پنجشنبه, 13 اردیبهشت 1403
پنجشنبه, 13 اردیبهشت 1403

اختصاصی حکایت گیلان | عباس مؤذن: اگر از نظر موسیقایی به خواندن " صادق بوقی" گوش کنیم به راحتی متوجه می‌شویم که موسیقی نمیداند، نُتها را نمی شناسد و فالش میخواند، شاید بپرسیم پس دلیل محبوبیتش چیست؟

جواب را در چیزی که به آن معروف شد می‌توان پیدا کرد یعنی تکه‌ای از اجرایش که جماعت با او می‌خوانند. هنر او هنر اجراست نه موسیقی! او می‌تواند با چاشنی طنز و موسیقی و بهره گیری از ترانه‌های فولکلور گیلانی، مردم را با خود همراه کند، تخصصی که سالها در ورزشگاه و آن حجم از احساسات خالص تمرین کرده است. اگر بخواهیم از نظر فرهنگی جستجویش کنیم شاید به شخصیت ملی "سیاه" در نمایش‌های رو حوضی برسیم. چون او هم چنین می‌کرد، با طنز و موسیقی و رقص جماعت را با خود همراه و همخوان می‌ساخت.

قرابت دیگری که بین "سیاه" و عمو صادق می‌توانیم پیدا کنیم نقدهای اجتماعی اوست به دولتمردان که خواسته و ناخواسته در طنزش و حرکاتش جاریست، همان کاری که عمو صادق با موجی که راه انداخت انجام داد و نقدی به چهره ی عبوس برخی از تندروها وارد کرد.

عمو صادق، صادق بوقیست نه چیزی کم نه زیاد، نه قهرمان ملیست نه خواننده ای بزرگ .او اجراگری قهار است از سلاله ی نمایشهای چندهزار ساله خیابانی ایرانی، او نشانه‌هایی از شبیه بازی مغ کشونِ زمان داریوش هخامنشی به همراه دارد، او از نمایشی‌های دوره گرد گیلان نشانه دارد که چنین بر دل می نشیند، عمو صادق ریشه دارد.

او بدرستی از فرهنگ کوچه استفاده می‌کند تا جذاب و موثر باشد.

سخن با آقای وزیر محترم است که صادق بوقی را فرصت شناسایی کرده ، به او میگوییم: بله آقای وزیر حق با شماست صادق بوقی فرصت است، همانطور که نمایش‌های رو حوضی فرصت است، همان‌طور که تک تک اتفاقهای فرهنگیِ ریشه دارِ مهجورِ ما فرصت است. چه خوب که به لطف رسانه‌های مجازی که اتفاقا فیلتر نیز بوده او را دیدید، فقط لطفا پیامش را هم درک کنید.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان