به گزارش حکایت گیلان | انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ با ثبتنام نسبتا پرتعداد چهرههای شناختهشده با گرایشهای مختلف سیاسی روبهرو شده که تاحدودی میتواند بیانگر اهمیت مضاعف این دوره انتخابات باشد. اما در میان این افراد، ورود سیدمصطفی تاجزاده به دلایلی از سایرین متمایز بوده و قابل تامل است.
ورود تاجزاده به انتخابات در صورت مواجهه و مدیریت درست میتواند تبدیل به یک برد و ظرفیت جدید برای تداوم اصلاحات در کشور باشد؛ چراکه اگر او تاییدصلاحیت شود، باعث جدیت بیشتر و ارتقای رقابتها و فزونی مشارکت مردم شده و امکان رایآوری او نیز دور از انتظار نخواهد بود و اگر ردصلاحیت شود، اظهارات و سبک نقادانه او سرآغاز فصلی نوین و اعتلای گفتمان اصلاحات خواهد شد که بیتردید در شرایط موجود گفتمان اصلاحی سخت به این نوسازی نیازمند است.
البته، هرچند اعلام حضور تاجزاده در انتخابات مورد استقبال قابلتوجه و گستردهای در سطح اصلاحطلبان، فعالان مدنی و محافل نخبگان قرار گرفته؛ اما مخالفین بسیار جدی هم دارد.
مخالفان نامزدی تاجزاده را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد:
۱. اصولگرایان افراطی که افکار او را برای انقلاب خطرناک تلقی میکنند. از نظر آنها هرگونه نقد و مخالفت با سیاستهای نظام ولو در چارچوب قانون ممنوع بوده و باعث سلب صلاحیت منتقد میشود.
۲. نیروهای میانهرو که معتقد به نوعی از تغییرات تدریجی و کنترلشده و تاحدودی محافظهکارانه هستند. از نظر این گروه، حضور تاجزاده ممکن است موجب رادیکالیزه شدن فضای سیاسی و انتخابات شود.
۳. برخی محافل اصلاحطلبی که معتقد به فاصله گرفتن از قدرت و پیشبرد اصلاحات جامعهمحور هستند. از نظر این طیف اصلاحطلب، مشارکت در انتخابات حتی در صورت پیروزی هم دستاوردی در پی نخواهد داشت.
۴. اپوزیسیون جمهوری اسلامی و تحریمیها که معتقدند تنها از طریق سلب مشروعیت نظام با عدم شرکت در انتخابات میتوان زمینه تحولات ساختاری را فراهم کرد و از نظر آنها حضور کسانی چون تاجزاده با افزایش مشارکت مردم در انتخابات باعث تعویق این اهداف میشود.
به باور نگارنده، تاجزاده در کنار اختلافات اساسی از حیث گفتمان و رویکرد با این طیفها، درعینحال نقاط مشترکی نیز با مخالفان خود دارد که همین امر عامل مضاعف تمایز و خاص بودن او در میان نامزدهای انتخابات است.
تاجزاده همانند اصولگرایان معتقد به انقلاب و ملتزم به قانون اساسی است؛ اما انقلاب را برای آزادی از استبداد و تضمین استقلال مردم در تعیین سرنوشت خود تلقی میکند و التزام به قانوناساسی را توام با ضرورت تغییر قانوناساسی از طریق اصول همان قانون پیگیری میکند.
او همانند طیف میانهرو به مسیر اصلاحات تدریجی و گامبهگام باور دارد؛ اما معتقد به توسیع اصلاحات به حوزه ساختاری و سبک زندگی مردم و گفتوگوی صریح با آنها به منظور بازسازی اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی جریان اصلاحطلبی است.
تاجزاده برخلاف میانهروها در بیان ریشه مشکلات اقتصادی و روابط بینالمللی دچار لکنت زبان و ملاحظات بیمورد نمیشود و با صراحت از ضرورت دوری نظامیان از فعالیتهای غیرنظامی صحبت میکند.
تاجزاده نهتنها مخالفتی با اصلاحات جامعهمحور ندارد، بلکه تقویت و توانمندسازی جامعه مدنی را یک ضرورت تلقی میکند؛ لیکن از نظر او منافاتی بین اصلاحات قدرتمحور و جامعهمحور وجود ندارد و باید توامان پیگیری شود.
اشتراک او با تحریمیها در باور به تحمیل اراده مردم به حاکمان به منظور اصلاحات ساختاری و استیفای حقوق شهروندی است؛ اما به اعتقاد او، تحقق این مقوله نه با روشهای خشونتگرا و نه با تحریم امکانپذیر نیست، بلکه با مشارکت هدفمند و مطالبه ملی خشونتپرهیز از حکومت میسر میشود.
تاجزاده راهحل مشکلات اساسی کشور را بازگشت به مردم میداند؛ اما روش مدنظر او با پوپولیسم تفاوت ماهوی دارد، او در راس برنامههای خود انتخابات آزاد را اعلام میکند و باور دارد که همه تصمیمات اساسی کشور باید توسط مردم و بصورت آزادانه اتخاذ شود.
بدون شک، گفتمان تاجزاده در تراز یک جنبش ملی اصلاحطلب مسالمتجویانه است و چنانچه بخواهیم مابهازای او را در تجربه تاریخی ایرانیان جستجو کنیم؛ به کسی جز دکتر مصدق شباهت ندارد.
هرچند در حافظه تاریخی مردم، مرحوم مصدق با ملی شدن صنعت نفت ثبت شده؛ اما تردیدی نیست که او در قامت یک رهبر آزادیخواه، دموکرات و قانونگرا معتقد به مراجعه به مردم جهت حل مشکلات کشور و همچنین در پی گسترش و تعمیق نقش مردم در تصمیمگیریها از طریق انتخابات آزاد بود.
/رضا صادقی. فعال سیاسی/
منبع: امتداد