سه شنبه, 13 آذر 1403
سه شنبه, 13 آذر 1403

به گزارش حکایت گیلان | سمیه توحیدلو، جامعه‌شناس و پژوهشگر، به طرح این موضوع پرداخته است که جامعه ایران در برابر چه فرصت‌ها و تهدیدهایی قرار دارد؟
چکیده مقاله:

به نقل از دنیای اقتصاد، ویژگی شش ماه گذشته این است که ما جدا از شخصیت‌ها جریان یا جریان‌های عمیق بزرگ‌تری را پشت سر گذاشته‌ایم یا اگر درست‌تر باشد، خواسته‌ایم که پشت سر بگذاریم.

به نظرم باید نقطه شروع را انتخابات گذاشت و درباره وضعیت اجتماعی آن گفت‌وگو کرد. وضعیتی که باید شناخت و صداهایی که باید دقیق‌تر از پیش به آنها گوش سپرد.

انتخابات ۱۴۰۳ رویداد مهمی بود و از پس یک انتخابات بی‌رونق (مجلس ۱۴۰۲) آغاز شد. پذیرش شرایط نیمه‌رقابتی از سوی حاکمیت و حضور کمتر از ۵۰ درصد مردم پای صندوق‌های رای، خود تحلیل‌های عمیق‌تری می‌تواند به همراه داشته باشد.

انتخابات سنگ محکی برای شرایطی بود که بسیاری از افراد آن را تغییرات دوران «پسامهسا» می‌خواندند و در آمارهایی به آنها اشاره شده بود.

اما در نیمه دوم این جریان‌ها که موزاییک سیاسی ایران را تشکیل داده‌اند، انواع نگاه‌ها هست. از جامعه‌محورانی که هرچند پا این‌طرف خط گذاشته‌اند،‌ اما نمایندگی بخش زیادی از جماعت آن‌سوی مرز رای دادن را هم وظیفه خود می‌دانند.

گروه دیگر لابی‌های جدی قدرت و ثروت هستند. گروه‌هایی که در ابتدا با این انتخاب جایگاه خود را متزلزل دیدند اما به مرور حالا که چندماهی از انتخابات گذشته شاهد بازگشت نظم‌های قبلی به روابطشان هستیم. گروه‌هایی که پایان نمی‌پذیرند و همیشه و با هر جریانی مسیرشان مسدود نیست.

در این میان کنشگران سیاسی‌تر هم هستند. کنشگران که در طلب کسب قدرت به وفاق و نفاق توامان روی آورده‌اند.

پاسکاری مناصب میان این افراد در دولت و شدت گرفتن حضور غیرهمراهان رئیس‌جمهور در زمان انتخابات به مرور به دلایل مختلف، این گروه‌ها را از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب به خود مشغول داشته است.

فهم آنچه گذشت، نیازمند فهم این است که آیا ذی‌نفعان در جامعه ما تغییر کرده‌اند؟ این ذی‌نفعان قدرت کدام گروه را افزایش خواهند داد؟ مردم؟ صاحبان هویت متکثر و صدای متنوع در جامعه؟ صاحبان بنگاه و سرمایه؟ نهادهای مدنی؟ حاکمیت سخت؟ نظام‌های امنیتی و کنترل خشونت؟

کدام یک از این گروه‌ها قدرت بیشتری دارند؟ روابط فی‌مابین این ذی‌نفعان چگونه است؟ آیا می‌توان به این نتیجه رسید که باوری در نظام حکمرانی ما تغییر کرده است؟

به جز موضوع ذی‌نفعان، موضوع مسائل اقتصادی و سیاسی کشور هم هست. اینکه آیا وضعیت اقتصادی مردم، اوضاع ناترازی‌ها، وضعیت فقر و تبعیض و... تغییر خواهد کرد؟

نمی‌شود تحلیلی از جامعه امروز با نگاه به شش ماه گذشته داشت، مگر اینکه به این پرسش‌ها اندیشید. هرچه باشد، چه در این مقاله و چه در هر فضای دیگری، کنشگران اجتماعی یا سیاسی باید پاسخ درخوری به سوالات بالا بدهند. مسئله ذی‌نفعان و جایگاه آنها در جامعه ما نیازمند بازخوانی است.

به نظر می‌رسد نظام ذی‌نفعان تغییراتی کرده یا گروه‌های بیشتری خود را درگیر با موضوع می‌دانند. تغییر ماهیت دولت خودش نمونه بارز این تغییر است.

مهم‌ترین تجربه شش ماه گذشته این است که حاکمیت در جایی که بخواهد می‌تواند مشروعیت ذی‌نفعان مختلف را تایید کند. می‌تواند حداقل موزاییک اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی را برای رقابت سیاسی بپذیرد.

هرچند به مرور امیدواری‌ها برای این پذیرش از دست می‌رود و به نظر می‌رسد شبکه‌های پرقدرت و لابی‌های ثروت امکان این فراگیری سیاسی را مسدود می‌کنند.

اما اگر در زمان انتخابات این تصمیم کلان گرفته شده، برای گذر کردن از شرایط بحرانی فعلی نیازمند آگاهانه ایستادن بر سر این دموکراسی نصف و نیمه هستیم.

جامعه ما می‌تواند در شرایط آستانه‌ای بماند به شرط آنکه ذی‌نفعان مختلف یکدیگر را پذیرا باشند و شرایط گفت‌وگو با یکدیگر را بیشتر و بهتر فراهم کنند.

اما فراموش نکنیم که قرار نیست مانند بسیاری از زمان‌های تاریخی همواره در شرایط آستانه بمانیم. جامعه ما باید از این مرحله گذر کند و دموکراسی، احزاب قوی، رقابت معنادار، جامعه توانمند و دولت قدرتمند را تجربه کند و کشوری توسعه‌یافته در معیارهای جهانی و مبتنی بر سیاست‌های هویتی و ملی را با حضور همه اقشار این سرزمین بسازد.

 اما تا آن روز باید همین دموکراسی نصفه و نیمه را پاس بداریم و مانع بازگشت به عقب از شرایط آستانه‌ای شویم.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان