دوشنبه, 16 مهر 1403
دوشنبه, 16 مهر 1403
رای استراتژیک در انتخاباتی با گزینه های نامطلوب:

«شر کمتر» دربرابر «شر لازم»

۱۴۰۰/۰۳/۱۳ ۱۳:۰۴ چاپ

حکایت گیلان |   محمدمهدی مجاهدی: مخاطب اصلی این متن همه کسانی هستند که در انتخابات، هیچ گزینه‌ خوبی برای انتخاب نمی‌یابند، به‌ویژه کسانی که هرچه می‌نگرند، می‌بینند چه در انتخابات شرکت کنند و به یکی از نامزدها رأی بدهند، چه رأی خود را باطل کنند، چه انتخابات را تحریم کنند، و چه بدون تحریم در انتخابات شرکت نکنند، در هر چهار حالت، گویی نمی‌توانند سیاست‌های انتصابی و انحصاری فرادستان را به نحو اصولی و اساسی به چالش بکشند.

در انتخابات، رأی به «شر کمتر» یک استراتژی سلبی است، چرا که مستلزم شناسایی و نفی شر بیشتر است. ولی رأی به «شر لازم» یک استراتژی ایجابی است، چرا که به معنای تصدیق ویژگی‌هایی مثبت در گزینه بدی است که انتخاب آن گزینه‌ بد را لازم می‌آورد. تفاوت این دو استراتژی صرفا تفاوتی صوری نیست، بلکه این دو استراتژی هم از نظر توجیه و هم از نظر دلالت‌های عملی در مقام تصمیم‌گیری، با هم فرق می‌کنند. نخست شرحی کوتاه از این دو استراتژی را می‌آورم. سپس آن‌ها را با هم مقایسه می‌کنم تا نشان دهم چگونه در مقام تصمیم‌گیری و هنگام عمل با هم فرق دارند.   
 
الف. رأی به شر کمتر (Lesser Evil Voting)
رأی به شر کمتر اصلی عملی و موضعی سیاسی-‌اخلاقی است برای انتخاب‌گرانی که با انتخابی ناگزیر مواجه اند ولی در این انتخاب، هیچ گزینه‌ای ویژگی‌های ایجابی مورد نظر انتخاب‌گران را «به شکل معنادار» با خود ندارد. شکل ساده این استراتژی در قالب دو حکم شرطی و با ترکیب فصلی زیر بیان می‌شود:
-         اگر نتیجه‌ انتخابات کاملا قطعی نیست و هنوز احتمالی هست که مشارکت و رأی شما نتیجه را تغییر دهد، به نامزدی رأی بدهید که عامل و حامل شر کمتری است!
-         اگر نتیجه انتخابات قطعی و گریزناپذیر است، یا شرکت نکنید، یا رأی سفید بدهید!
این استراتژی انتخاباتی را جان هال و نوام چامسکی در آستانه انتخابات سال ۲۰۱۶ ایالات متحده در قالب هشت گزاره (معطوف به متن و زمینه همان انتخابات) تقریر کردند. آن‌چه از پی می‌آید تحریری فشرده از آن تقریر است. موارد اختلاف این استراتژی با استراتژی «شر لازم» را که بعدا در قسمت «ب» شرح داده خواهد شد، با قلم درشت مشخص کرده‌ام.
۱. رأی دادن را نباید ابزاری برای ابراز نظر شخصی یا قضاوت اخلاقی برای مقابله با نامزدهایی دانست که یا معرفی‌شده از سوی احزاب عمده‌ای هستند که ارزش های ما را بازتاب نمی دهند، یا نامزدهای نظام [انتخاباتی] فاسدی هستند که انتخاب‌های ما را به نامزدهایی محدود می‌کند که مورد پذیرش ارباب ثروت و قدرت اند.
۲. تنها پیامد عمل رأی دادن در انتخابات ۲۰۱۶ (در ایالت‌هایی که تکلیف رأی‌شان از پیش معلوم نیست) این است که بخت پیروزی نامزد یکی از دو حزب عمده را اندکی افزایش یا کاهش دهد.  
۳. ترامپ منکر گرمایش جهانی است، مشوق افزایش مصرف سوخت‌های فسیلی است، ... و به این ترتیب، اگر انتخاب شود، جهان را ظرف چهار سال به لبه پرتگاه نزدیک می‌کند. ترامپ سیاست‌های ضدمهاجرتی را علیه ۱۱ میلیون مکزیکی اعمال می‌کند ...   
۴. درد و رنجی که اعمال این سیاست‌ها و سیاست‌های افراطی مشابه بر حاشیه‌نشینان و سرکوب‌شدگان و فرودستان تحمیل می‌کند، به احتمال بالا بسیار بیشتر از درد و رنجی خواهد بود که سیاست‌های کلینتون به بار خواهد آورد.
۵. نکته شماره ۴ باید برای رأی دادن به کلینتون در ایالت‌هایی که هنوز می‌شود نتیجه را تغییر داد، دلیل کافی باشد.
۶. با این حال، جریان چپ باید متوجه باشد که اگر در حمایت کردن از کلینتون [شر کمتر] کوتاهی کند و در نتیجه ترامپ [شر بیشتر] انتخابات را ببرد، جریان چپ مدام با این اتهام (موجه) مواجه خواهد شد که جریان چپ در این انتخاب جانب فرودستانی را وا نهاد که انتخاب ترامپ [شر بیشتر] بیشترین آسیب را به ایشان می‌رساند.
۷. این اتهام را خصوصا عاملان و مجریان همان نظام فاسد [انتخاباتی] بیشتر خواهند پراکند و با سوء نیت برای جریان چپ دست خواهند گرفت تا امکان هرگونه مقاومتی را درون و برون نظام حزبی علیه ارباب ثروت و قدرت بزدایند. ...
۸. نتیجه: طرد منطق رأی دادن به «شر کمتر» امکان شکست کلینتون را افزایش می‌دهد. اگر جناح چپ چنین کند، دقیقا همان بنیانی را ویران کرده است که مدعی آباد کردن آن بوده است.

ب. رای به شر لازم (Necessary Evil Voting)
 
وقتی گزینه‌ای را به عنوان «شر لازم» بر گزینه‌های دیگر ترجیح می‌دهیم، در واقع دو (دسته) اوصاف شر و خیر را هم‌زمان به آن گزینه نسبت داده‌ایم. استدلال خفی در انتخاب «شر لازم» این است که خیرات لازم در این گزینه، عذرخواه شرور ملازم آن است. معنای ایجابی بودن این استراتژی همین است. یعنی گزینه ما هرچند ملازم شر است، ولی اولا دربرگیرنده خیرات و مطلوباتی است، و ثانیا، این خیرات و مطلوبات لازم اند، و ثالثا، لزوم آن‌ خیرات به تحمل شروری که ملازم این گزینه است، می‌ارزد. تن دادن به ازدواج نمونه تعلیمی و کلاسیک شر لازم نزد فیلسوفان یونان باستان بود. انقیاد از دولت مثالی است که در اندیشه سیاسی مدرن برای شر لازم می‌آوردند. شر لازم (برخلاف شر کمتر) همیشه استراتژی انتخاب یک گزینه از میان دو یا چند گزینه بالفعل موجود نیست. مثلا در مورد دولت، حتی اگر بالفعل و در عمل گزینه‌ای جز «انقیاد از دولت موجود» در میان نباشد، باز هم می‌توان این انقیاد را با رجوع به فهم دولت به عنوان شر لازم توجیه کرد. به این ترتیب، رجوع به اصل عملی «شر لازم» محدود به انتخابات یا وضعیت‌های مشابهی نیست که در آن‌ها باید از میان گزینه‌های بالفعل موجود یکی را انتخاب کرد.
تنها وقتی برای تصمیم‌گیری در انتخابات می‌توان به این اصل رجوع کرد که اولا، گزینه‌های بالفعل موجود همگی به درجات مختلف، حامل و عامل شر باشند، ثانیا، در میان آن‌ها دست‌کم یک گزینه حامل خیر یا خیراتی لازم باشد، و ثالثا، تأمین آن خیر یا خیرات لازم به تحمل شرور ملازمش بیرزد. شکل ساده این استراتژی در قالب دو حکم شرطی و با ترکیب فصلی زیر بیان می‌شود:
-         اگر نتیجه‌ انتخابات کاملا قطعی نیست و هنوز احتمالی هست که مشارکت و رأی شما نتیجه را تغییر دهد، به نامزدی رأی بدهید که علاوه بر این که عامل و حامل شر کمتری است، می‌تواند خیر لازمی را هم تأمین کند!
-         اگر نتیجه انتخابات قطعی و گریزناپذیر است، یا شرکت نکنید، یا رأی سفید بدهید!
برای توضیح استراتژی «رأی به شر لازم»، همان الگوی هشت‌گانه‌ای را اقتباس می‌کنم که هال و چامسکی از آن برای تشریح الگوی «رأی به شر کمتر» استفاده کردند، تا دست آخر، مقایسه جزءبه‌جزء این دو استراتژی با یک‌دیگر در این رؤوس هشت‌گانه آسان‌تر باشد.
۱. رأی دادن را می‌توان ابزاری برای ابراز نظر شخصی یا قضاوت اخلاقی برای مقابله با نامزدهایی دانست که یا معرفی‌شده از سوی احزاب عمده‌ای هستند که ارزش‌های ما را بازتاب نمی‌دهند، یا نامزدهای نظام [انتخاباتی] فاسدی هستند که انتخاب‌های ما را به نامزدهایی محدود می‌کند که مورد پذیرش ارباب ثروت و قدرت اند.
۲. یکی از پیامدهای عمل رأی دادن در چنین انتخاباتی این است که بخت پیروزی نامزد یکی از دو حزب عمده را اندکی افزایش یا کاهش دهد. پیامد دیگر رأی دادن بر اساس این استراتژی این است که این رأی به نامزد مورد نظر ما مشروعیت می‌بخشد.  
۳. در کنار همه شروری که در نامزد مورد حمایت ما هست، او خیراتی را هم تأمین می‌کند که به تحمل آن شرور می‌ارزد.    
۴. درد و رنجی که نامزد مورد نظر ما با اعمال سیاست‌هایش بر حاشیه‌نشینان و سرکوب‌شدگان و فرودستان تحمیل می‌کند، به احتمال بالا کمتر از خیراتی خواهد بود که سیاست‌های او به بار خواهد آورد.
۵. نکته شماره ۴ یعنی استدلال بر اساس شر لازم، باید برای رأی دادن به یک نامزد دلیل کافی باشد.
۶. با این حال، جریان سیاسی متبوع ما باید متوجه باشد که اگر در حمایت کردن از نامزد حامل «شر لازم» کوتاهی کند و در نتیجه نامزد دیگر انتخابات را ببرد، جریان چپ مدام با این اتهام (موجه) مواجه خواهد شد که جریان سیاسی متبوع ما در این انتخاب جانب فرودستانی را وا نهاد که انتخاب رقیب خیرات کمتری را به ایشان می‌رساند.
۷. این اتهام را خصوصا عاملان و مجریان همان نظام فاسد [انتخاباتی] بیشتر خواهند پراکند و با سوء نیت برای جریان متبوع ما دست خواهند گرفت تا امکان هرگونه مقاومتی را درون و برون نظام حزبی علیه ارباب ثروت و قدرت بزدایند. ...
۸. نتیجه: طرد منطق رأی دادن به «شر لازم» امکان شکست نامزد ما را افزایش می‌دهد. اگر جناح متبوع ما چنین کند، دقیقا در تقویت همان بنیانی کوتاهی کرده است که مدعی پشتیبانی آن بوده است.
 
مقایسه و جمع‌بندی:
مهم‌ترین تفاوتی که در مقام تصمیم‌گیری میان این دو استراتژی هست این است که با استراتژی «شر کمتر» حتی اگر هیچ خیری در هیچ‌یک از گزینه‌ها نباشد، باز هم به گزینه‌ای که شر کمتری به بار می‌آورد، باید اخلاقا رأی داد. در حالی که با استراتژی «شر لازم» تنها و تنها وقتی اخلاقا باید به یکی از نامزدها رأی داد که بتوان نشان داد آن نامزد علاوه بر شروری که حمل می‌کند، عامل و حامل خیراتی است که تأمین آن‌ها به تحمل آن شرور می‌ارزد.
بنابراین، عمده‌ترین تفاوت این دو استراتژی این است که استراتژی «شر کمتر» مستلزم مشروعیت‌بخشی اخلاقی به نامزد مورد حمایت نیست، در حالی که استراتژی «شر لازم» به نامزد مورد حمایت مشروعیت اخلاقی می‌بخشد. (شماره‌های ۲ و ۳ را در شرح هریک از دو استراتژی با همان شماره‌ها در شرح استراتژی دیگر مقایسه کنید.)
بر همین قیاس، تفاوت دیگر در نحوه توجیه است. در انتخاب بر اساس «شر کمتر» هیچ وصف ایجابی و مثبتی به نامزد مورد حمایت نسبت داده نمی‌شود. در حالی که برای توجیه انتخاب بر اساس شر لازم، باید بر وجود اوصاف ایجابی و مثبت در نامزد مورد نظر صحه گذاشت و از این رهگذر به او اعتبار اخلاقی بخشید. (شماره‌های ۴ را در شرح دو استراتژی با هم مقایسه کنید).

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان