دوشنبه, 16 مهر 1403
دوشنبه, 16 مهر 1403

حکایت گیلان | محمد سعیدزاده (عضو هیأت رییسه جبهه اصلاحات گیلان و دبیر ستاد مرکزی دکتر پزشکیان در استان): در سالیانی که از عمر تاسیس جبهه اصلاحات ایران و شعب استانی آن گذشته، رویدادهایی همواره زمینه‌ساز ایجاد بحث و گفت‌وگو پیرامون واژگان و نام‌هایی چون اصلاحات، اصلاح‌طلبان، جبهه اصلاحات و جبهه اصلاح‌طلبان در  افواه شده است. اما با تاسف، دیده شده که بسیاری از کاربران، درک درست و بهره به جایی از این واژه‌ها ارایه نداده‌اند (نظیر فقره اعلام اسامی اعضای هیات رییسه جبهه اصلاحات گیلان یا مورد انتشار لیست هفت نفره کارگروه سیاسی).

ریشه‌های این امر را می‌توان در علاقه وافر ما ایرانیان به ساخت و کاربرد کلمات مترادف و هم‌معنی، کم‌توجهی به واژه‌گزینی در جملات و بیانات، سهل‌انگاری کنش‌گران نسبت به مقولاتی چون نشانه‌شناسی، برندسازی و مواردی  از این دست دید که ناخواسته به نوعی آشنایی‌زدایی بی‌بهره از ادراک منجر شده است. در چنین موقعیتی، دال و مدلول لزوما بر یکدیگر دلالت نخواهند داشت و نتیجه این دلالت‌های نابجا، ره به ترکستان بردن قافله معنا خواهد بود. 

در این میان اما نباید از نقش اصلاح‌طلبان عضو جبهه اصلاحات ایران در عدم تبیین درست تصور مفهومی  این جبهه و عدم التزام برخی از اعضا به تصویر صوتی لفظ «جبهه اصلاحات» غافل شد؛ امری که در صورت انجام می‌توانست به هرچه شفاف‌تر شدن مرز میان این واژگان بیانجامد و از بروز برخی سوءبرداشت‌ها پیشگیری کند.

گاهی از «اصلاح‌طلبان» سخن به میان می‌آید، در حالی که منظور نظر «جبهه اصلاحات ایران» است و برخی هم برای اشاره به مجموعه افراد و نیروهای باورمند به اصلاح‌طلبی، از اسم خاص «جبهه اصلاحات» یا «جبهه اصلاح‌طلبان» بهره می‌گیرند که مورد آخر اساسا جعل واژه و اسم خاص مجعول به شمار می‌آید و استفاده از آن به مدلول موجودی دلالت ندارد. دیگری از «ستاد اصلاحات کشور» سخن می‌گوید که روشن نیست به «ستاد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران» اشاره می‌کند یا منظور «ستاد تبلیغات انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان» به عنوان نامزد مورد حمایت «جبهه اصلاحات ایران» است و یا اینکه گوینده اساسا قصد داشته به خود «جبهه اصلاحات ایران» اشاره کند!  این نوع واژه‌گزینی آشفته و  ناآگاهانه، گاهی به چنان نتایج خطا و موقعیت‌های پیچیده‌ای می‌انجامد که نقل «خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند» مصداق روشن و آشنای آن قلمداد می‌شود. 

لذا مرور ماهیت جبهه اصلاحات ایران و شعب استانی آن به منظور ارایه درک درست و  پرهیز از دریافت‌های جعلی و اشتباه، امری ضروری به نظر می‌رسد. 

جبهه اصلاحات ایران ائتلافی سیاسی متشکل از دبیران کل یا نمایندگان 31 حزب اصلاح‌طلب در گستره ملی به مثابه عضو حقوقی و 15 نفر مشاور به عنوان عضو حقیقی  (به انتخاب نمایندگان احزاب عضو) است که با هدف دستیابی به وحدت و انسجام میان اعضا و به منظور اتخاذ تصمیم و اعلام مواضع مشترک در خصوص رخدادها و شرکت یکپارچه، متحد، منسجم و موثر در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، به ویژه انتخابات، در زمستان سال 1399 تشکیل شده است. بنابراین وقتی از عبارت «جبهه اصلاحات» یا «جبهه اصلاحات ایران» سخن می‌گوییم، دلالت بر ائتلافی سیاسی با اعضای حقیقی و حقوقی مشخص می‌کنیم و این عبارت به هیچ عنوان به معنای همه اصلاح‌طلبان یا شهروندان ایرانی باورمند به اصلاح و تغییر و اصلاحات نیست. مضاف بر اینکه جبهه اصلاحات ایران، یک حزب سیاسی نیز محسوب نمی‌شود.

شعب استانی جبهه اصلاحات ایران نیز که عموما به نام «جبهه اصلاحات استان» خوانده می‌شوند، از دبیران استانی یا نمایندگان 31 حزب ملی اصلاح‌طلب فعال در استان و دبیران کل احزاب استانی اصلاح‌طلب (با موافقت و رای اکثریت اعضای حقوقی) به عنوان اعضای حقوقی و از میان شخصیت‌های متنفذ و مؤثر اصلاح‌طلب استان حداکثر تا یک سوم تعداد اعضای حقوقی به عنوان مشاور و عضو حقیقی تشکیل شده‌اند.

و اما «جبهه اصلاحات گیلان» یا به تعبیر صحیح‌تر «جبهه اصلاحات ایران-شعبه استان گیلان»، بر اساس همان نظم و سیاق اشاره شده، از دبیران و نمایندگان 24 حزب ملی اصلاح‌طلب فعال در گیلان، دبیران کل 4 حزب استانی اصلاح‌طلب به عنوان 28 عضو حقوقی و تعداد 7 نفر از  شخصیت‌های متنفذ و مؤثر اصلاح‌طلب استان به مثابه اعضای مشاور یا حقیقی تشکیل شده که با هیأت رییسه‌ای ۹ نفره (متشکل از رییس، دو نایب‌رییس، دبیر و رؤسای کمیته‌های پنج‌گانه جبهه) اداره شده و تصمیمات خود را در بالاترین رکن جبهه یعنی مجمع عمومی و با رأی اکثریت اعضای مجمع اتخاذ می‌کند.

امید که نوشتار حاضر، توانسته باشد نقشی مؤثر در تصحیح ادراک و دریافت‌ها نسبت به تصور مفهومی عبارت «جبهه اصلاحات ایران» ایفا کند.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان