناسی برای خروج از کشور اقدام کنم و در حال حاضر هم در مراحل آخر کار هستم.»
وی در خصوص انتخاب کشور و دانشگاه محل تحصیلش میگوید: « انتخاب من دانشگاه کوئینز بلفاست (Queen’s University Belfast)در ایرلندشمالی میباشد که زیر مجموعه بریتانیا است و جدای از علاقهی قلبی که به انگلستان و فرهنگ و زبانش دارم، یکی از اصلیترین دلایل انتخاب بریتانیا این بود که با خروج از اتحادیه اروپا و ترک سرمایهگذاران و نیرویکار اروپایی از آن، انگلستان به دنبال نیرویکار جدید میباشد و برنامهریزیهای بسیار خوبی در خصوص جذب محصل و نیرویکار دارد.»
او دربارهی مزیتهای تحصیل در انگلستان نیز اینطور توضیح میدهد: « انگلستان، هزینه اپلیکیشن فی (Application Fee) ندارد و شما برای هر تعداد دانشگاهی که بخواهید میتوانید اپلای کنید مگر اینکه دانشگاهی خودش نرخی تعیین کرده باشد.
یکی دیگر از مزیتهای تحصیل در انگلستان یک ساله بودن دوره ارشد آن است و از طریق ارشد اقدام کردن برای ادامه تحصیل گزینه بسیار معقول و خوبی میباشد و با پرداخت هزینه یک سال تحصیل میتوانید مجوز خروج از کشور را کسب کنید و مشغول تحصیل و اخذ ارشد خود شوید.»
وی صحبتهای خود را در خصوص دانشگاه مدنظر خودش اینچنین ادامه میدهد: «دانشگاه کوئینز که در شهر بلفاست پایتخت ایرلندشمالی واقع شده است یکی از ارزانترین شهرهای دانشگاهی بریتانیاست و یکی از بیست عضو راسل گروپ (Russell Group) میباشد. این گروه مجموعهای از ۲4 دانشگاه بریتانیایی است که روی هم حدود دو سوم بودجههای پژوهشی دانشگاهی در بریتانیا را به خود جذب میکند. این گروه در سال ۱۹۹۴ بنیان نهاده شد تا منافع دانشگاههای عضو را در دولت و پارلمان بریتانیا و سازمانهایی از این دست پیگیری نماید.
یکی از مزیتهای راسل گروپ، ویزایی است که برای دانشجوهای عضو دانشگاههای این گروه صادر میکنند؛ که (program visa pilot) نام دارد. این ویزاها بهجای یک سال، یک سال و شش ماهه هستند و شش ماه فرصت بیشتری به دانشجو میدهند و همانطور که قبلا هم اشاره کردم با خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، در سال 2021 بریتانیا یک برنامهی جدید دارد که طی آن به افرادی که از کشورهای دیگر، در هر مقطع تحصیلی، از انگلستان فارغ التحصیل میشوند یک ویزای دیگر اپلای میکند که دو سال دیگر به آنها فرصت میدهد به دنبال کار باشند و با 5سال کار کردن و پرداخت مالیات میتوانند اقامت کشور انگلستان را کسب کنند؛ که مسلماً هدف خودم نیز کسب همین امر میباشد.»
او اشارهای هم به افزایش نرخ آزمونهای زبان اشاره کرد و گفت: « جدای از هزینه آزادسازی مدرک دانشگاهی باید مبلغی هم برای اخذ مدرک زبان کنار بگذاریم که آن هم در هر دوره افزایش پیدا میکند.
دو نوع آزمون آیلتس وجود دارد، آیلتس معمولی و آیلتس یوکیآی (UKVI) که مورد تایید دولت انگلستان میباشد. دانشجو جدای از همهی هزینههای ارزی و دلاری که باید بکند، باید مبلغ گزافی هم برای این آزمونها، که در هر دوره افزایش قیمت پیدا میکنند، کنار بگذارد.
برگشت بعد از تحصیل ؛ اگر فرصت شغلی باشد
محمد(اسم جانشین) که مقطع کارشناسی خود را در رشته مهندسیشیمی در دانشگاه تهران با نمرات و رزومه خوبی به اتمام رسانده است، در تدارک برای تحصیل در خارج از کشور برای دوره ارشد خود میباشد.
