شنبه, 21 مهر 1403
شنبه, 21 مهر 1403

اختصاصی حکایت گیلان | کیان پوررهنما (مدیر مسئول حکایت گیلان): پس از انتشار لیست مشترک جبهه اصلاحات گیلان و ستاد دکتر پزشکیان، شاهد انتقادات زیادی در صفحات مجازی و در برخی پایگاه‌های اجتماعی بودیم،
که پایگاه خبری حکایت گیلان به انتشار چند مورد اکتفا کرد.

یکی از این مطالب، یادداشت آقای مومن صالحی بود (اینجا) که گویا انتقاداتشان به مذاق و به نظر یکی از مخاطبین ما (آقای محمود حسنی‌پور) که از اعضای جبهه اصلاحات و ستاد پزشکیان گیلان نیز بوده خوش نیامد و ایشان در یادداشتی در سایتی دیگر، با طعنه کلیت رسانه ما را متهم به هم‌فکری و هم‌نظری با نویسنده آن یادداشت کردند. 

البته برای ما مبهم بود که منظور از این سخن دقیقا چیست؛ منظور هم‌فکری و هم‌نظری (و احتمالا منظورشان جانبداری)  مدیرمسئول سایت (به واسطه حضور در جبهه اصلاحات و بیان مواضعی متفاوت در مورد لیست پیشنهادی استاندار گیلان) بوده یا منظور هم‌فکری کلیت رسانه با نویسنده آن یادداشت؟ و اصلا منظور از هم‌نظری و هم‌فکری، به معنی هم‌نظری در همه مباحث است یا صرفا در مورد این یادداشت خاص؟ که در هر حالت از نظر ما مردود است.

بماند که بنده به عنوان هم به عنوان عضوی از جبهه اصلاحات گیلان، چند کلمه و عبارت به کار برده شده در مورد اصلاح طلبان استان برایم خوشایند نبود و حتی ناراحت کننده بود، اما در مقام این حرفه (حوزه رسانه و روزنامه‌نگاری) و حتی در مقام سیاسی (عضوی از جبهه اصلاحات) مگر باید حتما مطلبی خوشایند من باشد؟ یا به جای پرداختن به اصل مطلب؛ دو کلمه و یک عبارت را نشانه گرفته و از اصل سخن و آن انتقاد غافل شوم؟

آن هم انتقادی که کنه گفتار و اصل سخنش بسیار قابل تامل بوده و موضوعی بسیار مهم را شامل می‌شد که به نوعی به همه گیلانیان مرتبط بود؛
البته قابل پیش بینی نیز بود که انتقادات به این نوع فرآیند و روند، صرفا به تعدادی از احزاب جبهه محدود نخواهد ماند و دایره وسیع‌تر و گسترده‌تری را در بر خواهد گرفت.

اما فارغ از موافقت یا مخالفت من تحت عنوان شخصی یا حزبی با لیست پیشنهادی برای سمت استانداری گیلان، مگر من به عنوان مدیر یا سردبیر و یا سایر اعضای تحریریه حکایت گیلان می‌توانند بگویند که؛ نویسنده یک یادداشت می‌بایست چه عقاید و‌ نگرشی داشته باشد و یا چه نوع انتقادی داشته باشد تا ما آن مطلب را کار کنیم؟

و عجیب اینجاست که مخاطب ما که تا دیروز از عملکرد حکایت تعریف کرده و بنده را همفکر و همراه و هم‌نظر می‌دانستند؛
حال به واسطه یک نظر متفاوت در مورد لیست مورد علاقه‌شان برای سمت استانداری گیلان، با طعنه نه فقط بنده را بلکه کلیت حکایت گیلان را (آن هم در یادداشتی در رسانه‌ای دیگر) متهم به همفکری و هم‌نظری (و احتمالا جانبداری) از آن نویسنده منتقد می‌کند.

جا دارد اینجا گفته شود که وظیفه ما به عنوان فردی رسانه‌ای؛ انتشار تحلیل‌ها و انتقادهای همه طیف‌های سیاسی و اجتماعی است و طبیعتا نیز قضاوت کننده اصلی مردم و مخاطبین هستند.

اینکه در وادی سیاست وارد شویم اما طاقت همین مقدار انتقادهای فعالین سیاسی، اجتماعی شهر و دیارمان را نداشته باشیم، برای افرادی که مدعی اصلاح طلبی می‌باشند جای بسی تأسف دارد.

ما در این سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که جامعه متحول شده و دیگر نمی‌پذیرد که هر فردی بدون آگاهی یا تخصص کافی در وادی سیاست و مباحث حکمرانی،
به عنوان سرمدار سیاسی و روشنفکر آنها (یا حتی استاندار آنها) قلمداد شود.
و ما نیز به مانند گذشته نمیتوانیم دیگر صرفا مطالبه‌گر باشیم و اتفاقا باید شفاف پاسخگو نیز باشیم؛
اگر سمتی در ستادی داشتیم،
اگر استاندار و مدیری را معرفی میکنیم و حتی اگر در گذشته مسئولیتی داشته‌ایم و…

سیاست تحریریه حکایت گیلان، ضمن پایبندی به قانون؛ همواره بر دفاع از انگاره اجتماعی که اکثریت مردم در آن منتفع باشند بوده و نه دفاع و توجیه اعمال و رفتار سیاسیون، از هرجناحی که میخواهند باشند.

امیدوارم رفتار و کنش‌های سیاسی و اجتماعی ما به گونه‌ای باشد که مخاطبین و مردم احساس کنند که برای منافع و خیرات عموم در تلاشیم و نه صرفا برای رضایت و منافع دوستان، آشنایان یا بستگان خود.

و در پایان و با توجه به برخی عبارت‌های به کار برده شده باید گفت: مشک آن است که خود ببوید….

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان