اختصاصی_حکایت گیلان | در حادثه ای که چندی قبل در شهر لاهیجان به وقوع پیوست و به کشته شدن محمد میرموسوی جوان لاهیجانی منجر شده بود؛ هم دادستانی لاهیجان، هم مقامات نیروی انتظامی کشور و همچنین رئیس جمهور با تشکیل کمیتهای و اعزام آن به شهر لاهیجان برای تحقیق بیشتر حادثه، مواضع خوبی اتخاذ کردند که چه بسا باعث جلوگیری از برخی حوادث نیز گردید و حتی سخنگوی قوه قضائیه در جلسه مطبوعاتی اعلام نمود که هم دستگاه قضایی و هم فرماندهی نیروی انتظامی اهتمام لازم را دارند که حقوق مردم در همه عرصهها رعایت شود و در مرگ این جوان هم تلاش خواهیم کرد که به همه علل و عوامل آن رسیدگی نمائیم.
اما در این بین، چند روز پیش دختر جوانی بهنام سارا دلدار، زندانی سیاسی سابق که در حوادث و اتفاقات سال ۱۴۰۱ و مرگ مرحوم مهسا امینی دستگیر و در زندان لاکان رشت زندانی شده بود، جان خود را از دست داد.
مرحوم دلدار در آخرین پست اینستاگرامی خود، به شرحی از شرایط خود در این مدت پرداخت؛
و در این پست از اعلام حکمهایی دیگر به او در زندان و ابتلایش به بیماری خبر داد و همچنین از ساچمههایی که در جریان حوادث سال ۱۴۰۱ در بدنش جا مانده بود و باعث عفونت شده بود نوشت.
سخنگوی قوه قضائیه نیز، به سرعت با اعلام موضع به تشریح دلایل فوت این دختر جوان پرداخت و گفت:
«مرحومه دلدار در تمام مدت حضور ۵ ماهه خود در زندان لاکان هیچگونه مراجعه به بهداری و یا اعزام پزشکی به خارج از زندان نداشته است و در پرونده پزشکی وی هیچ موردی از نیاز او به رسیدگی پزشکی ثبت نشده است.»
حال رسانههای مختلف و خصوصا رسانههای اپوزیسیون و مخالف نظام با انتشار گسترده اخبار و گزارشهایی به استناد مطالب گفته شده توسط مرحوم دلدار و برخی نزدیکان او مدعی شدهاند که مرگ این دختر جوان به دلیل جراحتها و عفونتهای ناشی از گلولههای ساچمهای در بدنش بوده است و انتشار گسترده این خبرها باعث تاسف و تاثر بسیاری از مردم و خانوادهها گردیده است.
اینک با توجه به انتشار این اخبار متعدد و حتی بعضا متناقض؛ از مسئولین ذیربط انتظار میرود مرگ این دختر جوان گیلانی را نیز به مانند مرگ آن جوان لاهیجانی مورد بررسی دقیق و بیطرفانه قرار داده و اگر احیانا در فرآیند بررسی متوجه قصور، سهلانگاری یا اجحافی (چه در زندان و چه در بیرون از زندان) شدند، موارد را شناسایی کرده و برخوردی قاطع و قانونی با خاطیان انجام دهند.
ضمنا اطلاع رسانی دقیق و شفاف در خصوص این گونه حوادث میتواند به مرور باعث اعتماد بیشتری بین مردم و دولت گردد.
شهیدرجایی گفت بهزاد می دانی من قرار است نخست وزیر شوم؟ هر دونفرمان غش غش خندیدیم| یک مشت آدم صفرکیلومتر آمده بودیم توی دولت
احکام صادر شده علیه معلمان و فعالان فرهنگی استان مورد بازبینی قرار گیرد | مطالبات آنها صنفی و آموزشی بوده