حکایت گیلان | قصه طالبان دارد به جاهای عجیبی میرسد. سابقه و لاحقه فکری و رفتاری این جریان برای همه آشکار است. قالبِ شخصیتی اینان، خشک و انعطاف ناپذیر است.
جمهوری اسلامی نوشت: خراسانیهای ما و سیستانیهای استان همسایه هم به یاد دارند روزهایی که در هول و هراس این جماعت، شب میشد. اما این روزها برخی جماعت رسانهچی که خود را "عالمِ کلِ خفیات" میدانند، قلم به تطهیر این جماعتِ طهارتناپذیر بر صفحه سفید کاغذ میبرند و حرافانِ سبک کلام و تریبوندار هم گوی سبقت را از همه میربایند!
فکر میکنند حافظه مردم هم مثل خودشان این قدر کوتاهمدت است. شاید هم میخواهند ذائقه مردم را به سمت ذائقه تغییر یافته خود بکشانند. یک شاید دیگر؛ شاید واقعا هم طالبان تغییر ذات و صفات دادهاند و دنیا بیخبر است.
برای به در آوردن عالم و آدم از بیخبری، پیشنهاد میشود همین مدافعان امروزین طالبان را بفرستیم مدتی میان طالبان نشست و برخاست و زندگی کنند و از مهر برادران خویش توشه برگیرند و بعد به تشریح روزگارشان قلم بزنند و سخن بگویند. این میتواند به همه ما کمک کند برای رسیدن به شناخت تازه از طالبانی که متمدن شدهاند. حتی برای طفلان دبستان و پیرزنان و پیرمردان روستای ما هم کمک شایانی خواهد بود!