یکشنبه, 07 بهمن 1403
یکشنبه, 07 بهمن 1403

اختصاصی حکایت گیلان |کیان پوررهنما: اعلامیه جهانی حقوق بشر (ماده 21)
1. هر کس حق دارد در امور عمومی کشور خود مشارکت جوید. نقطه. 2. هر کس حق دارد در شرایط برابر به مشاقل عمومی کشور دست یابد. 3. اساس و منشه قدرت و حکومت اراده مردم است. این اراده باید به وسیله انتخاباتی از روی صداقت، شخافیت و به صورت دورهی برگزارگردد.

امروزه و در حالی که دهه سوم قرن بیست و یکم به میانه خود رسیده، دموکراسی رایجترین و مطلوبترین نظام سیاسی و البته کم آسیب رسانترین الگوی زیست جمعی است. هرکس در طول زندگی خود خواه نا خواه وابسته به گروه ها و انجامن های مختلف بوده است. از خانواده و محله و باشگاه ها و اتحادیه های صنفی گرفته تا ملت و کشور. و برای تمامی این اجتماعات چه کوچک و چه بزرگ تصمیماتی گرفته می شود؛ در مورد اهداف، قوانین، تقسیم مسئولیت ها و منافع حاصل از فعالیت ها در بین اعضای آن اجتماع، این نوع تصمیم‌گیری را تصمیم‌گیری جمعی می نامیم. در مقابل، نوع دیگری تصمیم‌گیری به نام تصمیم‌گیری فردی وجود دارد که در آن فرد خاص به تنهایی از سوی دیگران تصمیم‌گیری می‌کند.

دموکراسی به نوع تصمیم گیری جمعی تعلق دارد. دموکراسی در مفهوم خود بیان کننده این آرمان است که تصمیم هایی که بر اجتماعی به عنوان یک مجموعه اثر می گذارد. باید با نظر کلیه افرادان اجتماع گرفته شود و کلیه احزاب باید از حق برابر برای شرکت در تصمیم گیری برخوردار باشند. به عبارت دیگر، وجود دموکراسی مستلزم دو اصل کلیه است. یک، نظارت همگانی پر تصمیم گیری جمعی و دو، داشتن حق برابر در اعمال این نظارت. هر اندازه که این دو اصل در تصمیم گیری های یک اجتماع بیشتر تحقیق یا بعد آن اجتماع دموکراتیک تر خواهد شد.
 
دموکراسی در جامعه و دولت

این شیوه تعریف دموکراسی دو مطلب را در همان وهله اول روشن می سازد.

اول اینکه برخلاف تصور رایج دموکراسی تنها مربوط به حکومت و دولت نیست. اصول دموکراسی در همه انواع اجتماعات در ارتباط نزدیک با تصمیم گیری جمعی هستند در واقع میتوان گفت دموکراسی در دولت ارتباطی تنگاتنگ با دموکراسی در سایر نهادهای اجتماعی دارد. اما باید به خاطر داشت که از آنجا که دولت همۀ اجتماعات دیگر را نیز دربر می گیرد و دارای حق ساماندهی امور جامعه و توانایی افزایش مالیاتهای اجباری است و همچنین مسلط بر مرگ و زندگی افراد جامعه میباشد، دموکراسی در سطح دولت از اهمیتی حیاتی برخوردار است. بنابراین در بیشتر موارد، هنگامی که سخن از دموکراسی میرود منظور حکومت دموکراتیک است.
 
دموکراسی مفهومی نسبی است
 
نکته دوم در مورد تعریف ما از دموکراسی این است که دموکراسی مفهومی مطلق نیست که یک اجتماع یا به طور کامل از آن برخوردار و یا به کلی از آن بی بهره باشد بلکه در اینجا بحث درجه و دامنه و عمق تحقق یافتن اصول نظارت عمومی و برابری در مشارکت در امور سیاسی و دوری یا نزدیکی جامعه نسبت به حالت ،آرمانی یعنی مشارکت در تصمیم گیری جمعی مطرح است. کشوری را «دموکراتیک مینامند که حکومت آن از طریق رقابت در انتخابات به مسند قدرت رسیده و مسئول پاسخگویی به مردم باشد و تمامی افراد بزرگسال آن کشور از حق مساوی انتخاب کردن و کاندیدا شدن برخوردار باشند و در آن قانون متضمن حفظ حقوق مدنی و سیاسی باشد.

اما عملاً در هیچ کشوری دو اصل اساسی نظارت عمومی و برابری در مشارکت در امور سیاسی به طور کامل و آن گونه که باید و شاید تحقق نمی پذیرد. از این دیدگاه تلاش برای دموکراتیک ساختن جامعه، هیچ گاه پایان نمی یابد و دموکرات‌های همه جای دنیا- با هر رژیم و نظام سیاسی که بر کشورشان سایه گسترده باشد- در کشکممش برای استحکام بخشیدن و گسترش اصول دموکراسی به سر می برند.

اصلا چرا باید برای دموکراسی ارزش قائل شویم؟
به دلایل متعددی باید برای دموکراسی ارزش قائل شد…
ادامه دارد

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان