سه شنبه, 18 اردیبهشت 1403
سه شنبه, 18 اردیبهشت 1403
معرفی کتابِ «قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه غرب»؛

هیچ چیز بیش از خشونت ناموجه و مکرر، مردم را از شهریار متنفر نمی کند

۱۴۰۲/۰۷/۰۵ ۱۵:۳۳ چاپ

حکایت گیلان | تورق: هرکس دارای قدرتِ درمان باشد قدرت نابود کردن نیز دارد و هرکس قدرت نیکی کردن به کشور خویش را دارد قدرتِ به نابودی کشاندن آن را نیز خواهد داشت.
هیچ‌چیز بیش از دست یازیدن به خشونت ستمگرانه و ناموجه و مکرر، مردم را از شهریار متنفر نمی‌کند. از این رو تمام طرح‌ریزان قدرت، هر اندازه هم که «بی‌شرم» بوده‌اند منطق خشونت را به کمک نظریه‌ای مناسب با قدرت، و با موقعیت و هدف‌های آن تلطیف کرده‌اند و از این راه تا حد ممکن محدودیتی در قدرت فراهم آورده‌اند که به کاربرد نابهنگام زور نیاز نباشد.
«عدالت بی‌قدرت، ناتوان است. قدرت بی‌عدالت، خودکامگی است. با عدالت بی‌قدرت، معاوضه می‌شود زیرا که همیشه شرورانی وجود دارند. قدرت بی‌عدالت در معرض اتهام است. پس باید عدالت و قدرت را در هم آمیخت.»
اگر قدرت از قلمرو مشروعیت خود تجاوز کند، اگر «پیمان اعتماد» را که متضمن تکالیف خاصی برای حکومت است بشکند خودکامه خواهد بود. به عبارت دیگر از بین رفتن اعتماد، شرایطی استثنایی به وجود می‌آورد که مانند غلبه‌‌ی قدرت بیگانه، انگیزه‌ی سقوط حکومت می‌شود، این‌جا دیگر حکومت‌ها هستند که پیمان‌شکنی کرده‌اند و دست به شورش زده‌اند نه ملت‌ها.

این جملات سطرهایی از کتابِ «قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه‌ی غرب است»، که سلین اسپکتور استاد فلسفه دانشگاه سوربن آن را نوشته است، و در ایران عباس باقری آن را ترجمه نموده و توسط نشر نی به چاپ رسیده است.

در آغاز کتاب درباره "ماهیت فلسفی قدرت"، "قدرت، کار و سلطه"، "قدرت و توانایی"، "قدرت و نیرومندی"، "مشروعیت"، "مفهوم حاکمیت"، "اقتدار و آزادی"، "استراتژی قدرت "و "کاربرد قدرت "بحث و بررسی می‌شود؛

همچنین نظام مردم سالاری، تنها نظام مشروع معرفی می‌گردد .نویسنده خاطر نشان می‌کند" :قدرت حاکمیت از سوی مردم و برای مردم، قدرتی که حقوق اساسی شهروندان را به برکت استقلال قوه قضایی رعایت کند، مراقب تندروهای قدرت، به ویژه به وسیله یک سازمان عالی (شورای قانون اساسی یا عالی) باشد ... به احزاب سیاسی گوناگون و به گفت و شنود سیاسی میدان دهد و با انتخابات همگانی که تدریجا گسترده می‌شود از مشروعیت برخوردار باشد. این‌هاست آنچه امروز در تایید مردم سالاری به مثابه تنها نظام مشروع بیان می‌شود . نویسنده سپس موضوع شکل‌های قدرت را در آرای افلاطون، ارسطو، سن اوگوستین، هابز، مارکس، کنت، آرنت و فوکو مطرح می‌سازد .مبحث بعدی کتاب "چه کسی فرمان می‌دهد؟ چه کسی باید فرمان دهد؟ "نام دارد که براساس آن، دیدگاه‌های افلاطون، ارسطو، روسو، منتسکیو، نیچه و لوفور بررسی می‌شود .در بخش دیگر کتاب موضوع "چرا باید فرمان برد؟ ریشه‌ها و هدف‌های قدرت "بر پایه آرای سن پل، هابز، پاسکال، لاک، روسو، کانت و وبر مطرح گردیده است . "به کار بردن قدرت "مبحث پایانی کتاب است که آرای توماس داکن، بودن، ماکیاول، اسپینوزا، منتسکیو، هگل، توکویل و فوکو را در بر دارد .

بخشی از کتابِ «قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه‌ی غرب»:

آزادی‌های اساسی که شامل شکلی از قانون حمایت از آزادی و ممنوعیت بازداشت خودسرانه نیز می‌شوند، حقوقی انتزاعی پدید می‌آورند که براساس آن، فرد خواهد توانست در برابر قدرت بایستد: این حقوق را قدرت نمی‌تواند تهدید کند چرا که با این عمل مشروعیت خود را از دست خواهد داد و خودکامه شناخته خواهد شد.

پذیرش حق مقاومت در برابر سرکوب، ترجمان نقض‌ناپذیریِ حقوق شهروندان در مقابل قدرت حاکم است. پیدایش این شیوه‌ی استدلال می‌تواند با «رساله‌ی تکالیف» نوشته‌ی سیسرون آغاز شده باشد، که در آن خودکامه‌کُشی توجیه شده است.

از آن پس، چنان‌که جمله‌ی «شاه، کسی است که به داد حکومت کند» گفته‌ی ایسیدور سویلی گواهی می‌دهد، تعارض بین شاه و حاکم خودکامه مرکز اندیشه‌ی سیاسی قرون وسطا می‌شود. رهبری سلطه‌گری نیست، هدایت روان‌ها و سرکوب جسم‌ها نیست.

حکایت‌ گیلان |

حکایت‌ گیلان |

نقاشی: سخنرانی سیسرون در سنای روم، اثر هانس اشمیت، ۱۹۱۲

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان