به گزارش حکایت گیلان | شرق نوشت: ساعت چهار بعدازظهر دوشنبه میدان آستانه قم شاهد برگزاری یک تجمع علیه یکی از وزرای کابینه ابراهیم رئیسی بود. کسی که سالها سابقه حضور در سطح اول اجرائی جریان اصولگرایی و انقلابی را دارد. کسی که مدیریتش در سال ۸۸ در صداوسیما اعتراضات گستردهای را از سوی مردم برانگیخت، اما جریان خاص او را ستایش میکردند.
عزتالله ضرغامی حالا در همان جایگاهی نشسته است که سلف او علی لاریجانی و دیگران نشسته بودند. کسی که روزگاری با جنجال «کنفرانس برلین» محبوبالقلوب جریانهای سوپرانقلابی بود، بعدها همانها در حسینیه اعظم قم با لنگه کفش و مهر از او پذیرایی کردند.
داستان ضرغامی و لاریجانی اما داستانی تکراری است. اصولگرایان و سوپرانقلابیها با همه یاران خود همین کار را کردند. از احمدینژاد تا اکبر هاشمیرفسنجانی. از لاریجانی تا سرافراز و ضرغامی. ستاره بخت و اقبال این افراد تا زمانی خاص برای بدنه سوپرانقلابی درخشش دارد. بعد از مدتی آنها به تیتر غیبی گرفتار میشوند که همه آنها را شامل میشود. تیر غیبی با عنوان «نداشتن عقد اخوت».
فراخوان تجمع
بخشی از جریان انقلابی حوزه و فعالان مجازی سوپرانقلابی با انتشار متنهایی تحریک برای برگزاری یک تجمع در قم را پایهریزی کردند. در این متنها خواننده لبنانی که ضرغامی کلیپ آن را منتشر کرده بود، «هرزه» خوانده شده و رفتار ضرغامی در راستای اهداف سند ۲۰۳۰ ارزیابی میشود: «به بهانه دفاع از فلسطین، تکخوانی حرام یک خواننده هرز که مثلا از فلسطین میخواند را در صفحه خود انتشار داده است! پیامدهای این کار عبارتاند از: ۱- قبحزدایی از گناه ۲ - اجراییشدن بندهایی از سند ۲۰۳۰ و سوم «تحریف حقیقت و ماهیت فرهنگ مقاومت».
برگزارکنندگان تجمع اعتراضی خواهان آن هستند که «دولت دست از انفعال برداشته» و این «عنصر لیبرال را اخراج کند».
حالا ضرغامی در کنار پنجره قطاری نشسته است که پیش از او دیگران هم از آن پنجره به بیرون هدایت شده بودند. نامهای بزرگی چون اکبر هاشمیرفسنجانی، علی لاریجانی، صادق آملیلاریجانی و حتی محمود احمدینژاد.
اینطور که پیداست در این ایستگاه قرار است عزتالله ضرغامی از قطار «نابگرایان» و «یکدستسازان» پیاده شود و با پیادهشدن او نوبت به نفرات بعدی خواهد رسید. یکدستسازانی که روزگاری برای افراد سر و دست میشکنند، بعد از یک دهه خودشان با دستان خودشان این افراد را نابود میکنند و این نابودی را با تیر «نداشتن عقد اخوت» توجیه میکنند. آنها به راستی نشان دادند به هیچکس «وفادار» نیستند و به راحتی افرادی را از جایگاه رفیع و عزتمندش به زیر میکشند. چرایی آن نیز بحث دیگری است که البته در این مقال نمیگنجد.