شنبه, 08 اردیبهشت 1403
شنبه, 08 اردیبهشت 1403

عمق جدی نارضایتی

۱۴۰۲/۱۲/۱۷ ۱۱:۳۹ چاپ

به گزارش حکایت گیلان | صادق زیباکلام:نکته ابهامی که پس از حوادث سال 1401 پیش آمد این بود که بسیاری از مردم در شهرهای بزرگ در اعتراضات خیابانی شرکت نکردند. در مناطقی از تهران نیز که اعتراض می‌شد سرجمع به 50 هزار نفر هم نمی‌رسید و طرفداران دولت می‌گفتند که این 50 هزار تا، یک‌دهم مردم تهران هم نمی‌شوند بنابراین ناراضیان را درصد کمی قلمداد می‌کردند.

اما انتخابات 11 اسفند ماه نشان داد که نمی‌توان گفت نارضایتی وجود ندارد. این انتخابات نشان داد که طبقه متوسط به‌خصوص اقشار و لایه‌های شهرنشین جامعه نارضایتی عمیقی دارند که خواستند این نارضایتی را با شرکت نکردن در انتخابات نشان دهند. لذا به خاطر مشارکت پایین در این انتخابات و تخمین بالا بودن میزان آرای باطله در تمام حوزه‌ها، تعداد قابل توجهی از نامزد‌های پیروز در انتخابات مجلس در عین اینکه حد نصاب مورد نیاز از آرای مأخوذه را کسب کردند اما آرای‌شان به نسبت واجدان شرایط شرکت در انتخابات بسیار پایین است. فارغ از این مساله‌ای که به چشم می‌آید، آرای باطله در انتخابات است. آرای باطله همیشه در انتخابات مختلف وجود داشته است ولی از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ بود که این نوع از آرا دیگر تنها بخشی از آمار نبود بلکه برای خود هویتی مستقل یافت. در انتخابات ۱۴۰۰ آرای باطله رتبه سوم را به دست آورد. در انتخابات اخیر نیز بحث آرای باطله بار دیگر داغ شده است.
این مساله از آن جهت اهمیت پیدا کرده است که برای به دست آوردن میزان مشارکت حقیقی در انتخابات باید میزان آرای باطله را از آرای صحیح کم کرد. زیرا آنان که رای باطله داده‌اند، نام‌شان در میان مشارکت‌کنندگان ثبت شده است. با توجه به آمار ۴۰ درصدی که از مشارکت در کل کشور ارائه شده، میزان آرای باطله اهمیت بالایی دارد.
به هر ترتیب، تکلیف آرای باطله کاملاً معلوم است. بسیاری از مردم می‌گفتند برای این رای دادند که محل کارشان هشدار داده که به دلیل ثبت شدن کد ملی برای رای دادن حتماً به صندوق‌های رای مراجعه کنند. آنها هم شرکت کردند اما فقط روی کاغذ خط کشیده بودند. لذا بالا بودن آرای باطله در حقیقت بخشی از مردم هستند که نگران بودند اگر در انتخابات شرکت نکنند برایشان مشکل به وجود می‌آید.
بنابراین آرای باطله را به هیچ عنوان نباید جزو مشارکت‌کنندگان و آمار مشارکت در انتخابات به حساب آورد. مشارکت کم‌وبیش همان بود که قبل از انتخابات حدس زده شده بود. یعنی در شهرهای بزرگ زیر20 درصد و در شهرهای کوچک‌تر و مناطق دورافتاده در حقیقت، رقابت‌ها حول مسائل ملی نیست بلکه بیشتر تحت تاثیر رقابت‌های محلی و طایفه‌ای است. این نوع رقابت‌ها همیشه بالاست. هر طایفه‌ای رای خودش را می‌خواهد و طبیعتاً در چنین مناطقی تقریباً نیمی از مردم در انتخابات شرکت می‌کنند.
اگر چنین حوزه‌هایی را در مناطق کوچک با شهرهای بزرگی مانند تهران تلفیق کنیم، می‌توان گفت که مشارکت امسال نهایت همان 40 درصدی است که اعلام شده است. درعین حال اتفاق دیگری که افتاد این بود که روز شنبه و پس از اعلام نتایج اولیه، گویا به یک باره سکوتی سنگین همه جا را فرا گرفت که معتقدم این سکوت خیلی معنادار بود. این سکوت در حقیقت مواجه دولت با آرا و میزان مشارکت واقعی بود. بنابراین به دلیل اینکه مشارکت در شهرهای بزرگ به‌شدت پایین بود، این طور به نظر می‌آمد که مسئولان مانده بودند که چه کنند.
به هر حال من اگر جای دولت بودم از نتیجه انتخابات حداقل در خلوت شخصی خود مقداری تأمل می‌کردم و به فکر فرو می‌رفتم که ما به کدام سمت داریم پیش می‌رویم. بزرگ‌ترین پیام مردم به مسئولان این بود که علاوه بر سیاست خارجی، خوب است که کمی به درون نگاه کنند و متوجه شوند که عمق و نارضایتی درونی کشور خیلی جدی است.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان