اختصاصی حکایت گیلان | اعلام فعالیت سرویس دانشجویی و جوانان پایگاه خبری حکایت گیلان (GUN)
چندی پیش پس از ماراتن کنکور و هزار جنگ و بدبختی و قبولی در ارشد برنامه ریزی شهری دانشگاه گیلان، گفتند در مقطع کارشناسی اخراج شدهای.
خبر عجیب و جالبی بود. بگذریم، دانشجویی که هزار مکافات کشیده و هفت خان کنکور را میگذراند، به یک باره میخورد به پدیدهای نو؛ «اخراج از دانشگاه در مقطع فارغ شده کارشناسی»!
این عجیب است؟ پس اگر اخبار دانشجویان متقلب کنکوری که حکم دادهاند برگردید بر سر کلاستان را بشنوید چه میگویید؟ یا تعلیق یک ترمه به علت انتقاد به غذای سلف؟
سیستم آموزشی ما از پایه ویران است. نه حساب دارد و نه کتاب! تنها مزیت آن برای گروههای مثلا آموزشی است.
از حیث امنیت روانی اگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم قضیه ترسناک تر هم خواهد شد. تصور کنید شما همان دانشجوی زحمت کش با پدری از قشر متوسط و محترم جامعه هستید. صبح تا شب درس میخوانید به امید آن که روزی دکتری، مهندسی، روانشناسی چیزی شوید. از علایق خودت دست میکشی و فقط به دنبال رشته پولساز که البته این هم در خود ایراداتی دارد، میروید. پول نداشته پدر را خرج کتابهای تست و کلاسهای بی حاصل میکنید. چقدر خرج برمیدارد؟
طبق آمار حداقل هزینه مورد نیاز برای شرکت در کلاسهای کمک آموزشی ۲۰ میلیون تومان است که این رقم در وضعیت متعارف حتی به ۱۵۰ میلیون تومان نیز میرسد.
در این وضعیت سخت اقتصادی، با دلار ۵۰ هزار تومانی، در پی کنکور و ساختن آینده هستید. کنکور که میدهی فکر میکنی رقابت با رقبا تمام شده و نفس راحتی میکشی اما به یکباره خبر تقلب گسترده در کنکور را میشنوی و یا خبر تعلیق از تحصیل، چون مسموم شدهای. چه حسی دارد؟
همان حس را چندی پیش با خبر بازگشت دانشجویان متقلب به سر کلاسها، دردناک تر کردند. البته طبق معمول قول پیگیری دادند اما تصور میکنم اکنون، کمتر کسی برایش این موضوع که از «ترند» خارج شده است، اهمیتی داشته باشد.
این درد در همه تار و پود سیستم آموزشی عقیم ما نهفته است.
و همه این درد جان سوز ریشه در یک چیز دارد؛ فراقانون دانستن خود!
فراقانون یعنی چه؟ در یک کلام، خود را بالاتر از هر حد و محدودیتی دانستن. آن چیزی که اکنون به کرات شاهد آن در دانشگاه هستیم.
متأسفانه چندی پیش خبری به دست ما رسید مبنی بر تعلیق دانشجویی با اتهام تشویش اذهان عمومی از راه نشر اکاذیب به علت انتقاد از غذای سلف که امیدوار بودیم تکذیبیه و یا دفاعیهای از سوی دانشگاه گیلان منتشر شود. نشد که هیچ، اخبار بیشتری به دست این سرویس، یعنی سرویس دانشجویی و جوانان حکایت گیلان، مبنی بر پر تعداد بودن این اتفاق ناگوار برای دانشجویان، رسید.
وظیفه خود میدانیم تا حتی الامکان این موضوعات را در این سرویس پیگیری و به گوش دیگران برسانیم.
امید است مسئولین مربوطه به پای میز شفافیت و پاسخگویی آیند و مسائل را روشن کنند تا بیش از این، با گنگ گذاشتن موضوعاتی حیاتی چون گرفتن حق تحصیل از دانشجو و غیره باعث خدشه شأن و جایگاه جامعه دانشجویی نشوند.
دبیر سرویس دانشجویی و جوانان حکایت گیلان؛ محمد جوکار