
حکایت گیلان | موریس باقری (فعال محیط زیست): در سالهای اخیر، برخی مسئولان از فعالان محیط زیست انتظار دارند که خود وارد عرصه اجرا شوند. این نگاه،ریشه در برداشت نادرستی از مفهوم «کنشگری محیط زیستی» دارد.
چندی پیش در یکی از نشستهای استانی با سازمانهای مردمنهاد، یکی از مقامات به یکی از فعالان محیطزیست پیشنهاد داد که دو روستا را در اختیار او قرار میدهد تا برنامههای مورد نظرش را در زمینه مدیریت پسماند در آن اجرا کند.
چنین پیشنهادی نشاندهندهی نوعی خلط میان مطالبهگری مدنی و مدیریت اجرایی است.
وظیفهی اصلی کنشگر محیط زیست، نقد سیاستها، مطالبه اجرای قانون، و ارتقای آگاهی عمومی است؛ نه جایگزینی نهادهای اجرایی. وقتی از فعالان انتظار میرود مشکلات پسماند، آلودگی یا زباله را با اقدامات اجرایی حل کنند، در واقع نقش نظارتی و آگاهیبخش آنان نادیده گرفته میشود.
در استان گیلان، حرکتهایی چون پویش جمعآوری باتریهای فرسوده، پویش درب بطری، برنامههای داوطلبانه برای جمعآوری زباله و همچنین اقدامات خودجوش برای مقابله با گونههای مهاجم نظیر آروجیا و سنبل آبی، از جنس کنشهای فرهنگی و نمادین هستند. هدف از این برنامهها افزایش آگاهی عمومی و جلب مشارکت مردم است، نه انجام وظایف دستگاههای دولتی.
چنین فعالیتهایی در حقیقت ابزارهایی برای تقویت حس مسئولیتپذیری اجتماعی و مطالبه از مسئولان محسوب میشوند.
کنشگر محیط زیست نه پیمانکار دولت است و نه رقیب آن؛ او وجدان بیدار جامعه است که با هشدار، نقد و یادآوری، مسیر تصمیمگیری و حکمرانی را به سمت منافع عمومی هدایت میکند.