او نیز یکی از علل مهم رفتن را نبود فرصت های شغلی عنوان میکند و اینطور ادامه میدهد: «شرایط اقتصادی و کاری موجود در جامعه یکی از اصلی ترین عللی است که به رفتن از کشور فکر کردم و در این شرایط رفتن به خارج از کشور بهنظر من یک فرصت تلقی میشود تا به تجربه و اندوختههای شخصی خود اضافه کنم.»
او که از شرایط شغلی ناراضی است میگوید: «با وجود رزومه علمی خوبی که دارم وقتی برای کار به شرکت های مرتبط با رشته تحصیلیام مراجعه کردم متاسفانه با بازخوردهای خوبی مواجه نشدم؛ اکثر موقیعتهای موجود توسط افرادی که شایستگی لازم را ندارند و صرفا بوسیله سفارشهای صورتگرفته به آنجا مراجعه کردهاند اشغال شدهاست و این چنین کنشها و رفتارها مسلما انگیزهی من جوان را از بین میبرد.
در جامعهای که میان جمعیت، منابع و امکانات تعادلی برقرار نباشد و افراد جامعه درآمد و امکانات خود را شایسته و منطبق با تحصیلات، تلاش و موقعیت خود ندانند، به فکر ترک جامعه میافتند.»
او دربارهی کشور مقصد خود هم میگوید:«اولویت من کانادا است و هماکنون در حال ایمیل زدن و مکاتبه با اساتید هستم. ولی بدلیل شرایط اقتصادی موجود و هزینههای اولیه احتمال مراجعه و بررسی گزینههای دیگری همچون: استرالیا، آلمان و یا ایتالیا هم وجود دارد چون بهلحاظ هزینه دانشگاههایشان مقرون بهصرفهتر هستند و میتوان با کار نیمهوقت دانشجویی از عهده هزینههای اولیه زندگی برآمد.»
وی معتقد است: «دانشجویان و دانشگاههای ایران از لحاظ علمی و ارائه مقالات علمی و پژوهشی در سطح بسیاربالایی قرار دارند اما آنچه تفاوت بین رنک و موفقیت دانشگاههای خارج از کشور و ایران را رقم میزند، کاربردی بودن و بهکارگیری مقالات و ایدههای آنها در صنعت و تکنولوژی میباشد.»
محمد در پاسخ به این سوال که، آیا بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران بازخواهد گشت یا خیر میگوید: «هنوز بهصورت جدی به این مسئله فکرنکردهام ولی اگر شرایط اقتصادی، معیشتی و فرصت شغلی بهبود پیدا کند، حتما بازخواهم گشت و سعی خواهم کرد برای خودم و کشورم مفید باشم.»
باتوجه به اظهارات دانشجویان و آمارهای ثبت شده از علل اصلی مهاجرت دانشجویان و نخبگان میتوان به: بیکاری و نبود فرصتهای شغلی ایدهآل، کمرنگ بودن امید به زندگی، مشکلات اقتصادی و معیشتی، پایین بودن سطح درآمدها، عدم شایستهسالاری، نبود امکانات تخصصی و علمی، و... اشاره کرد.
وقتی امید در جامعه وجود داشته باشد و جوان ایرانی بتواند برای آیندهی خود برنامهریزی کرده و هدف معینی برای خود قائل شود و نگذاریم تمناهایی همچون: کرامت انسانی، حق معیشت، آزادی و... نادیده گرفته شوند و دسترسی به خواستهها ممکن باشد مسلما افراد جامعه به دنبال یافتن جایی دیگر برای به واقعیت تبدیل کردن آروزهای خود نخواهند بود.
متاسفانه گویا مسئله خروج نوابغ از کشور جزء معضلات اساسی جامعه بهحساب نمیآید و مورد کمتوجهی و بیمهری مسئولین قرار گرفتهاست، مسئلهای که با گذشت بیش از 42 سال و با وجود تاکیدهای مقامات مختلف کشوری از زمان انقلاب اسلامی تا کنون طبق آمارهای رسمی نه تنها کاهش نیافته بلکه هر ساله شاهد افزایش خروج سرمایههای عظیم انسانی از کشور هستیم که در طی سالهای آتی، کشور چه به لحاظ نیروی کار سازنده و مولد و چه به لحاظ مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد؛ پس بهتر است که هر چه زودتر نسبت به حل معضلات و مشکلات جوانان و دانشجویان اقدام شود و بستر لازم برای ماندن آنان در داخل کشور فراهم شود.