
به گزارش حکایت گیلان | سه دهه از تاسیس مناطق آزاد کشور میگذرد. این مناطق قرار بود دروازههای اقتصاد ایران باشند. موتور محرک صنعت و تولید و پلی میان داخل و خارج از کشور؛ اما اینگونه نشد.
در بهترین حالت بسیاری از مناطق تبدیل به مکانهای گردشگری و پاساژ گردی گردشگران شدهاند و خبری از مناطق آزاد صنعتی و تجاری که بر سر در آنها نوشته شده نیست.
در بسیاری از آنها زمین فروشی جای صنعت را گرفت و پاساژها بیشتر از کارخانهها رشد کردند.
اکنون مناطقی که باید قطب صادرات میشد، به انبار کالاهای وارداتی بدل شده است.
اگر چه هدف اولیه روشن بود؛ یعنی جذب سرمایه خارجی، انتقال فناوری و رونق تولید. اما سیاستهای ناکارآمد و مدیریتهای کوتاهمدت و بیثبات مانع از توسعه آن شد.
در چنین شرایطی نه معافیتهای مالیاتی سرمایهگذار را جذب کرد، نه زیرساختها به تولید جان داد. در عمل، مناطق آزاد بیشتر مصرفکننده شدند تا تولیدکننده.
کارشناسان بارها هشدار میدادند؛ اگر این روند ادامه یابد، مناطق آزاد از مسیر توسعه خارج میشوند. امروز همان اتفاق رخ داده است.
سهم آنها در صادرات ناچیز است و در صنعت حرفی برای گفتن ندارند. حتی اشتغال پایدار هم ایجاد نکردهاند.
با این حال، هنوز فرصتهایی وجود دارد که مناطق آزاد به جایگاه واقعی خود بازگردند. برای دستیابی به این مهم آنها نیازمند بازتعریف ماموریت خود هستند. به نظر میرسد اگر سیاستگذاران میخواهند که آینده مناطق آزاد، آیندهای صنعتی باشد باید به ضرورت تغییر سیاستگذاریها توجه کنند.
شناخت دقیق سمن ها از مردم به دلیل ارتباط مستقیم با مردم