یکشنبه, 07 بهمن 1403
یکشنبه, 07 بهمن 1403

به گزارش حکایت گیلان | جواد روح: برای آرمانگرا بودن لازم نیست چپ باشید، لازم نیست انقلابی باشید، لازم نیست ضدامپریالیسم باشید، لازم نیست چریک و مبارز و منتقد سیاسی باشید.

شما می‌توانید یک نیروی محافظه‌کار یا لیبرال و رئیس دولت نماد امپریالیسم جهانی و خصم همه مبارزان و چریک‌ها و سوژه همه منتقدان وضع و ساختار موجود باشید؛ اما باز هم آرمانگرا باشید.

همانطور که جیمی کارتر بود. او رئیس‌ بزرگترین قدرت جهان بود؛ اما چنان رویاها و ایده‌آل‌ها و شعارهایش را جدی گرفت که در همان‌ها غرق شد. او در قیاس با میانگین رؤسای دولت در آمریکا، حتماً صلح‌طلب‌تر و قطعاً در طرح و پیگیری آرمان‌هایی چون حقوق‌بشر جدی‌تر بود.

از انقلاب ایران و تسخیر سفارت آمریکا تا نقش بر آب شدن طرح صلح خاورمیانه و جاری شدن دریای خون به جای سراب صلح در فلسطین. کارتر شمعی بلند را می‌مانست که صدسال در تنهایی باید قطره‌قطره آب می‌شد تا لحظه‌لحظه دریابد طعم تلخ واقعیت قدرت را.

همان که از آن فراری بود و به همین جهت هم، تا جایی که توانست دست به دامان آرمان‌هایش می‌انداخت و می‌خواست تخیل و رویای زیبا را جایگزین واقعیت زشت و سخت کند و چه خام‌اندیشی بود کارتر!

کارتر اما گرفتار یک دوگانه بود. از سویی، می‌خواست آرمانگرایی پیشه کند و ارزش‌های لیبرال را با اتکا به قدرت ابرقدرتی چون آمریکا در جهان سلطه بخشد و گفتمانی مسلط برسازد و از سوی دیگر، درگیر بود با ملاحظات واقعی قدرت. ملاحظاتی که او را وامی‌داشت حمایت آمریکا را از متحدان خود همچنان ادامه دهد؛ آن‌هم متحدانی چون شاه ایران که همسایه دیواربه‌دیوار شوروی بودند.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان