به گزارش حکایت گیلان | سروش علیزاده، ۴ ژوئن در تقویم سازمان ملل بهعنوان «روز جهانی کودکان قربانی خشونت» ثبت شده است؛ روزی برای تأمل، نه تبریک. اما واقعیت آنقدر تلخ و بیواسطه است که حتی واژهی «تأمل» هم گاهی رنگ میبازد.
در همین لحظه که این سطرها نوشته میشود، در نوار غزه، کودکانی هستند که نه بر اثر شلیک مستقیم، بلکه از گرسنگی، تشنگی، نبود دارو و درمان جان میدهند. آمار رسمی سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد که در هفتههای اخیر، دهها کودک تنها به دلیل سوءتغذیه شدید جان باختهاند. آتشبسهای ناتمام، محاصرهی همهجانبه و ویرانی کامل زیرساختهای حیاتی، غزه را به زندانی برای مرگ تدریجی کودکان تبدیل کرده است.
اگر خشونت را تنها در ضربهی فیزیکی خلاصه نکنیم، آنگاه باید گفت کودکانی که با بدن نحیف، شب را در پناه آوار به صبح میرسانند، قربانیانِ تمامقدِ جهانیاند که وجدانش را خاموش کرده است.
اما آنسوی این خشونت آشکار، شکل دیگری از آسیب جریان دارد؛ آرام، پنهان و اغلب قانونی. کودکی که در قاب اینستاگرام، لبخند میزند تا فالوئر جذب کند. کودکی که بهجای بازی، به ساختن محتوا مشغول است. او جنگزده نیست، گرسنه نیست، اما قربانی است. قربانی بهرهکشی مدرن از کودکی.
در بسیاری از صفحات پرمخاطب فارسی در اینستاگرام، کودکان بیآنکه حق انتخاب داشته باشند، به بخش اصلی برند خانواده بدل شدهاند. از معرفی کالا گرفته تا نمایش سبک زندگی، کودک ابزاریست برای جلب توجه و کسب درآمد. چهرهاش، خستگیاش، حتی لحظهی خوابش، جزئی از یک سناریوی بازاریست.
در قوانین فعلی کشور، اشارهی مستقیمی به ممنوعیت این نوع از بهرهکشی نشده است. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، همچنان در برابر این پدیده ساکت مانده است. این خلأ قانونی، باعث شده والدینی که بهنام «تربیت»، از کودک تصویر میسازند و میفروشند، هیچگاه بازخواست نشوند.
خشونت، همیشه با صدای بلند اتفاق نمیافتد. گاهی بیصدا، از پشت فیلترهای رنگی، رخ میدهد؛ در پستی پرلایک، در چالشی خانوادگی، در لبخندی که با قیمت ثبت شده است.
شاید نتوانیم از فجایع انسانی در غزه جلوگیری کنیم، اما دستکم میتوانیم مسئولیت خود را در برابر کودکانی که همینجا، در سکوت و نور طبیعی خانه، قربانی شدهاند، بپذیریم.
کودکی، حق است؛ نه ابزار نمایش.
از غزه تا اینستاگرام؛ روایت دو شکل خشونت علیه کودکان
روابط عمومی، جایگاه تحقیرشده با ظرفیت ناشناخته