به گزارش حکایت گیلان | نادر جهانمهر: انفجار مرگبار در معدن زغال سنگ طبس که در روزهای اخیر منجر به کشته شدن بیش از ۵۰ انسان بیگناه شد، نهتنها خانوادههای قربانیان و جوامع محلی و مردم کشور ما را در غم و اندوه فرو برد، بلکه بار دیگر پرسشی را مطرح کرد که پس از هر فاجعهای در صنایع پرخطر تکرار میشود: «مقصر کیست؟» درحالیکه برخی ممکن است در تحلیل این حادثه به دنبال یافتن یک مقصر واحد باشند، واقعیت این است که چنین حوادثی نتیجه یک زنجیره پیچیده از عوامل متعدد و متقاطع هستند.
به نقل از دنیای اقتصاد، این مقاله، به دنبال یافتن پاسخ سادهای برای یافتن مقصر نیستیم، بلکه با نگاهی جامع و چندجانبه به بررسی ریشههای این حادثه و مسوولیتهای متعدد افراد و نهادها میپردازیم. امید است که با ارائه این تحلیل بتوانیم به درک بهتری از چنین تراژدیهایی برسیم و راهحلی عملی برای جلوگیری از تکرار آنها ارائه دهیم.
۱- نگاه مهندسی معدن: حوادث معدن بهویژه انفجارهای ناشی از تجمع گاز متان، اغلب بهدلیل نقص در سیستمهای تهویه یا استفاده از تجهیزات قدیمی رخ میدهند. در بسیاری از معادن ایران، زیرساختهای تهویه کهنه و تجهیزات ایمنی بهروز نشدهاند. این مساله نهتنها خطر انفجار را افزایش میدهد، بلکه نشاندهنده ناتوانی در پیروی از استانداردهای مهندسی مدرن است. مهندسان معدن و کادر فنی مسوولیت دارند تا با استفاده از فناوریهای جدید، این خطرات را به حداقل برسانند. اما این امر تنها به مدیریت و مهندسان ختم نمیشود، بلکه باید بررسی کرد که چرا این تجهیزات بهروز نمیشوند.
۲- دیدگاه ایمنی و بهداشت حرفهای: بسیاری از حوادث معدنی بهدلیل عدم رعایت استانداردهای ایمنی و بهداشتی رخ میدهند. آیا معادن ایران به اندازه کافی از تجهیزات حفاظت فردی استفاده میکنند؟ آیا کارگران به طور منظم در تمرینات ایمنی شرکت میکنند؟ پاسخ منفی به این سوالات نشان از کوتاهی مسوولان ایمنی و بهداشت حرفهای دارد. نبود آموزشهای کافی و تمرینات عملیاتی منظم، جان کارگران را به خطر میاندازد.
۳- نگاه حقوقی و نظارتی: مجموعه قوانین و مقرراتی که باید ضامن ایمنی کارگران باشند، در عمل تا چه حد رعایت میشوند؟ یکی از بزرگترین چالشها در صنعت معدن ایران، ضعف اجرای قوانین و نظارت بر آنهاست. دولت و مجلس، بهعنوان نهادهای قانونگذار و ناظر، نقش کلیدی در این زمینه دارند. آیا قوانین فعلی به اندازه کافی سختگیرانه هستند؟ آیا نهادهای نظارتی، مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، و وزارت کار، توانایی اجرای موثر این قوانین را دارند؟ متاسفانه، اغلب نه تنها قوانین موجود بهدرستی اجرا نمیشوند، بلکه در بسیاری از موارد ضعفهای ساختاری و کمبود نیروی انسانی در نهادهای نظارتی، باعث میشود که بسیاری از تخلفات بدون پیگیری باقی بمانند.
۴- منظر اقتصادی: برخی معتقدند معدنداران برای کاهش هزینهها، سرمایهگذاری در زمینه ایمنی و بهداشت را کاهش میدهند. آیا کاهش هزینههای عملیاتی به بهای کاهش ایمنی توجیهپذیر است؟ پاسخ به این سوال واضح است. معدنداران باید درک کنند که هزینه کردن در زمینه ایمنی، سرمایهگذاری در جلوگیری از خسارات جانی و مالی بزرگتر در آینده است. اما موضوع به همین سادگی نیست؛ تحریمهای اقتصادی بینالمللی علیه ایران باعث شده است که بسیاری از مالکان معادن در هر دو بخش دولتی و خصوصی نتوانند تجهیزات ایمنی مدرن و فناوریهای پیشرفته را بهراحتی وارد کنند. این محدودیتها در دسترسی به تجهیزات و تکنولوژیهای پیشرفته، هزینههای تولید را افزایش داده و باعث کاهش تمایل به سرمایهگذاری در زمینه ایمنی شده است.
۵- دیدگاه علوم محیطی: ارزیابیهای محیطی اغلب نادیده گرفته میشوند، بهویژه زمانی که خطرات زمینشناسی مانند تجمع گاز متان یا لغزشهای احتمالی زمین مطرح باشد. مشاوران محیطزیست و مسوولان برنامهریزی باید توجه بیشتری به این موارد داشته باشند و با دقت بیشتری به تحلیلهای محیطی بپردازند. بیتوجهی به هشدارهای علمی و نادیده گرفتن اثرات زیستمحیطی فعالیتهای معدنی، میتواند منجر به فجایع غیرقابلجبران شود.
۶- نگاه سازمانی: در بسیاری از معادن، فرهنگ سازمانی به شکلی است که ایمنی در اولویت قرار نمیگیرد. نبود کانالهای ارتباطی موثر بین کارگران و مدیریت، میتواند باعث شود که مشکلات ایمنی بهموقع گزارش نشود. مدیریت ارشد باید فرهنگ سازمانی را به سمتی هدایت کند که کارگران بدون ترس از سرزنش و تهدید بتوانند مشکلات را گزارش دهند. متاسفانه، در بسیاری از سازمانها، تمرکز بر بهرهوری به جای ایمنی باعث میشود که مشکلات واقعی نادیده گرفته شوند.
۷-دیدگاه تکنولوژیک: یکی از جنبههای مغفولمانده در بحث ایمنی معادن ایران، تاثیر تحریمهای اقتصادی بینالمللی است. این تحریمها، نه تنها تجارت ایران با دیگر کشورها را محدود کرده، بلکه دسترسی به فناوریهای نوین ایمنی، مانند سیستمهای هوشمند تهویه و سنسورهای پیشرفته تشخیص گاز را نیز بسیار دشوار کرده است. درحالیکه فناوریهای مدرن میتوانند نقشی کلیدی در کاهش خطرات و جلوگیری از حوادث داشته باشند، محدودیت دسترسی به این فناوریها باعث میشود که معادن ایران با تجهیزات قدیمی و فرسوده به فعالیت ادامه دهند.
۸- مدیریت بحران: هرقدر هم که استانداردهای ایمنی رعایت شود، حوادث غیرمنتظره اجتنابناپذیرند. آیا معادن ایران از برنامههای واکنش به بحران مناسب برخوردارند؟ آمادگی ضعیف برای مواقع اضطراری میتواند تلفات جانی را افزایش دهد. توسعه برنامههای واکنش سریع و آموزشهای مداوم برای کارگران و کادر مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار است. مدیریت بحران نباید تنها به وقوع حادثه محدود شود، بلکه باید از قبل با برنامهریزیهای دقیق و تمرینهای عملیاتی، برای مقابله با هر گونه حادثهای آماده بود.
۹- دیدگاه روانشناسی: خستگی، استرس و فشار کاری میتواند منجر به کاهش هوشیاری و افزایش احتمال خطای انسانی شود. کارگران معادن باید از حمایتهای روانشناختی و شرایط کاری مناسب برخوردار باشند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از عهده وظایف خود برآیند. مدیریت باید به مسائل روانی و اجتماعی کارگران توجه بیشتری نشان دهد و شرایط کاری مناسبی فراهم کند.
۱۰- تاثیر اجتماعی: در جوامع محلی که معادن تنها منبع درآمد هستند، پذیرش خطرات کاری برای بسیاری از کارگران اجتنابناپذیر است. ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین و افزایش سطح آگاهی جوامع محلی درباره حقوق کاری میتواند به کاهش این فشارها کمک کند. دولت باید برنامههای توسعه اقتصادی و اشتغالزایی را برای مناطق معدنی تدوین کند تا وابستگی مردم به این صنایع پرخطر کاهش یابد.
راهکارهای پیشگیرانه
۱- تقویت قوانین و نظارتها: دولت و مجلس باید قوانین ایمنی را بهروز و نظارتهای سختگیرانهتری اعمال کنند. اختصاص بودجه کافی به نهادهای نظارتی برای انجام وظایف خود از اهمیت بالایی برخوردار است.
۲- سرمایهگذاری در تکنولوژی: با رفع تحریمهای اقتصادی و موانع واردات تجهیزات ایمنی و حمایت از تولید فناوریهای داخلی، میتوان خطرات را کاهش داد.
۳- آموزش و تمرینهای عملی: برگزاری منظم تمرینات ایمنی برای کارگران و مدیران باید اجباری شود و در این مسیر، دولت باید از معادن حمایت کند.
۴- فرهنگسازی ایمنی: مدیریت باید فرهنگ سازمانی را بهگونهای تغییر دهد که ایمنی در اولویت قرار گیرد و کارگران بدون ترس از سرزنش بتوانند مشکلات را گزارش دهند.
۵- حمایت از کارگران: فراهم کردن حمایتهای روانی و اجتماعی برای کارگران و جوامع محلی میتواند از فشارهای نابجای کاری بکاهد. همچنین ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین، وابستگی به صنایع پرخطر را کاهش میدهد.