اختصاصی حکایت گیلان | مومن صالحی: ماکسیملیان کارل امیل وبر آلمانی، از پدران جامعه شناسی در کنار آگوست کنت، کارل مارکس وامیل دورکیم یکصد و اندی سال پیش دربحث اقتدارسه گانه اجتماعی (کاریزماتیک،سنتی،عقلانی قانونی) تاکید کرد که نهادهای دولتی مدرن بهطور فزایندهای بر اقتدار عقلانی و قانونی و به تبع آن بوروکراسی استوار هستند.
بوروکراسی برخلاف ترجمه و تفسیرعوام، معادل کاغذ بازی نیست. بوروکراسی یعنی توجه به اصول زیر در سازمان های بویژه دولتی. اگر چه در سازمانهای غیر دولتی نیز کاربرد فراوانی دارد:
-تخصصی شدن کارها در حد عالی،
-ساختار قدرت بر اساس سلسله مراتب،
-غیر شخصی بودن اداره امور
-جدایی مالکیت از مدیریت
-استخدام کارکنان بر اساس دانش و توانایی فنی
تاکید برهمین اصول یکصد ساله در تعیین و انتصاب مدیران کشوری و استانی و بویژه مدیر ارشد استان یعنی استاندار، به هر میزان مقدور، یعنی برداشتن گام های اساسی به سمت دولت مدرن.
پس از انتخاب دکتر مسعود پزشکیان درانتخابات اخیر، ستاد مرکزی اصلاحات کشور برای تعیین استانداران سراسر کشور، دست به تهیه و تدوین شیوهنامه جالب توجهای تحت عنوان (شیوهنامه انتخاب استانداران دردولت چهاردهم) زده که در ان شیوهنامه، مراتب عقلانیت وحرکت بسوی دولت مدرن کاملا هویدا است.
اولین بخش دراین شیوهنامه، تشکیل کارگروه انتخاب نامزدهای استانداری است. ترکیب این کارگروه از نمایندگان ادوار و فعلی مجلس، نمایندگان شوراها نمایندگان سازمانهای مردم نهاد، اساتید دانشگاه و پژوهشگران، علما و معتمدان محلی، نمایندگان بخش خصوصی، نمایندگان صنایع و کسب کارها، معلمان، مدیران فعلی، استانداران سابق، دانشجویان برجسته و هنرمندان مشهور هر استان هستند. آیا در استان گیلان چنین کار گروهی تشکیل شد؟ خیر.
بهجای آن کارگروه مهم، گروهی محدود و معدود از اصلاح طلبان، با سابقه عمدتا سیاسی و غالبا از اعضای یکی دو حزب، دور هم جمع شدند و به معرفی استاندار پرداختند. این یعنی نعل وارونه زدن و شیپور را از سر گشاد آن دمیدن.
در بخش دوم این شیوه نامه، معیارهای ارزیابی نامزدهای استانداری مورد بحث قرار گرفته است. از جمله تجربه مدیریتی مشابه، تحصیلات و چاپ مقالات در نشریات معتبر ملی و بین المللی، تسلط نسبی به یک زبان خارجی و کامپیوترو نرمافزارهای مرتبط.
آیا در استان گیلان کاندیداهای معرفی شده اصلاحات گیلان چنین ویژگی را دارند؟ عاقلان دانند.
در بخش مهم دیگری که نباید مورد غفلت قرارگیرد، وجود روحیه همکاری و تعامل سازنده کاندیداهای استانداری با نهادهای واقعی قدرت در استان و توان چانهزنی با آنان برای حفظ حقوق شهروندان گیلانی است. این نهادها از امام جمعه تا سپاه، قوه قضائیه، نمایندگان مجلس و دستگاه امنیتی، انتظامی و تا گروههای غیر رسمی است.
آیا قاطبه معرفیشدگان برای استانداری گیلان چنین توان مذاکره ای را دارند؟ یا در گام اول مواجهه با قدرتهای محلی تسلیم شده و یا به قهر و منازعه کشیده میشوند؟
مورد بسیار مهم دیگر، برنامه محوری بر اساس واقعیات استانی است. گیلان در طی چهل و اندی سال گذشته از رتبه نهم توسعه به رتبه بیست و یکم به نسبت سایر استانهای کشور سقوط آزاد داشته است. آیا کاندیداهای استانداری هیچ برنامه مشخص و از پیش اعلام شدهای را برای بردن این تیم شکست خورده استان گیلان به لیگ دسته اول ارایه نموده اند؟ پاسخ منفی است.
هیچ برنامه ای در کار نیست. اگر برنامه ای بود و هست، می بایست همراه معرفی کاندیداها منتشر میشد.
واقعیت این است که گروهی اندک از اصلاح طلبان رشت، که خود را به غلط، نماینده اصلاحات گیلان میدانند، پشت درب های بسته ، سرشار از حس موفقیت و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به سمت تقسیم غنایم رفته و خیال کردند که دوران آنها فرا رسیده است.
این دوستان اصلاح طلب، دم خروس شکست برنامه ریزی و فعالیت ستادهای انتخاباتی خود را در میزان آرای بسیار کم گیلانیان به آقای پزشکیان در انتخابات دوره چهاردهم یا ندیدند و یا تعمدا لاپوشانی کرده و دوست ندارند از آن کارنامه مشعشع خود سخنی به میان آورند. مردم گیلان در سی و یک استان، رتبه بیست و پنجم را در رای به ریاست جمهوری چهاردهم دادند. تازه همین مقدار رای نیز با ریش گرو گذاشتن معتمدین و دلسوزان اجتماعی بوده که همه آبروی خود را بطورعلنی درمجامع واقعی و مجازی هزینه کرده و اکنون در گوشه ای بدون هرگونه ادعایی نشسته و نه بازی داده شده و نه به حساب می آیند.
اگربخشی از دوستان اصلاح طلب، با شنیدن و خواندن کوچکترین نقدی ازعملکرد و شیوه های ناصواب خود، از جمله معرفی کاندیداهای استانداری گیلان، آن را با توهین، تضعیف و فروپاشی جبهه بسیار لرزان خود معادل دانسته، ناراحت شده و به منتقدین به عنوان دشمن اصلاحات می تازند، بهتر است شیوه مقابله با مخالفان خود را مورد تجدید نظر اساسی قرارداده و نکنند همان کاری را که همیشه از آن انتقاد دارند. در فکر آن هستم که شما چه فرقی با تندروهایی دارید که با کمترین نقد و نظری در مدیریت کشور، مخالفان خود را مخل به امنیت ملی و انواع اتهامات دیگر قلمداد میکنند؟ آنها که قدرت دارند با ما چنین نمیکنند که شما دوستان، در بی قدرتی میکنید. وای از روزی که تیغ دردست شما باشد.
آرزومند روزی باید بود که حریم مخالف درهمه جای ایران عزیز، پاس داشته شده و بجای شنیدن و خواندن مهر و دوستی و خیرخواهی از بین خطوط انتقادی مخالفین، دشمنی و کین و اختلافی دیگر برانگیخته نشود.
یادی از سعدی علیه الرحمه در قصیده شماره سی و شش:
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
امیدواریم با شفافیت مقصرین و قاصرین معرفی شوند
در صورت رفع حصر باید تحمل نظرات پدرم را داشته باشند
احکام صادر شده علیه معلمان و فعالان فرهنگی استان مورد بازبینی قرار گیرد | مطالبات آنها صنفی و آموزشی بوده