به گزارش حکایت گیلان | نرگس کیانی: جشنواره تئاتر فجر در غیاب آنها که صحنه نامشان را فریاد میزند بهرغم درخشش نمایشهایی از بیرونِ تهران، رویدادی از سکه افتاده بیش نبود
چهلوسومین جشنواره تئاتر فجر شنبه، ۱۳ بهمنماه، با اختتامیهای قابل قبول به کارگردانی نیما دهقان به پایان رسید. اختتامیهای که بخشی از آن، با عنوان «صحنه تو را فریاد میزند»، جان کلام اتفاقی بود که جشنواره تئاتر فجر را به رویدادی نهچنان بااهمیت تبدیل کرده است.
بر پرده کشیدن تصویر هنرمندانی که سالهاست غایبِ تئاتر ایرانند، در تالاری که سیدعباس صالحی وزیر فرهنگوارشاد اسلامی و نادره رضایی معاون هنری او، تماشاگران ردیف اولش بودند خود بهخوبی نشان داد که چرا این جشنواره، جشنوارهای نیست که میتوانست باشد.
کسب جوایز متعدد توسط گروههای نمایشی مقیمِ بیرون از تهران، اگرچه نشاندهنده نقش تعیینکننده جشنواره در دیدهشدن این هنرمندان است اما نمیتوان کتمان کرد که بالاخره باید یکروز تکلیفمان را با تئاتر استانها در جشنواره تئاتر فجر روشن کنیم.
درخصوص بخش مرور تئاتر ایران نیز نمیتوان از این نکته گذشت که تئاتر حرفهای مدستهاست مسیرش را از وادی جشنواره جدا کرده و بعضی اجراهای موفق در گیشه ترجیح میدهند در طول برگزاری جشنواره به کار خود ادامه داده و پذیرای مخاطبان خاص خودشان باشند.
کیفیت نمایشهای حاضر در بخش ملل چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، نقطه ضعف دیگر این رویداد بود. اینکه چرا با وجود ادعای شرکت هنرمندانی از نروژ، سوئد و... در فراخوان جشنواره در نهایت ۹ اثر با کیفیت نازل از کشورهای ارمنستان، قرقیزستان، تونس، عراق، پرتغال و ترکیه، روسیه و ازبکستان شامل هفت اثر صحنهای و دو نمایش خیابانی انتخاب شد، سوالی بیجواب است.
درمجموع آنچه در چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر گذشت، جز در بخش آثار تولیدشده توسط هنرمندانِ مقیمِ خارج از تهران –بهرغم انتقادهای موجود به روند و شیوه انتخاب این آثار- نه شوقی برانگیخت و نه قابلتوجه بود.