شنبه, 21 مهر 1403
شنبه, 21 مهر 1403

اختصاصی حکایت گیلان | در روزهایی که بخش عظیمی از جامعه و اصلاح طلبان با رد صلاحیت های گسترده در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هیچ نامزدی برای مطالبات خود در میان 7 نامزد تایید شده نمی بینند و تمام نظرسنجی های رسمی و غیررسمی مشارکت حداقلی زیر 40 درصد را نشان میدهند،بخشی از اصلاح طلبان به راهبری احزاب ندای ایرانیان و کارگزاران پس از شوک اولیه تصمیم گرفتند به حمایت از عبدالناصرهمتی بپردازند . ابتدا به صورت غیررسمی و کم کم به صورت رسمی فعالیت در ستادهای همتی را آغاز کردند.این در حالی است که جبهه اصلاحات در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که هیچ کاندیدایی ندارد و این ناهماهنگی باعث شد سیل انتقادات به اعضای ستاد همتی در گیلان وارد شود. برای بررسی این انتقادات در پایگاه خبری تحلیلی حکایت گیلان با علیرضا سحرخیز عضو حقیقی جبهه اصلاحات گیلان و رئیس ستاد همتی در گیلان هم صحبت شدیم و نقدها را با او مطرح کردیم و پاسخ شنیدیم.

 

با توجه به شرایط سال 1400 و رد صلاحیت های گسترده از سوی شورای نگهبان و رد همه کاندیداهای معرفی شده از سوی جبهه اصلاحات ایران و به نوعی "انتخاب زدایی" از انتخابات توسط بخشی از حاکمیت که شاید به دنبال حذف و هدم جمهوریت باشد در این انتخابات با دو رویکرد روبرو هستیم . اولین مواجهه همان رویکردی است که در سالهای 92 ، 94 و 96 اصلاح طلبان انتخاب کردند و با کاندیدای نیابتی و حداقلی به انتخابات ورود کردند و رویکرد دوم آن است که مثل انتخابات دوره قبلی مجلس اعلام کردند که کاندیدایی ندارند و از شرکت در انتخابات کناره گرفتند.از نظر شما چه اتفاقی افتاده که شما تصمیم گرفتید مثل انتخابات 92 کماکان راهبرد صندوق محوری را انتخاب کنید و باکاندیدای حداقلی ورود کنید؟

من فکر میکنم همانطور که گفتید با دو رویکرد مواجهیم از طرفی با نظام جمهوری اسلامی ای طرف هستیم که به خصوص از سال 84 شروع به محدود کردن ساختارهای مدنی خودش کرد و با تثبیت دولت احمدی نژاد به عنوان دولت انقلابی تصمیم گرفت به ارزشهای ابتدای انقلاب "رجعت " کند.نتیجه این رویکرد ایجاد دولت معجزه هزاره سومی بود که از فرط شدت فساد در آن دولت، امروز بر سر گردن نگرفتنش از سوی اصحاب قدرت دعواست.آغاز دوره دوم آن دولت باعث تفکیک زیست بسیاری از همنسلان ما به پیش و پس از 88 شد و حذف بخش وسیعی از نیروهای درون نظام را موجب شد. من و شما و خیلی از ما آدم هایی هستیم که زندگی سیاسی و اجتماعی شان به قبل و بعد 88  تقسیم می شود.مثلا  اگر 88 نبود من برای مجلس تایید می شدم.  اینکه بگوییم جمهوری اسلامی حکومتی مردمسالار است با همه شاخصه های یک نظام مردمسالار است  و با یک تراز و سمفونی مشخص به سمت مردمسالاری می رود که غلط است و قرائت مورد علاقه هسته قدرت در ایران است.

اما آنچه در واقعیت وجود دارد این است که جمهوری اسلامی علاقمند است با نشان دادن شعائر دموکراتیک کار خودش را هم انجام دهد. من از این حیث انتخابات سال 1400 را شبیه 88 می دانم ، نه برای رد صلاحیت ها بلکه برای آنچه اهتمام و خواست حاکمیت برای اینکه از صندوق رای چه کسی بیرون بیاید. اولین انتخاب این است که با صندوق قهر کنیم. یک گوشه بنشینیم و قطعا این کار فایده ای برای بهبود اوضاع آتی ندارد. این رویکرد را از اول انقلاب اپوزیسون خارج از کشور دنبال می کردند عصاره و محور اصلی اپوزیسیون مبنی بر عدم مشارکت بود و راهبرد نوینی نیست. بخشی از طبقه روشنفکر و طبقه الیت جامعه که نقش راهبری جامعه را ایفا می کند بیان می کند که خیلی از این مسائل امروز جامعه ایران که از صندوق می گذرد امروز در ساختار سیاسی پاسخی نخواهد گرفت. 

یک طبقه اکثریت خاموش هستند که به دلیل اینکه اتفاق  تازه ای در زندگی اجتماعی شان صورت نگرفته و تکرار حضور در انتخابات را چیزی جز مشروعیت بخشی به ساختار نمیداند از صندوق رای فاصله گرفتند،آنهم ساختاری که در حال فرسودگی است.چالش اصلی ما هم با همین قسمت است. چون این قشر به طبقه روشنفکر خود توجه ندارد چون بارها توصیه کردند برای حضور در پای صندوق رای و عملا چیزی تغییر نکرده است و آنها بیشتر رجوع کردند به دسته اول یعنی همان اپوزیسیون.

من نمیدانم این قشرچه دلیلی دارد که فکر میکند اگر شرکت نکنیم چه اتفاقی  می تواند روی می دهد،فقط می دانم  که این قشر این عدم حضور را به عنوان یک رفتار اعتراضی به جمهوری اسلامی تلقی می کنندکه این رفتار هم  با وجود اینکه رفتارهای اعتراضی از این دست با شدت بیشتر روی داده و تاثیر نکرده به نظرم کارساز نیست.

 

یک نکته که در اینجا و در این تحلیل مغفول مانده این است که بخشی از جامعه همیشه  با هدف مشروعیت زدایی شرکت نمی کردند اما امروز بخشی از جامعه که اتفاقا در این سالها همواره از صندوق رای به عنوان اعتراض به ساختار و انسدادهایش استفاده میکردند هم حالا به این دسته اضافه شده اند و از تغییر ساختار مایوس شده اند. بخشی از رای آنها در تمام انتخابات ها اعتراضی بوده که ما اصلاح طلبان آنها را به عنوان حضور مردم  فرض می کردیم.این دسته از جامعه امروز تصمیم گرفته از رای اعتراضی به سکوت اعتراضی شیفت بدهد.شما به عنوان کسی که هنوز مدافع رای اعتراضی هستی  مزیت "رای اعتراضی" نسبت به "سکوت اعتراضی" را در چه می دانید؟

 

اول اینکه آزموده را آزمودن خطاست. سپهر سیاسی ایران به ما آموخت هسته اصلی حاکمیت از مشارکت پایین مردم استقبال عمیق و غیر محسوسی دارد. البته در سال 1400 دیگر این استقبال غیر محسوس نیست و حاضرند موضع را علنی بیان کنند.

به نظرم به سه دلیل عمده باید در انتخابات  شرکت کرد.اول اینکه بازی هسته اصلی قدرت را برای بدست آوردن قدرت منسجم خراب یا تعدیل کرد. هر چند من هم با شما موافقم که این ساده انگارانه است که با حمایت از کاندیدای حداقلی بتوان این بازی را خراب کرد اما چاره ای جز این حضور نداریم.

 

 قبل از پرداختن به دلیل دوم سوالم این است که از نظر شما حاکمیت امروز یکدست نیست؟یعنی تمام نهادها امکان برابری برای پیشبرد اهداف حاکمیت دارند و هسته سخت حاکمیت با در اختیار گرفتن همه این نهادها قصد پیشبرد اهداف حداکثری خود را دارد؟ اما دوره دوم دولت روحانی و اتفاقا صوت اخیر وزیر امور خارجه آقای ظریف نشانگر آن است که در راهبردهای کلان این یکدستی و یکپارچگی همیشه بوده و وجود داشته چه آقای روحانی باشد و چه احمدی نژاد.

در خصوص رویکردهای کلان و سیاستگذاری های جاری و عمومی  با شما هم عقیده ام .منظور من مسائلی کلان تر از این است که امکان پرداختن به آن در این مصاحبه میسر و ممکن نیست. اما بحث دوم در این فضای سیاسی مورد پردازش جریان محافظه کاری و اصلاح طلبی راهی جز صندوق رای نمی شناسم علی رغم اینکه جریان محافظه کار و بخشی از هسته سخت اصرارش بر این است که اصلاح طلبان را هول بدهند به سمت اغتشاشگری و آشوب گری ، تاکید بر صندوق رای از سوی اصلاح طلبان نشان می دهد که جریان اصلاح طلبی به رفرم ولو کم و ضعیف باز به عنوان  بهترین ابزار برای رسیدن به هدف حداقلی خود استفاده می کند.

در بعد سوم شرکت ما در انتخابات یک برهان و استدلال است برای دفاع از منویات و مواضع سیاسی خودمان نسبت به کسانی که شرکت نمی کنند، برای بعد از انتخاب احتمالی رئیسی خواهد بود. این حضور میتواند منجر به عدم تخطئه خود و عدم عذاب وجدان سیاسی در پیشگاه آینده باشد. من با این سه دلیل در انتخابات شرکت می کنم و فکر می کنم که قابل پذیرش است.

 

 چه چیزی باعث شد که فکر کنید بعد از این همه رد صلاحیت هنوز چیزی به عنوان انتخابات هنوز معنا دارد؟ حاکمیت از انتخابات مشروعیت زدایی کرده و حتی شبه انتخابات دوره های قبل نیزباقی نمانده است؟از نظر شما چرا هنوز پدیده ای که باقی مانده انتخابات است؟

به چند دلیل .اول اینکه کانون های مختلف پیرامون هسته سخت قدرت از انتخابات 1400 برای رسیدن به اهداف بالاتر خود در آینده به راحتی عبور نمی کنند. احتمالا به کاندیدای اصلی این انتخابات به عنوان رقیب نگاه می کنند و از فرصتی برای خراب کردن نقشه احتمالی او برای رسیدن به جایگاه بالاتر پرهیز نمی کنند. دوم اینکه صدام حسین در عراق انتخابات برگزار می کرد و حتما هم اصرار داشت 9/99  درصد آرا را هم داشته باشد ولی همچنان اصرار داشت عنوان ریاست جمهوری یدک بکشد. من فکر می کنم وضعیت ما در جمهوری اسلامی خیلی بهتر است. با وجود اینکه از خلافت اسلامی و عدم مهم بودن رای مردم حرفهایی زده می شود  همچنان برای بعضی ها رواق صندوق رای ولو با همه انتقادادت به عنوان یک مهمل حداقلی انتخاب محسوب می شود. و ما می توانیم از این فرصت استفاده کنیم.

رئیسی برای اینکه در افق سیاسی و مذهبی خودش به جایگاهی که همه صحبتش را می کنند برسد نیاز به مشروعیت حداکثری دارد.من فکر می کنم حضور افرادی مثل ما و حضور کاندیداهایی که حتما در قیاس با کاندیدای مطلوب جریان اصلاح طلبی تفاوت دارند ، مشروعیت حداکثری رئیسی را دچار مخاطره می کند. فرض می کنیم که رئیسی 16 میلیون رای می آورد (هرچند فکر نمی کنم راحت رئیس جمهور شود) در مقابل دکتر همتی 9 ملیون رای داشته باشد، نظیر آنچه در سال 72 توکلی با هاشمی کرد. رای 4میلیونی توکلی بنیان های مشروعیتی هاشمی را در فضای سیاسی ایران تقلیل داد.

 

پس هنوز اعتقاد داری این انتخابات هنوز مفهوم انتخابات را دارد؟

 نه به معنی کامل ولی هنوز تا حدودی دارد.

 

نقدی جدی که امروز بخش وسیعی از بدنه اصلاح طلبان به طیف محافظه کار اصلاح طلبان مثلا احزابی مانند کارگزاران ،که اتفاقا از مهمترین حامیان همتی در انتخابات هستند، وارد میکنند این است که این طیف از اصلاح طلبان به جای اینکه به اصلاح طلبی اعتقاد داشته باشند به خود انتخابات معتادند. و مسئله تغییر و اصلاح از طریق انتخابات برایشان از اهمیت افتاده و چون حضور و بروزشان به انتخابات متصل و پیوسته است به انتخابات دخیل می بندند و اگر حتی یک نفر هم باقیمانده باشد در انتخابات شرکت میکنند چون هویتشان و بود و نبودشان به انتخابات وابسته است.پاسخ شما برای این طیف از منتقدین چیست؟

با این نظر مخالفم. جریان اصلاح طلبی که حالا رنگ و بوی جبهه اصلاحات هم گرفته برای اتخاذ موضع و ایجاد کنش تشکیل شده. . این کنش می تواند تحریم انتخابات باشد. می تواند با حضور در کنار یکی ازکاندیداها  بروز کند و یا میتواند با سکوت  و تعطیل کردن فضا نمایش داده شود. ما فعلا در جریان اصلاحات بعد سوم را شاهد هستیم اما همچنان کنش های اندک و بارقه هایی از بازگشت به حمایت از کاندیدا را هم مشاهده میکنیم. اما اگر جبهه اصلاحات قرار است سکوت کند می تواند با یک بیانیه میتواند همه چیز را تمام کند و نیاز به این فرسایش دراز مدت هم نیست.

دو دسته در جریان اصلاح طلبی موافق حضور در انتخابات 1400 نیستند. برخی از دوستان حزب اتحاد که از بعد اعتقادی و همچنین بعد آرایش تشکیلاتی و شاید با تحلیل اعتقاد دارند که صندوق کارآمدی قبلی را ندارد. من اعتقاد دارم اتحاد نه الان که از ابتدای انتخابات با معرفی مصطفی تاجزاده این موضع را داشت و الان یک بهانه خوبی شده که آن را بیان کند.

بعد دیگر را هم بنده نفوذ برخی از دستگاههای خاص در جریان اصلاح طلبی می دانم که آنها را به عدم اجماع توصیه می کند و این یعنی زمین هموار و دروازه خالی زدن توسط ابراهیم رئیسی.

در مورد نکته اول استدلال شما از یک نظر دچار ایراد است، چون تاجزاده را حزب اتحاد معرفی نکرد.آقای تاجزاده از طرف 31 حزب به مجمع عمومی جبهه معرفی شد.و هر حزب 5 کاندیدا به جبهه معرفی کرد که تاجزاده در لیست  انتخابی 31 حزب وجود داشت.

در مورد نکته ای که در خصوص نفوذ برخی از دستگاههای خاص هم مطرح کردی  معمولا اینطور است که دستگاه های خاص در پوسته اقلیتی از جریانات وارد میشوند ،ولی الان شرایط در جبهه اصلاحات اینطور است که اکثریت اعضا و احزاب عضو جبهه اصلاحات مخالف حضور در انتخابات هستند و تک احزابی مانند ندا و کارگزاران و ...در حال فشار برای حمایت از کاندیداهای باقی مانده هستند. شاهد مثال این ادعا هم این است که همتی و مهرعلیزاده تمایل به حضور در جبهه و ارائه برنامه را دارند ولی از سوی اکثریت جبهه موافقت نمی شود.

منظورم این بود که اولویت اول اتحاد تاجزاده بود و نفوذ این حزب بر دیگر احزاب جبهه بر کسی پوشیده نیست به هر حال تحلیل من این است که این دوستان اصلا وارد انتخابات نشدند که در انتخابات شرکت کنند. و البته من این رویکرد را به حزب اتحاد محدود نکردم احزاب دیگری مثل سازمان عدالت و آزادی هم هستند که این رویکرد را دنبال میکنند.

اما فکر می کنم در راستای قرائت و رفتار دیالکتیک غیر رسمی دستگاههای خاص ترغیب می کنند که هیجان را بالاتر ببرند. تحلیل من است و می تواند اشتباه باشد ولی آنچه که از جبهه اصلات بیرون می آید ملغمه ای از همه این ها است.

 

سوال:بر میگردیم به این نکته که چرا از بین دو کاندیدای موجود شما همتی را انتخاب کردید و چرا مهر علیزاده مورد حمایت شما قرار نگرفت؟ همتی چه ویژگی هایی دارد که او را برای حمایت شاخص تر می کند؟

من به مهر علیزاده به عنوان کسی که خودش را اصلاح طلب می داند احترام میگذارم . تجربه حضور مهر علیزاده در سال 84 و تایید صلاحیت با حکم حکومتی و اصرار به بقا در انتخابات که بیشترین لطمه را به سبد آرای کروبی و بعد معین زد همیشه به عنوان یک مهره متغییر قابل بازی برای ارگان های خاص و برای برهم زدن بازی جریان اصلاح طلب محسوب می شود.

اما همتی چند ویژگی دارد که دفاع از او را آسان می کند. اول اینکه همتی به دنبال حکمرانی سیاسی نیست بلکه دنبال حکمرانی اقتصادی است. تنها کاندیدایی است در ادوار مختلف که وصف اقتصادی اش بر سیاسی غلبه دارد. دوم اینکه همتی به این دلیل که بانکدار بوده است حتما وظیفه منفرد اتخاذ سیاست اقتصادی دولت را نداشته است. سوم اینکه در کنار همه اینها تیمی که همتی برای کابینه مد نظر دارد تیم کاملا اقتصادی است تا یک تیم کامل سیاسی.

 من فکر می کنم همتی نسبت به مهر علیزاده از مشروعیت (به دلیل عدم وجود بک گراند سیاسی خاص) فرد مطلوب تری است. در ادامه صحبتم  در مورد جریان نفوذ  دستگاههای خاص در جبهه اصلاحات، تلاشی در چند روز اخیر صورت گرفته است که با وجود نظر سنجی ها که منطق حکم میکند اگر جبهه اصلاحات بخواهد از فردی حمایت کند از همتی حمایت کند رگه هایی از همان جریان نفوذ تلاش می کند که مهر علیزاده را اصلاح طلب تمام قد معرفی کند. من البته نافی اصلاح طلب بودن هیچ کس از جمله مهر علیزاده  نیستم ولی تصور می کنم انتخاب مهر علیزاده یعنی شکست  قطعی حتمی و جزمی در انتخابات. 

البته قصد چالش در مباحث مطروحه رو ندارم چون موضوع بحث ما نیست اما  نکته این استدلال آنجاست که مهرعلیزاده تنها یک میلیون رای داشته و ضمن اینکه ارتباط نزدیکی با آقای خاتمی دارد و حتی در دولت خاتمی هم پست و سمت داشته است.تحلیل شما مبنی بر اینکه ایشان تحت کنترل نیروهای نفوذی است خیلی به واقعیت نزدیک نیست.

برگردیم به بحث اصلی و آن اینکه چرا فکر می کنید با وجود اینکه مردم به هر دلیلی تصمیم گرفته اند در انتخابات شرکت نکنند ، جریان اصلاحات با وجود کارنامه غیر قابل دفاعی که در 94 و 96 دارد و وضعیتی که برای جامعه و مردم ایجاد کرده و دچار بحران دستاورد شده است و در ادامه با  سکوت و انفعال و حتی حمایت همه جانبه از نقاط ضعف دولت روحانی ، سرمایه اجتماعی اش را هم از دست داده ،امروز قابلیت راهبری جامعه را دارند؟

من اینطور فکر نمی کنم. بعد از آبان 98 اکثریت مردم ایران به دلیل ناامیدی از اصلاح به سمت رفتار رادیکال و قهر سیاسی رفتند.اما معتقدم جریان اصلاح طلب  با جریان برانداز و انقلابی متفاوت است. جریان اصلاح طلب بر اساس پایبندی به اصول رفرمیسم،باید تلاش کند هر چند ضعیف و سست ،پایه های اصلاح  و تغییر را مستحکم نگه دارد.

البته من جریان اصلاح طلبی بعد از 92 را دچارمخاطره ، سرشار از نقد ،سرشار از رانت و فاصله گرفته از ارزشهای اولیه جریان اصلاح طلبی می دانم.اما باز معتقدم به دلیل فقدان وجود جریان سوم در جامعه ایران اصلاح طلبی باز می تواند به عنوان اتکا ، دلیل و توجیه کننده شرکت کننده در انتخابات معرفی شود. هیچ تضمین و گارانتی وجود ندارد که اگر جریان اصلاح طلبی حتی به صورت تمام قد و حتی با حمایت شخص آقای خاتمی از یکی از کاندیداها حمایت کند ملت ایران پای صندوق بیایند. اما از این جهت رسالت خودش را به نحو کامل انجام می دهد.

 

 

برای شما از کجا مشخص است که همتی به این شعارهای اقتصادی و سیاسی پایبند است و یا افراد و مدیران کابینه او چه کسانی خواهند بود؟ و آیا با وجود مجلس یکدست ،افراطی و تندرو می شود انتظار داشت کابینه حداقلی خودش را هم حتی داشته باشد؟

اولا که احتمالا تا پنج شنبه یا جمعه همتی تیم اقتصادی اش را معرفی می کند. تصور می کنم دولت همتی با دولت روحانی متفاوت خواهد بود. کلونی هایی که ایشان را در جریان اصلاح طلب معرفی کرده است بسیار فربه تر و صادق تر از اعتدال و توسعه خواهد بود. به خصوص که زمامداری  4 ساله خودش را مطرح کرده است و مدل اقتصادی قابل طرح را از سوی تیمش طرح کرده است.  

من فکر میکنم به فرض پیروزی همتی و رفتار اعتراضی ، همان پیامی که در دوم خرداد به مجلس پنجم داده شد امروز به مجلس انقلابی قالیباف هم داده می شود. مضاف بر اینکه قالیباف در این انتخابات حتی سوار قطار انقلاب هم نشده است. اصلا به او بلیط ندادند تا پیاده شود. اودلخوری و ناراحتی هایی دارد. طیف رئیسی برای دومین بار او را در انتخابات ناکام گذاشت. اگر از اقشار مختلف جریان اصولگرایی بدون نگاه ایدئولوگ می پرسیدید از حیث کارآمدی قالیباف را انتخاب می کردند.من احساس می کنم اگر پیام مردم داده شود مجلس انقلابی هم  چاره ای جز تمکین ندارد.

 

به نظرم یک مقایسه اشتباه و انحرافی در استدلالت وجود دارد و آن هم همسان سازی مجلس هفتم که مجلسی اصولگرا به معنی واقعی کلمه با مجلس امروز که متعلق به راست ترین طیف محافظه کاران میباشد است. اکنون می شود گفت تمام جریان اصولگرایی از قطار پیاده شده اند. می شود گفت مجلس فعلی مجلس پایداری است و در واقع همان هسته سخت قدرت امروز سکاندار مجلس است.

 نه همتی،آقای خاتمی است و نه گفتمان همتی مثل گفتمان خاتمی است و قبول دارم که سنگ اندازی قطعا وجود دارد اما من معتقدم به کابینه رای می دهند. سنگ اندازی را قبول دارم اما زور اینکه حرکت را متوقف کنند ندارند و حتی ادعا می کنم 80 یا 90 درصدی به کابینه رای خواهند داد. بالاخره اگر آن اتفاق رخ دهد  پیام اعتراضی مستقیم مردم به وضعیت موجود است. و عقلایی هستند که این پیام را نادیده نمی گیرند.

 

به نظرشما آیا این پیام مردم در انتخابات مجلس قبل و حتی از مجلس خبرگان دوره قبلی هم محکم تر خواهد بود؟

به نظرم محکم تر خواهد بود. تا یک ماه قبل فکر نمی کردم که به همتی رای بدهم چه برسد که مسئول ستاد همتی باشم. اما امروز  من و دوستانم داریم تلاش می کنیم. و غیر این اگر فکر می کردم کار نمی کردم. چون این کار جز فحش خوردن از دو سمت هیچی برای من ندارد.

معتقد هستید با فشار و صدای مردم مجبورند کنار بیایند؟

هسته سخت قدرت از سال 76 تا الان تغییر ماهیتی نکرده است.هسته سخت قدرت کار خودش را می کند. یک زمانی در سال 84 با نیابت احمدی نژاد و با نیروهای نوچه خودش وارد می شود و یک زمان هم مثل 1400 با نیروی اصلی خودش رئیسی وارد می شود شدت و یا پیشروی یا عقب نشینی اش بستگی به  رفتار اعتراضی مردم دارد.

 

اگر امروز جبهه اصلاحات بیانیه بدهد هیچ کاندیدایی در انتخابات ندارد و احزاب عضو جبهه مقید به پذیرش نظر جبهه باشند تقیدت به این تصمیم چه خواهد بود؟

اگر جبهه بگوید سکوت می کنم و احزاب عضو هم مقید به عدم حضور در انتخابات هستند(که بعید می دانم)  قطعا تمکین می کنم.

اگر حزب ندا مجزا عمل کند ؟

قطعا مجزا عمل نمی کند. فکر می کنم که جبهه اصلاحات سکوت می کند و نسبت به کنش های احزاب عضو جبهه واکنش نشان نمی دهد. یعنی مجوز کنش را می دهد.

 

اگر جبهه اصلاحات با تمام قوا ورود نکند امکان پیروزی همتی وجود دارد؟

جواب این سوال را نمی دهم. چون معتقدم جبهه اصلاحات بعد از اتفاقات آبان 98 به مفهوم غایی برند معتبر خودش را برای اغنای جامعه ایران ندارد. یک موقع رسالت خود اصلاح طلبان است که کاری انجام دهند و یکبار هم  نگاه جامعه به اصلاح طلبان مهم است . احساس می کنم احزاب کارکرد مناسب تری نسبت به جبهه دارند. بالاخره انتخابات ریاست جمهوری است و بالاخره دارند مناظره می کنند و حرفی هایی می زنند که جامعه را تهیج می کنند. اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی . تمام گروهها و پیج ها در فضای مجازی در حال صحبت در مورد انتخابات هستند شاید فحش بدهند ولی دارند صحبت می کنند. و این بعد از مناظره سیاسی و اجتماعی جدی تر می شود. و به شرط رعایت اسلوب مردمی از سوی همتی جدی تر هم خواهد شد. برخلاف کسانی که می گویند همتی نباید تهاجمی رفتار کند به نظرم باید تهاجمی در مناظره ها ظاهر شود.

اگر کاندیدای مورد حمایت جبهه مهر علیزاده باشد؟

قطعا تمکین می کنم.

به عنوان کسی که کار تشکیلاتی کرده اید به نظر شما  منع حقوقی و اخلاقی ندارد که عضو هیات رئیسه جبهه اصلاحات که اعلام کرده کاندیدا ندارد ،احکام ستادی داشته باشد؟

خیر. به هیچ وجه. اصلاح طلبان همین افراد هستند. در سال 92 زیر 20 بودیم . الان شدیم 200 نفر. 42 نفر در احزاب هستند. اگر رئیسی روی کار بیاید باز همان بیست و سی نفریم. اگر ساختار می خواهیم باید از همین افراد استفاده کنیم از کوچه و خیابان که نمی توانیم آدم بیاوریم.

به نظرت این فضای رقیب هراسی بازی و نمایش است یا واقعی؟

به نظرم واقعی است. رئیسی قوه قضاییه را ابزار خودش کرد. هسته سخت قدرت تمام ظرفیت های ممکن را بدون توجه به منافع ملی برای بدست گرفتن قدرت برای آقای رئیسی فراهم می کند. تمام رفتارهایی که به عنوان پرچم ضد فساد بلند کرد می توان به آن به عنوان تردید و نمایش نگاه کرد. آنچه که باعث آسیب به اعتماد مردم می شود آن است که فکر کنند دستگاه قضا مستقل نیست . اگر رای بیاورد یکجور با ما رفتار می شود و اگر رای نیاورد در دستگاه قضا یکجور دیگر رفتار می شود. انتخابات از این حیث دچار مخاطره است. و اگر می گوییم این انتخابات در شاخصهای حداقلی دچار اشکال است یکی از دلایل همین است. ولی آقای رئیسی با قوت به عنوان رئیس دستگاه می آید. ولی به ضرس قاطع به شما قول می دهم  80 درصد به بالای ساختار قوه قضاییه به رئیسی رای نمی دهند. چون بسیاری از همین دستگاه از مدیریت و عملکرد او راضی نیستند.

فکر می کنم به شرایط امیدوار هستید که در حال فعالیت هستید. وضعیت ستاد های همتی در شهرستانها در چه حالی  است؟

برای اولین بار یک ستاد کاملا جوان را تشکیل دادیم. در راستای اینکه چون دوست داشتم نماینده مجلس باشم و تغییر نسلی را  داد می زدم تا حدودی در ستاد همتی همین تز را انجام دادیم. در همه ارکان جوانان هستند. ستاد در مرکز شکل گرفته است.  در 12 شهرستان رئیس ستاد انتخاب کردیم.

جوانان را انتخاب کردید یا به دلیل کناره گیری بخشی از قدیمی ترهای اصلاح طلب مجبور به انتخاب جوانان شدید؟

در بعضی شهرها چالش داشتم.برخی ها موکول می کردند به بعد از مناظرات و شکل گیری موج. برخی از بزرگان اصلاح طلب (که البته من هیچ بزرگ تری بزرگ تر از جوانان نمی دونم)  به من گفتند اگر موج ببینیم حتما حمایت می کنیم . به نظرم آنها عافیت طلب هستند و اعضای هیات مدیره ها هستند و همین افراد اعتماد مردم را به محاق بردند. اعتبار جریان اصلاح طلبی را سلاخی کردند. وگرنه اینکه در سال 96 ستاد روحانی را مدیریت کنید اتفاق ویژه ای نیست. خوشحالم که 4 ستاد در شهر رشت ایجاد کردیم و 12 شهرستان را راه اندازی کردیم و به زودی هر 17 شهرستان کامل می شود. تاکید کردم به ارکان که حتی افرادیکه معتقد به رای نیستند هم برای صحبت دعوت شود .

در سال 92 وقتی در خیابان معلم  در ستاد عارف اولین سخنرانی بعد از 8 سال را اجرا کردیم . وقتی گفتم بسم الله الرحمان رحیم ،شاید 500 دوربین رفت بالا. ولی آن روز دلمان بعد از مدت ها بالا آمد. امیدوارم روزی نشود که آرزوی بدیهی ترین و اولیه ترین خواسته ها را برای فعالیت سیاسی اجتماعی داشته باشیم.

پس شما منتقد هستید؟در برابر صحبت هایی که شما را متهم به فرصت طلبی می کنند.

صد در صد. بسیاری از افرادی افراد سالمی هستند و برایشان احترام قائلم ولی بسیار خوشحالم در این مسیر برخی از افراد عافیت طلب و رانت خوار و مایه آبروریزی اصلاح طلبان با ما همراه نیستند.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان