اختصاصی حکایت گیلان | ابوالفضل رضائی: گیلان در سالهای اخیر با روند افزایشی ثبت طلاق مواجه بوده است. هرچند آمار دقیقی در این رابطه اعلام نمیشود.
بهمن ۱۴۰۰ معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور با اشاره به اینکه گیلان جزو ۵ استان اول کشور در حوزه طلاق نام برد. در حالیکه مدیرکل ثبت احوال گیلان در اسفند ۱۴۰۰؛ گیلان را از نظر رتبه بندی در طلاق هیجدهم کشور دانست و یا معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در مورخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ با اعلام اینکه رتبه گیلان در حوزه ازدواج، طلاق و فرزند آفرینی را مناسب ندانست و از ثبت هفت هزار طلاق در گیلان خبر داد.
آمار دقیق و شفاف در دسترس عموم برای بررسی دقیق آن شاید از ملزومات امر پژوهش و بررسی باشد. در گزارش پیش رو گفتگو با زهره فاریاب روانشناس بالینی، عباس نعیمی جور شری جامعه شناس و امید ستوده روانشناس را می خوانیم.
کودکان بیشترین آسیب را میبینند! | مداخلات روانشناختی روی مسئله طلاق تاثیرات بسزایی داشته است
زهره فاریاب کارشناس ارشد روانشناسی در گفتگو با حکایت گیلان در پاسخ به مداخله های روانشناختی و تاثیر آن برای پیشگیری از طلاق گفت: قطعاً در این سالها مداخلات روانشناختی روی مسئله طلاق تاثیرات بسزایی داشته است. زوجینی که با اختلافات شدید زناشویی مراجعه میکنند، در اتاق درمان مشکلات ریشه یابی و بررسی میشود، سپس با توافقات هر دو نفر و زوج درمانگر حل میشود. روانشناس موضوعات را ارزیابی میکند و اگر مسئله مهم و حاد شخصیتی و روانی وجود نداشته باشد سعی در حل بحران داشته و روی بهبود رابطه و زوج درمانی و آموزش مهارتهای زندگی زناشویی و سبک زندگی سالم کار میکند. همچنین در صورتی که مشکلات فردی همچون اعتیاد و یا اختلالات روانی و مشکلات رفتاری مثل خیانت یا مشکلات اخلاقی وجود داشته باشد روانشناس در ابتدا درمان فردی انجام داده و بعد از طی مراحل درمان زوج درمانی و ترمیم رابطه و اعتمادسازی بین زوجین صورت میگیرد.
در واقع روانشناسان امروزه با برگزاری کارگاههای آموزش مهارتهای زندگی و خانواده درمانی توانستهاند تا حد زیادی مشکلات بین زوجین را به طور اصولی و صحیح حل کنند.
این بستر بزرگی برای کاهش نرخ طلاق و افزایش زندگی زناشویی و زوجی با رضایتمندی می باشد که بسیار حائز اهمیت است. چه بسا هدف از زندگی زناشویی رسیدن به آرامش و احساس خوب است نه صرفا رفع تکلیف و برعهده گیری نقش همسری و والدگری! در واقع افراد در بستر آموزش های روانشناختی می آموزند که چگونه همسر و والدین بهتری باشند و زندگی با کیفیت تری داشته باشند.
این روانشناس با برشمردن "فشار روانی طلاق معادل از دست دادن و فوت یک عزیز می باشد" تصریح کرد: کودکان در این بین نقشی ندارند، اما بیشترین آسیب را متحمل میشوند در وهله اول زندگی با یکی از والدین خودش به تنهایی تعارض بسیار بالایی ایجاد میکند و در آینده کودک و سبکهای دلبستگی او تاثیرگذار خواهد بود کودکان طلاق خشم و اضطراب، احساس طرد شدگی و ترس از آینده، بلاتکلیفی، افسردگی و احساس گناه زیادی را تجربه میکنند زیرا کودک خودش را در طلاق والدین مقصر و گناهکار میداند و این مسئله خودش به تنهایی فشار روانی بالایی بر کودک وارد میکند.
همچنین کودکان طلاق اگر به حال خود رها شوند و مداخلات روانشناختی روی آنها صورت نگیرد دچار افت تحصیلی میشوند، پیشنهاد میشود وقتی تصمیم طلاق گرفته شد حتما کودک تحت نظر روانشناس باشد تا آسیب کمتری متحمل شود.
آثار روانی طلاق روی زنان به نسبت مردان در زمان بیشتری است
زهره فاریاب در ادامه درباره تاثیرات روانی طلاق روی زنان گفت: این مسئله جنسیتی نیست و هر دو جنس دچار احساس شکست و ناامنی و ناامیدی و افسردگی بعد از سوگ و ترس از آینده و عدم اعتماد و وسواس را تجربه میکنند و هر دو نفر باید مراحل سوگواری بعد از جدایی را طی کنند؛ اما آثار روانی طلاق روی زنان به نسبت مردان در زمان بیشتری است . البته این مسئله بسیار وابسته به فرهنگ می باشد و در زنان خانهدار و بافت سنتی و روستایی با زنان شاغل با بافت مدرن و شهری متفاوت است و در دسته اول فشار روانی بیشتری وجود دارد.
وی در این گفتگو با خبرنگار حکایت گیلان در پاسخ " آیا عرف در افزایش یا کاهش طلاق موثر است » خاطرنشان کرد: در گذشته که جوامع کوچکتر بودند و ارتباطات قومیتی وجود داشت ازدواجها بیشتر فامیلی بود و عرف بیشتر میتوانست روی تصمیم گیری زوج برای طلاق تاثیر بگذارد و چه بسا زوجین بخاطر نصیحت کدخداها و بزرگترهای فامیل مجبور به تحمل شرایط میشدند. اما کیفیت زندگی زناشویی با همان آسیبهای حل نشده باقی میماند و یکی از زوجین یا هر دو معمولاً متحمل فشار بالایی بودند و زندگی بدون محبت و عشق و با طلاق عاطفی ادامه پیدا میکرد. اما اگر به خاطر فشار فرهنگ و جامعه زوجینی که رابطه خوبی ندارند تصمیم به ادامه زندگی بگیرند باید مداخلات روانشناختی و بهبود رابطه و در صورت لزوم درمان فردی صورت بگیرد تا یکی از زوجین قربانی شرایط نشود و صرفاً مجبور به تحمل شرایط نباشد و چه بسا کودکان نیز در شرایطی که والدین اختلافات شدیدی دارند و شاهد پرخاشگری های لفظی و فیزیکی والدینشان هستند آسیب زیادی خواهند دید و این آثار تا بزرگسالی باقی خواهد ماند.
وی در پایان گفت: امروزه عرف و فرهنگ از این جهت که مانع از بروز خیانت ها و وجود پایبندی و تعهد و پیمان زناشویی قوی باشد نقش پررنگی ایفا میکند که با آموزش های خانواده ها از طریق رسانه ها و کتابها و مجلات و تبلیغات گسترده و برگزاری کلاس های آموزشی و مشاوره ای رایگان برای افرادی که تمکن مالی ندارند این امر محیا می شود و میتوانند یاری گر این مسله باشند.
چند بحران در ایران میانگین طلاق را بیشتر کرده است |کمتر از طلاق عاطفی و جنسی صحبت میشود
عباس نعیمی جورشری جامعه شناس نیز در این گفتگو با ذکر اینکه متارکه در ذات خویش از دو آبشخور درونی و محیطی تغذیه می شود عنوان کرد: وجه نخست دلالت های روانی دارد و وجه دوم به ساختارهای اجتماعی اشاره دارد. این ساختارها خود در سه ساحت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قابل ردگیری هستند . به فهم من این ساختارهای پهن دامنه قدرت اثرگذاری بالاتری دارند؛ چون نهایتا وجه روانی از این سه ساحت متاثر است. عدم تعادل در نظام سیاسی که در ناکارآمدی نظام معیشتی و تعارضات فرهنگی نیز تجلی میآبد، ضریب شکسته شدن رابطه را افزایش می دهد. چنانکه رابطه عاطفی‐سکشوال که ذیل نهاد کلاسیک ازدواج خود را تعریف می کند. در این اتمسفر ساختاری تضعیف خواهد شد. در ایران کنونی این وضعیت رخ داده است، از مهمترین بحران هایی که محصول شرایط فوق هستند عبارتند از «بحران معیشت، بحران اعتماد، بحران حق و بحران امید»؛ هر کدام اینها جای بسط و شرح دارند.
این جامعه شناس گفت: برخلاف تقسیم بندی های سنتی از پاتولوژی اجتماعی-روانی، من مطمئن نیستم که بتوان طلاق را در جوار آسیب هایی نظیر اعتیاد و روسپیگری قرار داد اظهار داشت: حتی در شرایطی متارکه می تواند مثبت قلمداد شود چون نوعی خود تعیین گری درونش دارد. ضمن اینکه یک پرسش مبنایی فلسفی-جامعه شناختی پیش روی ماست. اینکه آدمیان امکان ارتباط منحصر و تمام عمری را دارند؟ میزان کارایی و تحقق آن به معنای وفادارانه چقدر است؟ این پرسشهای سخت اما شجاعانه سبب می شود پرسش شما با چند بحران معناشناسانه روبرو شود. بااینحال و با توجه به ساختارهای هنجاری ما، طلاق نوعی وضعیت اجتماعی-روانی ایجاد می کند که من از آن با عنوان «در هم ریختگی» یاد می کنم. این درهم ریختگی خود ناشی از ساختارهای نامتعادل سه گانه ای است که پیشتر اشاره کردم.
نعیمی جورشری در پاسخ به این پرسش که آیا پژوهش مستقلی درباره "طلاق تاثیر و یا نسبتی با انزوای اجتماعی" دارد گفت: پژوهش های دانشگاهی بسیاری بر محور طلاق نگارش شده که بعضاً بر کلیدواژه انزوای اجتماعی تاکید داشته است. آنها اغلب کیس استادی هستند و مطالعات ملی روش مند در این حیطه اندک است و قدیمی! در اینجا چند نکته وجود دارد. هنگامیکه درباره طلاق سخن گفته میشود مقصود طلاق حقوقی است یعنی جدایی زن و شوهر در نهاد رسمی قانونی! حال آنکه طلاق عاطفی و جنسی زیر جلد خانوار ایرانی حاضر است و کمتر درخصوص آن سخن گفته می شود.
درباره ازدواج سفید آماری وجود ندارد، چون اصل قضیه نفی میشود
این جامعه شناس گفت: چند سال پیش استاد راهنمای رساله ای بودم که این امر را در غرب گیلان بررسی می نمود. موانع بسیار بود. نکته دیگر اینکه انزوای اجتماعی به عنوان پیامد طلاق تا حد زیادی ناشی از فقدان ساختارهای حمایتی در جامعه ماست. سوم اینکه در فرهنگ سنتی، طلاق شدیدا مذموم است لذا فشار مضاعفی توسط محیط بر فرد وارد می شود. این فشارها در جغرافیای ایران همسان نیست چون فرهنگ اقوام ایرانی از حیث فردگرایی-جمع گرایی تفاوت های جدی دارد. چنانکه گیلان از جهت فردگرایی در زمره چند استان نخست کشور است.
نعیمی جورشری در گفتگو با خبرنگار حکایت گیلان در ساختار ازدواج و طلاق چه تغییراتی دیده می شود افزود: معتقدم ما با یک بحث زیربنایی و پنهان مواجه هستیم. حقیقت مطلب این است که یک تغییر الگوی ارزشی-هنجاری در موقعیت خانوار ایرانی دیده می شود. طلاق مشروط به فرم ازدواج و زوجیت (به مثابه امر حقوقی) است. این در حالی است که شکل های دیگر «هم باشی» نظیر «ازدواج سفید» در نسل های متأخر وجود دارد که فعلا در اقلیت هستند. در اینجا امر سیاسی-حقوقی از امر اجتماعی عقب افتاده است.. شتاب تغییر در هنجارهای اجتماعی بسیار بالاست و امر سیاسی بجای فهم و درک آن، برخورد نفی آمیز دارد. با این حال مواجهه جامعه ایران با هنجارهای جنسیتی در مجموع تحولاتی داشته است. البته این انعطاف و نیز انتشار ازدواج سفید، در مناطق مختلف ایران تفاوت های جدی دارد. در کلانشهرها رایج تر است چنانکه در مناطق سنتی ندرتا دیده می شود.
وی در ادامه پرسشی مبنی بر آمار رسمی درباره ازدواج سفید در مناطق مختلف بطور خاص شمال کشور وجود دارد؟ گفت : هیچگونه آمار رسمی در این رابطه وجود ندارد چون اصل پدیده نفی می شود. منبع اصلی ما در این خصوص مطالعات جامعهشناختی است که بطور محدود انجام می شود.
نعیمی جورشری در ادامه گفت: جامعهشناسی بیان میکند که تصلب هنجاری و خشونت جنسیتی در خرده فرهنگ های ایلی-طایفه ای بالاست. این مناطق با نوعی مردسالاری سنتی شناخته می شوند که مذهبی هم نیست یعنی منشأ معرفتی شان الزاما اخلاق دینی نیست. اغلب در برخی نواحی غربی و جنوبی ایران نوعی سلطه جویی قومیتی -جنسیتی در آنها دیده می شود در حالیکه در زیست فرهنگی مدرن با شهرنشینی بالا، مدارا و پذیرش غیر بیشتر است.
وی افزود: به جز پایتخت که بحث مستقلی می طلبد، رشت، شیراز، کرج و... از این جمله اند. شمال کشور در مجموع دارای مدنیت و فرهنگ مدارای پررنگ تری است.
نعیمی جورشری در پایان عنوان کرد: به نظر مطالعات خانواده -از جمله متارکه- در ایران یک ضرورت فراگیر است. بسیار مهم خواهد بود که این مطالعات از مجاری بین رشته ای جامعهشناسی، روان شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی و تاریخ انجام شود. درواقع ما به یک ادراک بین رشته ای از این پدیده نیازمندیم. این امر کمتر رخ می دهد زیرا گروه های تخصصی چنان جزایر منفک از هم عمل می کنند. یا تعصبات رشته ای مانع از همکاری متخصصان می شود. دیگر آنکه این مطالعات باید از حیث تحقیقاتی دارای شجاعت باشد تا اقلیم های دور مورد واکاوی قرار گیرد. در غیر اینصورت دچار تکرارگویی و تبیین واضحات خواهیم شد. تله ای که اکنون دامنگیر بخش وسیعی از آکادمیسین ها و رساله های دانشگاهی است. برای گشودن چشم اندازهای معرفتی نو، گریزی از جسارت علمی و حقیقت جویی نداریم. خصلتی که در آثار میشل فوکو و هانا آرنت دیده می شود.
آموزش پیش از ازدواج جدی گرفته شود
امید ستوده روانشناس نیز در گفتگو با خبرنگار حکایت گیلان با اعلام استان های تهران، البرز، خراسان رضوی، کرمانشاه و گیلان دارای بیشترین آمار طلاق گفت: با توجه به پراکنش طلاق به نظر می رسد که سطح توسعه یافتگی استان ها با شاخص هایی چون تفرد گرایی، شهر نشینی، سکولاریسم و لذت جویی در بروز آمار بالای طلاق نقش بارزی داشته است.
ستوده در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت: جدی گرفتن آموزش پیش از ازدواج، مداخله بهنگام ( قبل از بروز تنش ها و بحران) ، پایش و رصد به موقع سلامت خانواده و مداخلات فوری برای مدیریت و کاهش آسیب تاثیر بسزایی در پیشگیری از طلاق دارد.