اختصاصی حکایت گیلان | سروش علیزاده: داستان "توالت" از عزیز نسین
روزی روزگاری، در خیابانهای شلوغ و پرهیاهوی استانبول، مردی ترک همراه با نامزد آلمانیاش، که برای گردش به ترکیه آمده بود، قدم میزد. نامزد آلمانیاش زنی بود تمیز، منظم و به قول خود ترکها، خیلی "حسابکتابی"! اما ناگهان، در میان این گردش عاشقانه، اتفاقی افتاد که همهچیز را خراب کرد.
زن ناگهان ایستاد، دستش را روی شکمش گذاشت و با نگرانی گفت:
— عزیزم، باید یک توالت عمومی پیدا کنیم. فوری!
مرد ترک با شنیدن این جمله، انگار که زلزلهای در مغزش رخ داده باشد، یک لحظه ایستاد، عرق سردی روی پیشانیاش نشست و با خودش فکر کرد: ای داد بیداد! توالت عمومی؟ در استانبول؟!
اما چارهای نبود. لبخند مصنوعیای زد و گفت:
— البته، عشقم! همین دور و بر پیداش میکنیم.
و جستوجوی بزرگ آغاز شد.
مرد با تجربهای که از زندگی در استانبول داشت، میدانست که پیدا کردن توالت عمومی مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه است. پس دست زن را گرفت و به طرف یک رستوران رفت. اما همین که خواستند داخل شوند، گارسون با حالتی رسمی گفت:
— ببخشید، ولی توالت فقط برای مشتریهاست.
مرد نگاهی به نامزدش انداخت که دیگر رنگش کمکم به کبودی میزد. بیدرنگ گفت:
— دو تا چای لطفاً!
چایها را آوردند، اما زن که دیگر از شدت اضطرار داشت دو لا میشد، طاقت نیاورد و گفت:
— نمیخوام چای! فقط توالت!
مرد با عجله بلند شد، زن را از رستوران بیرون کشید و به سمت یک هتل پنجستاره دویدند.
اما همین که خواستند داخل شوند، نگهبان در را بست و گفت:
— ورود فقط برای مهمانان هتل!
مرد ترک، که دیگر اوضاع را وخیم میدید، تلاش کرد از روابط انسانی استفاده کند. رو به نگهبان کرد و گفت:
— برادر من! نامزدم از آلمان آمده، اینجا توریسته، شما که نمیخواهید چهره استانبول را در ذهنش خراب کنید، درسته؟
نگهبان اما با لبخندی که نشان از پیروزی داشت، گفت:
— من استانبول نیستم، از روستای وان هستم!
و در را بست.
زن دیگر داشت از پا درمیآمد. اشک در چشمانش جمع شده بود. مرد ترک، درمانده و نگران، نگاهی به اطراف انداخت و ناگهان فکری به ذهنش رسید. به سمت یکی از کوچههای فرعی دوید، زن را دنبال خودش کشید و با خوشحالی گفت:
— بالاخره پیدا کردم!
زن با امیدواری نگاه کرد و دید که مرد با افتخار به یک دیوار خراب اشاره میکند. چشمانش از تعجب گرد شد:
— اینجا؟!
مرد گفت:
— بله! ببین، اینجا کاملاً سنتی است، هیچ صفی هم ندارد، هوای آزاد هم دارد!
زن با وحشت نگاهش کرد، سری تکان داد و ناگهان گفت:
— نه! من دیگر تحمل نمیکنم. همین الآن باید برگردم آلمان!
و اینگونه شد که یک عشق بینالمللی، بهخاطر نبودن توالت عمومی، برای همیشه از بین رفت!
داستان طنزآلود عزیز نسین، روایتگر یک بحران انسانی ساده اما پیچیده است: جستوجوی توالت عمومی در شهری شلوغ و پرهیاهو. شاید در نگاه اول این موضوع تنها یک شوخی به نظر برسد، اما واقعیت این است که کمبود توالتهای عمومی در بسیاری از شهرهای بزرگ، به ویژه در کشورهایی مانند ایران، تبدیل به یک معضل جدی شده است.
یک مشکل جهانی با عواقب محلی
توالتهای عمومی به عنوان یکی از نیازهای اساسی شهری در بسیاری از کشورهای جهان نادیده گرفته شدهاند. در داستان عزیز نسین، زن آلمانی به محض نیاز به سرویس بهداشتی، در پی پیدا کردن مکانی برای آرامش میافتد و این جستوجو نه تنها او را از سفر لذتبخش خود دور میکند، بلکه باعث فروپاشی یک رابطه عاشقانه میشود. این مسئله تنها محدود به داستان طنز نسین نیست؛ در واقع، در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایران، عدم وجود توالتهای عمومی مناسب و بهداشتی، به یک چالش جدی برای شهروندان و گردشگران تبدیل شده است.
چرا توالتهای عمومی مهم هستند؟
سلامت عمومی: دسترسی به سرویس بهداشتی مناسب، یکی از پایههای پیشگیری از بیماریهای عفونی است. نبود آن در اماکن عمومی میتواند منجر به آلودگی محیطی و شیوع بیماریهای گوناگون شود.
رفع شرم اجتماعی: زنان، کودکان و سالمندان گروههایی هستند که بیش از دیگران در معرض مشکلات ناشی از کمبود توالتهای عمومی قرار دارند. در بسیاری از مواقع، برای استفاده از سرویس بهداشتی، این گروهها مجبور به مراجعه به مکانهای خصوصی میشوند که میتواند برایشان شرمآور یا غیرممکن باشد.
تسهیل گردشگری: توریستها و مسافران در جستوجوی راحتترین و بهداشتیترین امکانات هستند. کمبود توالتهای عمومی میتواند تجربه منفیای برای آنها به همراه داشته باشد و این امر به طور مستقیم بر جذب گردشگری و اقتصاد شهری تاثیر میگذارد.
راهکارهای ساده اما ضروری
توسعه زیرساختهای بهداشتی: ایجاد توالتهای عمومی در مکانهای پرتردد مانند ایستگاههای مترو، پارکها و مناطق گردشگری باید یکی از اولویتهای شهرداریها باشد.
نگهداری و نظافت: فراهم کردن توالتهای تمیز و ایمن، اعتماد مردم به استفاده از این امکانات را بالا میبرد.
آگاهیبخشی به عموم مردم: شهروندان باید از اهمیت استفاده از توالتهای عمومی آگاه شوند و مسئولیت نگهداری از آنها را درک کنند.
همانطور که در داستان عزیز نسین مشاهده میشود، کمبود توالتهای عمومی نه تنها مشکلات بهداشتی، بلکه مشکلات اجتماعی و انسانی نیز به همراه دارد. این مسئله باید به عنوان یک موضوع اساسی و فوری مورد توجه قرار گیرد تا شهرها نه تنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر اجتماعی نیز مکانهایی بهداشتی و دوستانه برای همه باشند.
درباره عکسی از توالت های شهری