جمعه, 23 خرداد 1404
جمعه, 23 خرداد 1404

خاطره‌ای تلخ که به همت این مرد به شیرینی گرائید؛ عاشورای سال ۱۳۵۴ بود که تعداد زیادی از عزاداران حسینی در یکی از مساجد شهر با غذای نذری مسمومیت شدید پیدا کردند و در شهر تعطیل، خبر به میناسیان رسید، انبار داروهای خود را بر روی تمامی کلینیک‌ها و اورژانس بیمارستان‌های شهر گشود تا جائی که از همکاران خود برای تأمین دارو و سرم، با همه در تماس بود تا مبادا در شهر تعطیل آن روز برای کسی مسئله حادی پیش بیاید و به همین دلیل مردم شهر در مواردی چون به شخصیت این مرد واقف بودند، با توجه به مسیحی‌ بودن‌اش او را «مسیح گیلان» می‌خواندند، که به واقع اسم بامسمایی برای او و شخصیت اجتماعی‌اش بود.

به گزارش حکایت گیلان | در مورد مردی سخن می‌گویم که اهالی استان گیلان بالاخص مردم شهر رشت او را به همین نام و لقب می‌خوانند، انسانی اخلاق‌مدار و اصالتاً نیکوکار. «آرسن میناسیان» متولد ۱۲۸۵ رشت بود از ارمنی‌تباران شهری که از مهاجران جنگ جهانی دوم از لهستان، تا ۱۷ شهر قفقاز را که بعدها از آن روسیه شد، به این شهر گسیل داشتند و همه را با آغوش باز پذیرا شدند و این شد که دروازه طلایی آن روزهای اروپایی‌اش می‌خواندند. 

مادر آرسن در یاد‌آوری خاطره‌ای از او چنین می‌گوید: در زمستانی سرد برای پسرم بالاپوش گرمی خریدم و او با ذوقی وافر که بچه‌ها در این سن و سال دارند، آن‌را پوشید و روانه مدرسه شد و ظهرهنگام در برگشت از مدرسه بدون کت و تقریباً سرمازده به منزل رسید. از او پرسیدم لباس نویی که امروز پوشیده بودی چه شد، با کمال شجاعت توأم با شرم گفت به یکی از دوستانم که همیشه با لباس معمولی به مدرسه می‌آید، هدیه کردم و من در عجب ماندم و چیزی نگفتم. آرسن از همان دوران نوجوانی خوی کمک و یاری به همنوع را در وجود خود داشته است و این شد که ارسن میناسیان اسطوره انسان‌‌دوستی و همنوع‌خواهی شد.

اولین داروخانه شبانه‌روزی را در رشت، به‌نام داروخانه کارون تأسیس کرد، رشته داروسازی خوانده بود و همیشه با یونیفرم مشکی یقه کوتاه و شلوار همرنگ آن برای مردم شهر یک شخصیت آشنا شده بود. در جلوی داروخانه می‌ایستاد و با نگاه نافذش افراد دردمند را با درک انسانی خود راهنمائی و کمک می‌کرد و اکثر نسخه‌هایی که به دست او می‌رسید، برای کمک کلمه «رایگان» را روی آن‌ها می‌نوشت و بیمار دارویش را مجانی دریافت می‌کرد.

موضوعی که میناسیان را به غایت ناراحت می‌کرد، زمانه بیرحمی بود که آدم‌ها را با دست تهی با آخر خط می‌رساند، آدم‌هایی که نه همراهی داشتند و نه توشه‌ای و نه توانی که زندگی را در کهولت جوابگو باشند. او با ایده‌سازی خود به همراهی و همت خیرین رشت، آسایشگاه معلولان و سالمندان را در سال ۱۳۴۵ به مساحت ۱۷ هزار مترمربع در جنوب غربی شهر و در منطقه «سلیمانداراب» با همکاری آیت الله ضیابری ـ دکتر حکیم‌زاده، حاج حسین استقامت و چینی چیان افتتاح کرد و برای نگهداری و پناه‌دادن به اقشار آسیب‌پذیر و محروم جامعه اعم از سالمند و معلول و با پذیرش ۲۰ نفر از آنان، فعالیت‌هایش را آغاز کرد.

خاطره‌ای تلخ که به همت این مرد به شیرینی گرائید؛ عاشورای سال ۱۳۵۴ بود که تعداد زیادی از عزاداران حسینی در یکی از مساجد شهر با غذای نذری مسمومیت شدید پیدا کردند و در شهر تعطیل، خبر به میناسیان رسید، انبار داروهای خود را بر روی تمامی کلینیک‌ها و اورژانس بیمارستان‌های شهر گشود تا جائی که از همکاران خود برای تأمین دارو و سرم، با همه در تماس بود تا مبادا در شهر تعطیل آن روز برای کسی مسئله حادی پیش بیاید و به همین دلیل مردم شهر در مواردی چون به شخصیت این مرد واقف بودند، با توجه به مسیحی‌ بودن‌اش او را «مسیح گیلان» می‌خواندند، که به واقع اسم بامسمایی برای او و شخصیت اجتماعی‌اش بود.

صبح ۱۴ فروردین ماه ۱۳۵۶ و در آغاز زندگی پس از تعطیلات نوروزی بود که خبر مرگ نیکوکار ارزنده و مورد قبول مردم مثل صاعقه در شهر پیچید و شهر یکپارچه تعطیل شد و در تشییع پیکر آن زنده‌‌یاد مردم به اتفاق بزرگان شهر تجمع بزرگی برپا کردند و مسلمانان، این اسطوره محبت و فداکاری را به طرف قبرستان خود بردند و بزرگان ارامنه جایگاه او را در گورستان بزرگ ارامنه شهر می‌دانستند که با صلاحدید آیت‌الله احسان بخش، آیت‌الله ضیابری و آیت‌الله سید حسین رودباری و همچنین بزرگان کلیسای شهر، تصمیم بر آن شد که پیکر او را در مدرسه ارامنه به خاک بسپارند.

چه جائی بهتر از مدرسه به عنوان مهد علم و اخلاق و دانش که او خود نیز به تنهایی معلم اخلاق و مدرس آن در تمامی دوران خدمت به مردم شده بود. آرسن میناسیان، با اخلاق مسیح‌گونه خود و کمک به انسان‌های مانده در کار و زندگی، آنان را در حد و قامت کرامت آدمیان معنی و ثابت کرد که: باران که شدی مپرس این خانه کیست

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

گر درک کنی خودت خدا را بینی

درکش نکنی، کعبه و بت خانه یکیست

سید محمد قوامی ـ بازنشسته هواپیمایی هُما

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان