دوشنبه, 16 مهر 1403
دوشنبه, 16 مهر 1403
در گفتگو با رئیس ستاد تهران عبدالناصر همتی:

بررسی دلایل شکست اصلاح طلبان

۱۴۰۰/۰۳/۳۱ ۱۵:۱۲ چاپ

به گزارش حکایت گیلان | گروهی از اصلاح‌طلبان در انتخابات روز جمعه با عبدالناصر همتی وارد میدان شدند و با شکستی سخت و تلخ مواجه شدند. بهرام فیاضی رئیس ستاد همتی در تهران معتقد است که این شکست کل جریان اصلاحات است.

 یکی از هشتگ‌هایی که در انتخابات ۱۴۰۰ در فضای مجازی از سمت برخی اصلاح طلبان و همراهان عبدالناصر همتی به چشم می‌خورد «زدن زیر میز» بود. هشتگی که طرفداران آن فکر می‌کردند موج بزرگی ایجاد می‌کند. در حالی که با مشخص شدن آراء انتخابات شاهد این هستیم که این بار اصلاح طلبان و میانه رو‌ها با هشتگ سازی و حتی ترساندن مردم از رقیب نتوانستند پیروز کارزار انتخاباتی باشند.

بسیاری در همان اوایل انتخابات معتقد بودند که اصلاحات و میانه‌رو‌ها در این انتخابات جایگاهی ندارند و بهتر است فعالیت خاص تبلیغاتی نداشته باشند. بر همین اساس اصلاح‌طلباننتوانستند به اجماع بر روی همتی دست پیدا کنند، با این حال در روز رای گیری شاهد حمایت بسیاری از بزرگان اصلاحات از همتی بودیم. با تمام این شرایط امروز حامیان حضور اصلاحات و میانه رو‌ها در انتخابات مورد هجمه گروه‌های مخالف حضور فعال هستند و با شکست بزرگی که این جبهه روبرو شده است به نظر می‌رسد این طیف جواب قانع کننده‌ای ندارد.


با این شرایط دیدار با بهرام فیاضی، رئیس ستاد تهران عبدالناصر همتی که با حضور پررنگ اصلاحات و میانه رو در انتخابات موافق بود به گفتگو پرداخته و تحلیل او را در خصوص علل این شکست و شرایط بعد از این اصلاحات را جویا شده است.

آرای پایین همتی؛ شکست بزرگ برای اصلاحطلبان

بهرام فیاضی، رئیس ستاد تهران عبدالناصر همتی در مورد دلایل شکست همتی با آراء بسیار پایین می‌گوید: «شکست کمپین آقای همتی دلایل مختلفی دارد و صرفاً یک دلیل برای شکست او نمی‌توان نام برد. از بستر و فضای سیاسی-اجتماعی کشور تا نارضایتی مردم نسبت به دولت و اصلاح طلبان و همچنین اراده‌ای که برای عدم مشارکت در انتخابات صورت گرفت را در این شکست می‌توان نام برد. تشتت معنا داری که در نیرو‌های جمعی تحول خواه وجود داشت؛ مانند اصلاح طلبانی که به مشارکت در قدرت و ساختار‌های قانونی تمایل دارند و آن‌هایی که به دنبال اصلاحات ساختاری هستند. با تمایز نسبی می‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد، ولی در کل مربوط به یک پیکره واحد هستند. عملکرد شورای نگهبان و عدم احراز صلاحیت‌ها قطعاً در بهم ریختن انسجام جمعی نیرو‌های اصلاح طلب و تحول خواه تاثیرگذار بود. فرصت بسیار محدودی برای تبلیغات ریاست جمهوری در ظرف ۱۰ الی ۱۲ روز هم نکته دیگری است و فردی که آنقدر شناخته شده نبوده و بدنه اجتماعی و نیرو‌های حامی تا دو هفته مانده به انتخابات حتی به او کمتر فکر نمی‌کردند، می‌تواند جزو دلایل عدم موفقیت کمپین باشد. این کمپین البته با وجود همه این موانع همین حد از دستاورد‌ها را هم توانست به وجود بیاورد و موفق نبود، با این حال ظرفیت بیشتری از این نیز هم نداشت.»

فیاضی در مورد تاثیر عدم اجماع اصلاح طلبان بر روی کاندید شدن همتی از جبهه اصلاحات را اینگونه بیان می‌کند: «طبیعتاً فرآیند شکل‌گیری نهاد اجماع ساز و محافل اصلاح طلبان نیز در این موضوع تاثیرگذار است. همین فرآیند هم به طور جدی مورد نقد است. دوستان نهاد اجماع ساز می‌توانستند به همتی برسند و اگر قرار بود جداگانه رای بدهند یا حمایت کنند بهتر بود که به تمرکز و انسجام منجر شود تا اینکه به صورت جداگانه عمل شود و اگر بنا بر حمایت بود می‌شد به گونه بهتری عمل شود.»

بهرام فیاضی در خصوص عدم انصراف همتی از انتخابات ۱۴۰۰ به دلیل شرایط انتخابات می‌گوید: «در عالم سیاست نحوه نمایندگی کردن افکار و جریانی که بنا دارد در ساختار رسمی و سیاسی قدرت دخالت داشته باشد «حضور» است. شما در عدم حضور امکان کنش گری و نشان دادن ظرفیت اجتماعی خود را به راحتی ندارید. ما تجربه تحریم در انتخابات مجلس سال ۸۲ و انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را داشتیم؛ در همان دوره‌ها هم تشتت بود، ولی امکان اجماع وجود داشت، البته باید گفت که شرایط هم متفاوت بود. ولی اینکه همتی در این دوره باید انصراف می‌داد، طبیعتاً او به عنوان کاندیدا جمع بندی داشت که حضور داشته باشد. جمع بندی بخش عمده‌ای از اصلاح طلبان هم این بود که از این ظرفیت برای انسجام تشکیلاتی و حضور نسبی در بازی رسمی قدرت وارد عرصه استفاده شود. مساله‌ای که می‌تواند پررنگ‌تر از همه مسائل باشد این است که در چند انتخابات اخیر متوجه شده‌ایم که رهبری جریان اصلاحات با مسائل مختلفی روبرو است. رهبری اصلاحات اگر نگوییم به فروپاشی، ولی با یک عدم انسجام جدی و نبود یک رویکرد منسجم برای کنش جمعی روبرو شده است. بزرگترین مسئله‌ای که ما الان داریم و با آن روبرو هستیم دقیقا همین شرایط است.»

او در مورد سوال اینکه آیا هنوز از رای دادن و شرکت در انتخابات دفاع می‌کند؟ بیان می‌کند: «من همچنان از رایی که دادم دفاع می‌کنم. همچنین صددرصد با انگیزه و هدف بهبود وضعیت وارد این عرصه شدم و می‌فهمم که شاید در اذهان افرادی که در انتخابات شرکت نکردند و ناامید بودند نیرو‌هایی مثل من بسیار زیر سوال قرار می‌گیرند، ولی تلاش ما بر این بود که با حضورمان مساله و مشکلی را در کشور حل کنیم.»

فیاضی عدم تحریم انتخابات و شرکت در انتخابات را اینگونه تحلیل می‌کند: «همراهی با مردم لزوماً در یک کنش سیاسی معطوف به انتخابات نیست. حتی اگر جمع اصلاح طلبان درباره عدم حضور در انتخابات به جمع بندی می‌رسیدند، به این معنی نبود که با مردم همراهی می‌کردند. شاید مردم این همراهی را نمی‌پذیرفتند. امروز هم نمی‌توانیم برآوردی داشته باشیم که مردم افرادی که در انتخابات شرکت نکردند را همراه خود ببینند. شرکت یا عدم شرکت در انتخابات کنشی نیست که همراهی با مردم را نشان دهد. اتفاقاً عرصه سیاست، عرصه‌ای است که به دنبال حل مساله باید باشد. تمام کسانی که با این استدلال وارد انتخابات شدند، پاسخ خود را از مردم گرفتند که قطعاً توان اقناع مردم را نداشتند و مردم هم استدلال‌ها و روش آن‌ها را نپسندیدند. ولی زمان امروز هم زمان همراهی نبود. اگر بخواهیم به همه اصلاح طلبانی که در این سال‌ها در فرآیند اصلاح طلبی نقش داشتند نقدی وارد کنیم این است که در عدم مشارکت در انتخابات هیچ نشانه‌ای از همراهی با مردم صورت نگرفته و باید کار‌هایی می‌کردند که مردم با آن‌ها همراه شوند. اتفاقاً فکر می‌کنم که اگر تمام نیرو‌های اصلاح طلب با تمام وجودشان هم شرکت می‌کردند باز هم نتیجه قطعاً چیزی بهتر از نتیجه امروز نبود. اما با این حال متناسب با عملکرد آن‌ها می‌توانستیم یک جواب جمعی از مردم بگیریم. همه آن‌هایی که می‌خواهند از عدم مشارکت مردم پایگاه اجتماعی را به نفع خود مصادره کنند عین همه آن کسانی هستند که منتظرند مردم تصمیم بگیرند و سوار آن موج شوند.»

بهرام فیاضی در خصوص استدلال‌های اصلاح‌طلبان مخالفان شرکت در انتخابات می‌گوید: «عدم مشارکت اگر منجر به یک کنش سیاسی جدی شود، قطعاً اتفاق خوبی است. مردم به خاطر عملکرد ما که در وضعیت امروز نقش داشتیم می‌گویند که رای نمی‌دهند. رای ندادن یک جا‌هایی پنهان شدن پشت یک مفهوم زیبای عامه پسنده است. من فکر می‌کنم در مجموع هیچ اصلاح طلبی در ایران بدون مسئولیت نباید از اتفاقات ۸ سال گذشته که رقم خورده به راحتی رد شود. ما مسئولیتمان را بر عیار سنجش گذاشته بودیم و در واقع رای مردم به ما تکلیف را مشخص کرد. ولی کسانی که در این بازی نبودند، نمی‌دانم کجا باید عیارشان سنجیده شود. من فکر می‌کنم در مجموع بین آن‌هایی که در انتخابات شرکت کردند و تشویق به انتخابات می‌کردند و بخش قابل توجهی از آن‌هایی که نسبت به عدم مشارکت کنش داشتند و دعوت به عدم مشارکت می‌کردند، فاصله آنچنانی نیست، همه دغدغه مشترکی داشتند و همه نسبت به بحث جمهوریت نظام، جایگاه مردم در تصمیم گیری‌ها و میزان تاثیرشان در تصمیم گیری‌ها دغدغه مشترک داشتند. اما تاکتیک‌ها و روش‌ها فرق می‌کرد. در تمام چهل سال گذشته هر زمانی اگر قهری کردیم یا تحریم یا از قدرت خروج کردیم، امکان بازگشت به قدرت و عرصه اثرگذاری به همین راحتی فراهم نبود و عده‌ای دیگر، اما معتقد هستند که همراهی مردم می‌تواند یک سرمایه اجتماعی خوبی را برای ورود مجدد به عرصه سیاست ایجاد بکند. به نظر من در این بیست و اندی سال گذشته که اصلاحات شکل گرفته تقریباً هر دو مسیر را تجربه کردیم و به نظر می‌آید هر دو مسیر به دلایل مختلفی با شکست و ناکامی همراه بود.»

از فیاضی پرسیدم چرا قبل از اعلام رسمی آمار همتی به رئیسی ریاست جمهوری را تبریک گفت: «چرا نباید می‌گفتند؟ آقای ناطق نوری سال ۱۳۷۶ صبح ساعت ۹ الی ۱۰ صبح با علم و اطلاعاتی که از وزارت کشور داشتند، اولین نفری بودند که به آقای خاتمی تبریک گفتند. آقای همتی هم با اطلاعاتی که دست کم از دیشب از وزارت کشور داشتیم، با تجربه به این که رقیب اصلی خودشان را آقای رئیسی می‌دانستند نتیجه بازی و انتخابات پذیرفتند و تبریک گفتند.»

بهرام فیاضی در مورد آینده اصلاحات بیان می‌کند: «آینده اصلاحات به نظر من بسیار مبهم است و با بازخوانی و بازتعریف‌های جدی در واقع مواجه است. من فکر می‌کنم در هر صورت اندیشه اصلاح طلبی و اصلاح گری با شیوه و چارچوب نظری که در ۲۰ سال گذشته بوده دیگر نتواند ادامه دهد. حتما در ابتدای قضیه دچار یک سر خوردگی و رکود می‌شود، ولی در هر صورت اگر ما بخواهیم نسبت به گذار مسالمت آمیز قدرت و بهبود فرایند‌های حکمرانی در قالب حرکت‌های مدنی حرکت کنیم، اصلاحات باید شکل جدیدی به خود بگیرد. اگر اسمش را هم اصلاحات نگذاریم و یک اسم دیگری را مشخص کنیم باید در پی یک فرآیند‌های روشنی این مسیر را طی کنیم. متاعی که اصلاح طلبان در تمام سال‌های گذشته داشتند دیگر خریداری در جامعه نداره و این فقط به دلیل مشکلات و انسداد‌های ناشی از ساختار رسمی قدرت نیز نبوده است. این سخنان که ما نتوانستیم یا نمی‌توانیم منشیمان را هم عوض کنیم یا تدارکاتچی هستیم و ... دیگر برای مردم کشور مفهوم نیست و این عذر و بهانه را نمی‌پذیرند. اصلاح طلبان دچار سرخوردگی و به نوعی دچار شکست گفتمانی شدند. به لحاظ کار کردی و عملکردشان هم در مجموعه نظام دیوان سالاری و بروکراتیک کشور دچار یک چالش جدی هستند و نهایتاً مردم حسی از بهبود اوضاع با حضور اصلاح طلبان در ساختار بروکراتیک کشور احساس نمی‌کنند. فکر می‌کنم در هر صورت با یک رکود جدی در اصلاحات روبرو هستیم. همچنین با واژه اصلاح طلب هم باید خداحافظی کنیم و به مفاهیم دیگری برسیم. در واقع این مجموعه با فضایی که پیش آمده باید مقداری رجوع به درون داشته باشد تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد.»

/ پرستو بهرامی‌راد/

منبع: دیدارنیوز 

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان