حکایت گیلان | 1- سال 76 دولت اصلاحات در ایران بر سر کار آمد. در همان زمان طالبان بر افغانستان مسط شده بود و تا عمق ایران آشوب و راهزنی میکرد. حتی تا سبزوار در خراسان.
خاتمی به آمریکا کمک کرد تا طالبان را براندازد. اما در کمال تعجب جورج بوش پسر، ایران را محور شرارت نامید.
2- نفت آمادهی جهشی خیرهکننده بود. در ایران محمود احمدینژاد به شکل شگفتانگیزی رییس جمهور شد. کسی ندانست که چه کسی او را از کجا آورده است. به طنز معروف شده بود که احمدینژاد از لُپلُپ درآمده.
اما او کاندیدای اصولگرایان بود و بزرگترین هنرش این بود که در طول هشت سال توانست هشتصد میلیارد دلار پول ملت ایران را ناپدید کند. او معجزهی هزارهی سوم بود.
3- حسن روحانی وقتی به قدرت رسید ایران هفت قطعنامه گرفته بود و خزانهاش تهی بود. او با برجام کشور را از ورشکستگی نجات داد و در حالی که برجام اولین تفاهم بزرگ با آمریکا بود، ترامپ آن را پاره کرد و از برجام خارج شد.
حسن روحانی که با 24 میلیون رأی قاطع برگزیده شده بود با ویرانگرترین تحریم تاریخ معاصر مواجه و دولتش نقرهداغ شد.
4- خاتمی مسیر ارتباط با غرب را هموار کرد. روحانی اولین و بزرگترین پیمان با غرب را تنظیم کرد اما چرا آمریکا بدترین برخورد را با این دو دولت کرد؟
به نظر من به همان دلیل که دولت آمریکا محمد مصدق را سرنگون کرد.
آمریکا هیچگاه نه با دموکراسی که حتی با شبه دموکراسی هم در خاورمیانه میانهای ندارد. بهترین دوستهای آمریکا در خاورمیانه کشورهایی هستند با نظامات قبیلهای و سلطنتی و موروثی.
5- فرض کنید اگر دولت محمد خاتمی در ایران دوام میآورد چه میشد؟
صندوق ذخیرهی ارزی که محمد خاتمی ساخته بود با 800 میلیارد دلاری که هشت سال بعد از آن به صندوق سرازیر میشد، ایران الان اگر از صندوق ذخیرهی نروژ دلار بیشتری نداشت لااقل به همان اندازه میتوانست ذخیره داشته باشد.
این رفتار آمریکا مختص به ایران نیست. او با فریب محمد بن سلمان توانست، صندوق ذخیرهی عربستان را هم به خطر بیندازد. جنگ سوریه و عراق و برآمدن داعش و غیره و غیره نهایتاً به یک هدف منجر شد. خالی شدن خاورمیانه از دلار.
6- به نظر من آمریکا طرفدار روی کار آمدن یک رییسجمهور اصولگرا در ایران است. چون چنین رییسجمهوری به دلایل عدیده نمیتواند با بدنهی نیروهای نواندیش کشور ارتباط ارگانیک برقرار کند. این نیروها که عمدتا متعلق به طبقهی متوسط شهری هستند غالباً برخوردار از تحصیلات عالیهاند و برای نزدیک به یک قرن در حول و حوش مراکز دانشگاهی و آموزش عالی کشور ساماندهی شدهاند. سائقها، گرایشها، انگیزشها، اهداف، آرمانها، کنشها، نوآوریها، اندیشهها و در مجموع آنچه معطوف به زیست انسان ایرانی جدید است و در اینهاست با آنچه که اصولگرایان تابحال نمایش دادهاند در تباین محض قرار دارد و اساساً اصولگرایان نمیتوانند با این طبقه حتی در ساحتهای نازلتر ارتباط کارآمدی برقرار کنند.
7- در اثبات آنچه نوشتم نمونههای فراوانی دارم اما اجازه دهید فقط به یک مثال اکتفا کنم؛
اگر فازهای پارس جنوبی کامل شود سالانه بیشتر از صد میلیارد دلار عاید کشور میشود. عدد خیلی بزرگ است حتی در کشوری مثل ما که سالهای سال در قعر جدول جهانی فساد لژنشین است و قصد حرکت هم ندارد و چشماندازی هم برای برونرفت از آن فعلا دیده نمیشود.
در همین سه سالی که ترامپ جنایتکار ایران را تحریم کرد اگر عسلویه نمیشد، خانههای ما سرد، شبهای ما خاموش، کارخانههای ما تعطیل، بیماران ما بیدارو و فروشگاههای ما خالی از مواد غذایی میشد. بدتر از آن چیزی که الان و بعضاً با آن مواجهیم.
عسلویه در سال 76، سالی که محمد خاتمی رییسجمهور شد یک زمین بایر بود. از شهریور سال 77، بیژن زنگنه عسلویه را شروع به ساختن کرد و اکنون به طول 80 کیلومتر هرچه که میروید کارخانه پشت کارخانه و فازهای گازی پارس جنوبی و فیلرهای گازی که میسوزند دیده میشود و یک متر زمین بایر هم در آنجا دیده نمیشود. شرکتها اگر نیاز به زمین اضافه داشته باشند مجبورند دریا را خشک کنند.
من در سال 76 جزو جوانانی بودم که برای ریاست جمهوری محمد خاتمی تلاش کردیم. اکنون خرسندم که در آن زمان کاری که کردیم، نجاتبخش ملت ایران در جنایتبارترین تحریم تاریخ معاصر شد.
به اذعان مرکز پژوهشهای مجلس اصولگرا، شاخصهای اقتصادی دولت محمد خاتمی، بهترین شاخصهای اقتصادی دولتهای بعد از انقلاب در ایران بوده است.
نویسنده: محمدحسین غیاثی