به گزارش حکایت گیلان |بحران حاکی از وقوع یک وضعیت با شرایط حدی در یک بازه زمانی محدود است. احتمال وقوع بحران همیشه وجود دارد اما زمان و مکان دقیق وقوع آن قابل پیش بینی نیست.
کاوه مدنی می نویسد، در بازه زمانی محدود بحران، ذینفعان و ذی مدخلان برای مقابله با وضعیت بحرانی و بازگشت به شرایط قبلی بسیج می شوند. در پایان وضعیت بحرانی یا شرایط سامانه تحت مدیریت به قبل بر می گردد که به معنی موفقیت در اداره و مواجهه با بحران و احیای نسبتا مطلوب شرایط پیش از بحران است و یا شکست حاصل می شود که حاکی از عدم موفقیت در اداره بحران و عدم بازگشت شرایط سیستم به وضعیت پیش از وقوع بحران است.
حال با این تعریف، آیا ایران دچار بحران_آب است؟
جواب این سوال منفی است چون:
١- ما سالهاست که صحبت از وضعیت بحرانی می کنیم در حالی که بحران دارای مدت زمان محدود است. پس اگر از شرایط بحرانی عبور نکرده ایم، باید بپذیریم که "شکست" حاصل شده است.
٢- بحران دارای بار روانی است و شرایط بحرانی می تواند همگان را برای مقابله با شرایط بسیج کند. اما این اتفاق در ایران رخ نداده و استفاده مکرر و متعدد از این واژه برای توصیف شرایط وخیم در بخش های مختلف، مردم و مسئولین را به بحران بی تفاوت کرده است. در نتیجه شرایط جدی گرفته نمی شود و جامعه در ایجاد عزم جدی و تشکیل بسیج مقابله با شرایط بحرانی ناکام می ماند.
٣- در دوران بحران هدف مجموعه تصمیم گیر و مجری، احیای سامانه و بازگشت به شرایط قبلی است. اما سامانه های طبیعی و اکوسیستمی در صورت نابودی به راحتی و در یک دوره زمانی کوتاه و قابل قبول، احیا پذیر نیستند. به همین دلیل "شکست" اکوسیستمی حاصل می شود و منابع آبی نظیر تالابها و منابع آب زیرزمینی در کوتاه مدت قابل احیا نخواهند بود.
۴- به هنگام بحران تمام تمرکز بر روی مبارزه با شرایط بحرانی و بازگشت به شرایط قبلی است و تلاشی برای سازگاری صورت نمی گیرد. حال اگر شکست حاصل شده باشد در صورت عدم درک و پذیرش شکست، متولیان به مبارزه و تلاش برای احیای شرایط قبلی ادامه می دهند که این رویکرد هزینه های مقابله با بحران و هزینه عدم تطبیق با شرایط جدید را به طور تصاعدی افزایش می دهد.
باید پذیرفت که وضعیت کنونی را نمی توان دیگر "بحران آب" نامید. در واقع ما در مدیریت بحران آب شکست خورده ایم و شرایط گذشته قابل احیا نخواهد بود. من به این شرایط "ورشکستگی آبی" می گویم.
در شرایط ورشکستگی، بدهی های سیستم یا میزان انتظار از سیستم (حقابه ها و مصارف) بیشتر از موجودی سیستم است و انتظارات ذینفعان برآورده نمی شود. در این شرایط به جای تلاش برای افزایش منابع، تمرکز اصلی باید بر اذعان به شکست، کاهش مصارف و سازگاری با شرایط جدید و برگشت ناپذیر (در بازه زمانی معقول) باشد. هر گونه تاخیر در پذیرش شکست، تنها هزینه را برای مدیران و بهره برداران افزایش می دهد.
اگر از بحران آب حرف می زنیم و ورشکستگی آبی را انکار می کنیم، در واقع به خودمان و مردم دروغ می گوییم. ما باید بپذیریم که محصول سالها بی تدبیری را نمی توان در کوتاه مدت از بین برد.
منبع: کانال جامعه شناسی