به گزارش حکایت گیلان | عبدالرضا خزایی، روزنامهنگار: لغو فستیوال موسیقی «کوچه» در بوشهر، که قرار بود از ۴ تا ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار شود، تنها یک تصمیم اداری نیست. این واقعه نشاندهنده چالشهای عمیق فرهنگی و اجتماعی است که در بطن جامعه ایران امروز به جریان افتاده است. این رویداد که با هدف تقویت هویت بومی، گردشگری فرهنگی و کارآفرینی هنری طراحی شده بود، به دلیل فشارهای سیاسی و مذهبی لغو شد.
اگر چه وزارت ارشاد و استانداری بوشهر برای برگزاری این فستیوال تمام تلاش خود را به کار گرفتند، اما اعتراضات شدید از سوی برخی مقامات مذهبی، بهویژه امامان جمعه برازجان و دشتستان، بهانهای برای لغو آن شد. این اعتراضات به دلیل نگرانی از «اختلاط، رقص، کشف حجاب و شکستن خطوط قرمز» در فستیوال بود که نه تنها نادرست، بلکه غیرقابل توجیه به نظر میرسد.
این اعتراضات در واقع، بازتابی از نگاههای امنیتی و ایدئولوژیک به هنر و فرهنگ در کشور است. در حالی که فستیوال «کوچه» میتوانست فرصتی بزرگ برای تقویت هویت فرهنگی، اشتغالزایی و توسعه گردشگری باشد، اما به دلیلی نادرست و بدون توجه به نیازهای واقعی مردم، بهجای آنکه فرصتی برای تقویت جامعه و فرهنگ باشد، به مسیری پر از محدودیتها و تقابلهای نادرست رفت.
هنر و موسیقی باید پلی برای همزیستی فرهنگی و ارتقای اجتماعی باشد، نه ابزاری برای کنترل و نظارت بر رفتارهای فردی. و همینطور که «فستیوال کوچه» را از دست میدهیم، صدای مردمی که با موسیقی، رقص و هنرهای بومی خود به زندگی رنگ میدهند، خاموش میشود.
فستیوال «کوچه» که میتوانست پیوندی میان سنت و مدرنیته، فرهنگهای مختلف و اقوام متنوع ایجاد کند، اکنون به قربانی فشارهای سیاسی و مذهبی تبدیل شده است. اینگونه است که فرهنگ، بهجای گسترش، به وسیله سیاستزدگی و تنگنظریهای ایدئولوژیک محدود میشود. جالب اینجاست که در این میان، کسانی که بهراحتی هنر و فرهنگ را محدود میکنند، بهخوبی از تاثیر آن در توسعه و پیشرفت جامعه آگاه نیستند.چنین رویدادهایی نه تنها بهطور مستقیم به مردم آسیب میزند، بلکه نشاندهنده ناتوانی در بهرهبرداری از ابزارهای فرهنگی برای توسعه کشور است. در شرایطی که کشورهای دیگر در تلاش برای استفاده از هنر و موسیقی به عنوان عوامل پیشبرد اقتصادی و اجتماعی هستند، ما به جای استفاده از آنها برای گسترش فرهنگی و اقتصادی، در حال محدود کردن آنها برای حفظ هویتهای بسته و کنترلگر هستیم.
این رویداد نشان میدهد که جامعه ایرانی همچنان با چالشهای عمیقی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی روبروست و برای رسیدن به رشد و توسعه فرهنگی پایدار، باید نگاهها تغییر کنند و سیاستگذاران از محدودیتهای ایدئولوژیک فراتر روند.
منبع:چندثانیه