دوشنبه, 16 مهر 1403
دوشنبه, 16 مهر 1403

حکایت گیلان | رضا علیزاده: شهریور به نیمه رسیده و عطش سفرهای تابستانی، پیش از آغاز سال تحصیلی تجربه دیگری را برای گردشگری ایران رقم زده است؛ کشور با تعطیلی یک روز در میان، هفته‌ی گذشته را در حالت نیمه‌تعطیل از سر گذراند؛ بسیاری از مردم استانهای شمالی کشور و بعضاً نیز خراسان رضوی و شهر مشهد مقدس را برای سفر انتخاب کردند؛ بار ترافیکی محورهای منتهی به مقاصد سفر سنگین و مسافران بی برنامه‌ نیز گسیل جاده‌های بی‌برنامه‌تر شدند!

اما سهم اقتصادی از این حجم سفر انبوه چه بود؟ نتایج روانی ، اجتماعی و فرهنگی این سفر برای جامعه میهمان و میزبان به چه اندازه بوده است؟ حاکمیت از بُعد سیاسی چه بهره‌ی از این سفرها برده است؟

از منظر مباحث تکنیکال و حرفه‌ای، لجام گسیخته ترین نوع سفر، سفرهای انبوه بوده و تن دادن به این نوع گردشگری در هر نقطه‌ای از این کره‌ی خاکی با تبعات جبران ناپذیری همراه خواهد بود؛ کارشناسان و صاحب‌نظران صنعت گردشگری ایران با بررسی رفتارشناسی و ابعاد عوامل انگیزشی سفر در مردم کشورمان، به این نتیجه رسیده‌اند، موضوع سفرهای سازمان یافته و هدفمند، کمتر در مردم ایران نهادینه شده و بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند در تعطیل رسمی کشور- علیرغم تجربه‌های ناموفق و بعضاً تلخ از سفرهای انبوه- همچنان بی‌برنامه و غیرهدفمند سفر کنند؛ به همین دلیل پیشنهاد ستاد هماهنگی سفر یا ستاد تسهیلات سفر با لحاظ مدیریت رخدادهای پیش‌بینی نشده و بحران‌های ناشی از این گونه سفرها در سطح ملی با محوریت وزارت‌ میراث ‌فرهنگی‌، گردشگری‌ و صنایع‌دستی و وزارت کشور و در استانها به ریاست استانداران و عضویت دستگاه‌های اجرایی مختلف تشکیل تا شرایط سفر تحت مدیریت و کنترل شده و از بروز هرگونه وضعیت ناگوار و اسفباری جلوگیری شود.

با در نظر داشتن سازوکار تعیین شده، سوال همه‌ی افراد در خصوص سفرهای تابستانی اخیر این است: چرا هیچ چیز در جای خود قرار نداشت؟! 

جاده‌ها به لحاظ ترافیکی بی‌نظم و فاقد مدیریت خدمات جاده‌ای بودند؛ ظرفیت اقامتگاه‌های رسمی تکمیل و مسافران اُطراق در پارکها، فضاهای سبز شهری و حاشیه جاده‌ها و میادین را ترجیح دادند؛ جایگاه‌های سوخت فاقد بنزین و مسافران در صف‌های طویل به نوع دیگری اوقات فراغت سفر را سپری کردند؛ به قول سیاستمداران و اقتصادانان امروزی کشورمان ناترازی مصرف برق و قطعی مکرر نیز بلای جان تاسیسات گردشگری بوده است؛ در عین حال سطل‌هاو گاری‌های جمع‌آوری زباله نیز جواب‌گوی این حجم از زباله نبوده و غافلگیری در این بخش نیز وجود داشت! بماند که توّجه به ابعاد زیست محیطی و طبیعت خدادادی نیز اساسا در خون و رنگ برخی مسافران وجود نداشته و پراکندگی انواع زباله در حاشیه مسیرهای گردشگری به وضوح مشهود بوده است.

این معضلات فقط بخش کوچکی از عوارض ناشی از سفرهای انبوه هفته‌ی گذشته بوده که همگان در خوب و بد آن سهیم هستند؛ چه آنهایی که نمی‌دانند چگونه سفر کنند و چه آنهایی که نمی‌دانند چگونه در سیاستگذاری صنعت گردشگری، بستر برنامه‌ریزی و قاعده‌مندی سفر را مهیا کنند. 

با وصف آنچه گفته شد براساس تقسیم‌بندی کلاسیک از گروهای‌ذینفع صنعت گردشگری: گردشگران، جامعه‌محلی، فعالان صنعت گردشگری و حاکمیت سیاسی کدام یک از گروه‌های یاد شده از سفرهای روزهای پایانی تابستان منتفع شده‌ و طعم شیرین این سفرها زیر زبان‌شان نشسته است؟!

حکایت  گیلان | رضا علیزاده | یک هفته نیمه تعطیل، دو سر باخت برای گردشگری کشور!

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان